Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

دو پیشنهاد ۳۰ میلیارد دلاری ترامپ به ایران؛ راهبردی نوین یا تکرار شکست‌ها؟

دونالد ترامپ
دونالد ترامپ Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button

پس از برقراری آتش‌بس میان ایران و اسرائیل در پی جنگ دوازده‌روزه، برخی رسانه‌های آمریکایی مدعی شده‌اند که دولت دونالد ترامپ طرحی را در دستور کار قرار داده که بر اساس آن ایران می‌تواند به حدود ۳۰ میلیارد دلار منابع مالی برای توسعه برنامه‌ای هسته‌ای کاملا غیرنظامی دست یابد.

آگهی

این طرح در حالی مطرح شد که تنش‌ها در منطقه همچنان بالا است و تحولات نظامی و دیپلماتیک پیچیده‌ای شکل گرفته است.

در این میان، دونالد ترامپ در واکنش به ادعای علی خامنه‌ای، رهبر ایران مبنی بر پیروزی تهران در نبرد دوازده‌ روزه با اسرائیل، این سخنان را به شدت رد کرد و آن را دروغ خواند.

آقای ترامپ در پست‌هایی در شبکه‌های اجتماعی نوشت که «خامنه‌ای، رهبر کشوری جنگ‌زده، ادعای پیروزی را مطرح کرده است، در حالی که واقعیت شکست ایران در این درگیری است.»

رئیس جمهوری ایالات متحده همچنین تأکید کرد که هدف آمریکا تسلیم کامل جمهوری اسلامی است و نه ترور رهبر آن؛ هرچند از محل اختفای آقای خامنه‌ای آگاه هستند، فعلاً قصد هدف قرار دادن او را ندارند. این موضع‌گیری‌ها نشان‌دهنده رویکردی راهبردی و حساب‌شده در شرایط تنش‌های نظامی و دیپلماتیک اخیر در منطقه است.

کارشناسان می‌گویند در مجموع، مواضع ترامپ درباره جنگ دوازده‌روزه و اظهارات خامنه‌ای ترکیبی از رد ادعاهای ایران، حفظ فشار سیاسی و نظامی، و تلاش برای کنترل تنش‌ها در منطقه است؛ رویکردی که در فضای پرتنش و پیچیده خاورمیانه همچنان دنبال می‌شود و همزمان با پیشنهاد کمک مالی گسترده برای برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران، نشان‌دهنده سیاست چندجانبه و متوازن واشنگتن در قبال تهران است.

به گزارش چهار منبع آگاه سی‌ان‌ان، این ابتکار شامل کاهش برخی تحریم‌ها، آزادسازی میلیاردها دلار از دارایی‌های بلوکه‌شده ایران در حساب‌های خارجی، و توسعه زیرساخت‌های هسته‌ای تحت نظارت نهادهای بین‌المللی بود.

با این حال، تأمین منابع مالی این طرح نه از سوی دولت آمریکا، بلکه از طرف متحدان عرب واشنگتن مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر پیش‌بینی شده بود تا از حساسیت‌های سیاسی داخلی و منطقه‌ای کاسته شود.

ادعا می شود که هدف اصلی این پیشنهاد، بازگرداندن ایران به میز مذاکره در شرایطی بود که درگیری‌های نظامی میان تهران و تل‌آویو به اوج خود رسیده بود. گفت‌وگوهای غیررسمی میان مقامات ایرانی و آمریکایی، با میانجی‌گری برخی کشورهای منطقه، حتی در بحبوحه حملات متقابل نیز ادامه یافت و پس از دستیابی به توافق آتش‌بس نیز پیگیری شد.

با وجود مشوق‌هایی مانند سرمایه‌گذاری در توسعه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای و آزادسازی حداقل ۶ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران، ایالات متحده یک شرط قطعی و غیرقابل مذاکره را حفظ کرد: توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم. شرطی که ایران آن را ناقض حقوقش تحت معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) می‌داند و بارها به‌صراحت رد کرده است.

این چرخش از راهبرد فشار یک‌جانبه به‌سوی رویکردی ترکیبی از تحریم و مشوق، پاسخی به ناکامی نسبی سیاست «فشار حداکثری» بود؛ سیاستی که با وجود تحریم‌های شدید، نتوانسته بود برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را متوقف کند.

دولت ترامپ به این جمع‌بندی رسید که تنها از طریق تلفیق ابزارهای فشار اقتصادی با مشوق‌های هدفمند مانند آزادسازی دارایی‌ها و حمایت از یک برنامه هسته‌ای تحت نظارت بین‌المللی می‌توان ایران را به عقب‌نشینی از مواضعش واداشت. در همین چارچوب، جلسات فشرده و محرمانه‌ای با حضور مقام‌های آمریکایی و شرکای منطقه‌ای در کاخ سفید برگزار شد تا ابعاد اجرایی این طرح بررسی و نهایی شود.

