دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا شامگاه دوشنبه از حصول توافق آتشبس میان ایران و اسرائيل و پایان «جنگ ۱۲ روزه» خبر داد. اما این جنگ که به وضوح حاکی از عدم توازن تواناییهای نظامی و حمایت بینالمللی طرفین درگیر بود، چه تاثیری بر خاورمیانه خواهد گذاشت؟ آیا خاورمیانه جدیدی از پس این جنگ ظهور میکند؟
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از حملات هفتم اکتبر حماس و آغاز دور جدید حملات مرگبار اسرائیل به غزه، بارها از ایجاد «خاورمیانه جدید» صحبت کرده است. او همچنین اقدامات اسرائيل مبنی بر مبارزه «محور مقاومت» ایران، به ویژه حزبالله لبنان را نیز در این چارچوب دانسته است. آقای نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیلی بارها گفتهاند که «سر اختاپوس» ایران است و رژیم ایران را عامل اصلی بیثباتی در منطقه دانستهاند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا شامگاه شنبه ۲۱ ژوئن پس از حمله هوایی ارتش این کشور به تاسیسات هستهای ایران، بار دیگر ایران را منشا ناآرامی و «قلدر خاورمیانه» توصیف کرد.
حال پس از این حملات، با توجه به ناکارآمدی پدافند هوایی و تضعیف قدرت نظامی ایران به نظر میرسد که تهران تا حدی قدرت بازدارندگی خود را از دست داده است. اما این موضوع چه تاثیری بر نقش ایران در خاورمیانه خواهد گذاشت؟ آیا همچنان توان نقشآفرینی به عنوان یک قدرت منطقهای را دارد؟
با دیدیه بیلیون، کارشناس امور خاورمیانه و پژوهشگر ارشد و معاون موسسه روابط بینالملل و استراتژیک پاریس دراین مورد گفتگو کردیم.
یورونیوز: با توجه به اظهارات بنیامین نتانیاهو مبنی بر ساختن خاورمیانه جدید، آینده منطقه را پس از درگیری ایران و اسرائیل چگونه تصور میکنید؟ آیا ایران همچنان به عنوان یک قدرت منطقهای نقشآفرینی خواهد کرد؟
دیدیه بیلیون: ابتدا باید بگویم که یک نوع بدبینی مطلق به حرفهای نتانیاهو درباره «خاورمیانه جدید» وجود دارد. همین نتانیاهو در ماه اکتبر گذشته با افتخار اعلام کرد که کشورش در هفت جبهه مختلف به طور همزمان در حال جنگ است. اینکه یک رئیس دولت به خود ببالد که در جنگ همزمان با هفت کشور است، حقیقتا ترسناک است.
بنابراین، اگر «خاورمیانه جدید» وعده داده شده از سوی آقای نتانیاهو، خاورمیانهای زیر چکمه اسرائيل و منطقهای باشد که همه مشکلات و چالشهایش بخواهد از راه نظامی حل شود، چنین خاورمیانهای بسیار غمانگیز خواهد بود و هیچ چیز جدیدی با خود همراه نخواهد داشت. اما اگر بخواهیم جدیتر صحبت کنیم، خاورمیانه نو تنها از طریق مذاکره سیاسی ممکن است.
هیچ راهحل نظامی برای هیچیک از چالشهای عمده و متعدد کشورهای منطقه وجود ندارد. بنابراین باید به میز مذاکره بازگشت و گفتگو کرد. این کار مطمئنا پیچیده و طولانی خواهد بود، اما تنها مسیر است. هیچ چالش سیاسی را نمیتوان از راه نظامی حل کرد.
دومین بخش از پرسش شما، مربوط به نقش ایران است. بدیهی است که ایران امروز، یعنی در چند ماه گذشته بیشتر شرکای اصلی خود، آنچه «محور مقاومت» خوانده میشود را از دست داده است. هرکسی که به عنوان محور مقاومت شناخته میشود اکنون به شدت تضعیف شده است؛ چه حزبالله لبنان، چه سوریه بشار اسد، حوثیها و غیره.
بنابر این، اگرچه ایران هنوز شرکایی دارد، اما آنها بسیار تضعیف شدهاند. در مقابل، فرض کنید خاورمیانه جدید بنابر تعریف آقای نتانیاهو، همانطور که پیشتر شرح دادم، جلو برود. این باور که این خاورمیانه جدید بتواند بدون حضور ایران عمل کند، یک خطای اساسی است.
ایران کشوری با تاریخ کهن، حدود پنج هزار سال در منطقه است؛ از این منظر کشور بزرگی است؛ چه از لحاظ تاریخی، چه وسعت، چه از نظر جمعیت ۹۰ میلیونی. بنابراین ایران چه با رژیم کنونی و چه بدون آن همچنان بازیگری اساسی در روابط منطقهای و بینالمللی باقی خواهد ماند. نمیتوان ایران را نادیده گرفت. این کار به این دلیل غیر ممکن است که این کشور در بستر ژئوپولیتیک خود ریشه دارد.
تصور خاورمیانه بدون ایران، درست مثل این است که بگوییم آیا میتوان اروپا را بدون فرانسه تصور کرد؟ البته که نه. چون فرانسه، همچون آلمان یا اسپانیا کشور اروپایی است و چنین باقی