هم‌زمان با افزایش احتمال درگیری مستقیم، کاخ سفید در تلاش بود راهی برای مهار بحران و جلوگیری از گسترش جنگ بیابد. در این چارچوب، ازسرگیری کمک‌های مالی به پروژه‌های حقوق بشری و حمایت از جامعه مدنی ایران نیز به‌عنوان بخشی از ابزارهای نفوذ نرم در دستور کار قرار گرفت، تا ضمن ایجاد کانال‌های غیررسمی ارتباطی با جامعه ایرانی، از ظرفیت اجتماعی برای اثرگذاری بر رفتار ساختار حاکم استفاده شود.

در مجموع، ابتکار دولت ترامپ تلاشی چندوجهی برای تغییر محاسبات راهبردی جمهوری اسلامی بود—رویکردی که هرچند نوآورانه و منعطف به نظر می‌رسد، اما همچنان با موانعی جدی نظیر بی‌اعتمادی مزمن، تنش‌های منطقه‌ای و اختلافات اساسی بر سر حق غنی‌سازی روبه‌روست.

تکرار سناریوی ناکام؛ از وعده ۳۰ میلیارد دلاری ترامپ تا سرمایه‌گذاری‌های تحقق‌نیافته روسیه

عبدالله باباخانی، کارشناس ارشد انرژی ساکن آلمان، با اشاره به تجربه‌های ناموفق وعده‌های سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، پیشنهاد ۳۰ میلیارد دلاری اخیر دولت ترامپ را در چارچوبی محتاطانه بررسی می‌کند.

او با اشاره به اینکه در سال‌های گذشته، رسانه‌ها چندین بار از سرمایه‌گذاری‌های عظیم خارجی—به‌ویژه از سوی روسیه و چین—در بخش انرژی ایران خبر داده‌اند، می‌گوید اغلب این طرح‌ها هرگز به مرحله اجرا نرسیده‌اند.

به‌زعم او، «اکنون نیز وقتی از پیشنهاد ۳۰ میلیارد دلاری ترامپ صحبت می‌شود، ناخودآگاه یاد وعده ۴۰ میلیارد دلاری روسیه در صنعت انرژی ایران می‌افتم که دو بار پررنگ مطرح شد، اما در عمل چیزی از آن ندیدیم». این مقایسه نشان می‌دهد که تکرار طرح‌های بزرگ اما بی‌سرانجام، نوعی الگوی رفتاری در قبال ایران است که نه‌تنها در روسیه، بلکه در سیاست‌گذاری‌های واشنگتن نیز دیده می‌شود.

بر پایه گزارش رسانه‌هایی نظیر Politico، New York Times، Axios و Foreign Policy، دولت ترامپ در سال ۲۰۲۰ طرحی ۳۰ میلیارد دلاری را برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره پیشنهاد کرده بود. این بسته شامل چهار محور اصلی بود: آزادسازی ده‌ها میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه‌شده ایران در کشورهای ثالث، حمایت از توسعه برنامه هسته‌ای صرفاً غیرنظامی تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کاهش تدریجی تحریم‌ها در ازای محدودسازی برنامه هسته‌ای، و کاهش تنش‌های نظامی پس از کشتن قاسم سلیمانی و پاسخ موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکا در عراق.

با این حال، علی‌رغم ارائه این طرح، سیاست فشار حداکثری همچنان در دستور کار واشنگتن باقی ماند و طرح مذکور هیچ‌گاه به توافق نهایی منجر نشد.

اکنون، در گزارش اخیر CNN، فاش شده که نسخه‌ای به‌روزرسانی‌شده از همین پیشنهاد بار دیگر از سوی تیم ترامپ به ایران ارائه شده است. این مذاکرات، حتی در اوج درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل نیز ادامه داشته و پس از آتش‌بس اخیر نیز پیگیری شده‌اند.

پیش‌نویس جدید شامل مشوق‌هایی چون همکاری فنی، آزادسازی بخشی از دارایی‌ها، و سرمایه‌گذاری در یک برنامه هسته‌ای غیرغنی‌سازی است با این شرط که ایران به‌طور کامل از غنی‌سازی اورانیوم صرف‌نظر کند. تأمین منابع مالی این طرح، طبق الگوی جدید، بر عهده کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گذاشته شده است تا هم فشار از روی واشنگتن برداشته شود و هم حساسیت‌های سیاسی کاهش یابد.

در مجموع، همان‌طور که باباخانی اشاره می‌کند، هرچند ظاهر طرح‌ها متفاوت به نظر می‌رسند، اما در اصل، آمریکا و روسیه در قبال ایران از مدلی مشابه پیروی می‌کنند: وعده سرمایه‌گذاری‌های کلان، مشروط به عقب‌نشینی‌های راهبردی از سوی تهران. به گفته بابا خانی «گویا روسیه و آمریکا از یک مدرسه فارغ‌التحصیل شده‌اند و درسشان درباره ایران را خوب خوانده‌اند.

آرش آرامش، حقوقدان و کارشناس امنیت ملی ایالات متحده، درباره برنامه پیشنهادی دولت ترامپ برای کمک مالی ۳۰ میلیارد دلاری به ایران می‌گوید:

«به نظر من دولت ایالات متحده تلاش زیادی برای رسیدن به یک توافق انجام می‌دهد حتی درها را به روی ایران باز کرده است. اما بزرگ‌ترین مانع در این مسیر، نه اسرائیل، بلکه شخص آیت‌الله خامنه‌ای است؛ کسی که اساساً با ایده صلح با آمریکا مخالف است.»

دولت دونالد ترامپ، در دو دوره زمانی متفاوت، پیشنهادهایی را برای کمک مالی به ایران مطرح کرده که هدف اصلی آنها توسعه برنامه هسته‌ای کاملاً غیرنظامی و بازگرداندن تهران به میز مذاکره بوده است. نخستین پیشنهاد در ماه‌های پایانی دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ در سال ۲۰۲۰ مطرح شد و بر اساس گزارش‌های چهار منبع آگاه، شامل ارائه دسترسی ایران به حدود ۳۰ میلیارد دلار، آزادسازی میلیاردها دلار از دارایی‌های مسدود شده و حمایت از زیرساخت‌های هسته‌ای تحت نظارت بین‌المللی بود.

در این طرح، تأمین منابع مالی قرار بود از طریق شرکای منطقه‌ای واشنگتن مانند عربستان سعودی، امارات و قطر صورت گیرد تا حساسیت‌های سیاسی داخلی و منطقه‌ای کاهش یابد. این پیشنهاد در چارچوب سیاست فشار حداکثری و تلاش برای مهار برنامه هسته‌ای ایران ارائه شد، اما شرط غیرقابل مذاکره واشنگتن توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران بود که تهران آن را رد کرد.

مجدد در سال ۲۰۲۵، پس از برقراری آتش‌بس میان ایران و اسرائیل در ۲۶ ژوئن، دولت ترامپ بار دیگر این مسیر را دنبال کرد و مذاکراتی را پیرامون امکان کمک به ایران برای دسترسی به همان میزان منابع مالی جهت توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی آغاز نمود.

این بار نیز کاهش تحریم‌ها و آزادسازی دارایی‌های مسدود شده جزو محورهای اصلی بود. در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، دیپلماسی پشت‌پرده با میانجی‌گری کشورهای حوزه خلیج فارس و ازسرگیری کمک‌های مالی به پروژه‌های جامعه مدنی و حقوق بشری در ایران نیز مورد توجه قرار گرفت تا ضمن حفظ ارتباط غیرمستقیم با جامعه ایرانی، ابزارهای فشار نرم تقویت شوند.

این تلاش‌ها بازتاب‌دهنده رویکردی چندوجهی و عمل‌گرایانه در سیاست آمریکا در قبال ایران است؛ رویکردی که با عبور از صرف تحریم و تهدید، بر تلفیق فشار اقتصادی، مشوق‌های هدفمند، و همکاری منطقه‌ای برای مهار برنامه هسته‌ای و کاهش تنش‌ها تأکید دارد.

با این حال، اظهارات تند ترامپ در واکنش به ادعای پیروزی آیت‌الله خامنه‌ای در جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل که آن را «دروغی بزرگ» و نشان‌دهنده شکست ایران خواند نشان می‌دهد که کاخ سفید در عین بهره‌گیری از ابزارهای دیپلماتیک، همچنان بر حفظ قدرت بازدارندگی و فشار روانی و سیاسی تکیه دارد.

به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

این ترکیب از فشار علنی و چانه‌زنی محرمانه، بیانگر سیاستی است که تنها از مسیر مذاکره همراه با اهرم‌های فشاری مؤثر می‌گذرد. دستیابی به توافق پایدار و بازگشت به میز مذاکره، در گرو عبور از بی‌اعتمادی، پذیرش واقع‌گرایی سیاسی، و استفاده هوشمندانه از ابزارهای ترکیبی برای تضمین ثبات و امنیت منطقه‌ای خواهد بود.

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

عرضه کالای تجاری جدید توسط ترامپ؛ عطری که مصداق «پیروزی، قدرت و موفقیت» است

حمله به ایران، بزرگ‌ترین قمار دوران ریاست‌جمهوری‌ ترامپ

ایران زیر ذره‌بین رسانه‌های خارجی؛ جنگ، اضطراب و آتش‌بس: «آیا همه‌اش فقط یک نمایش بزرگ بود؟»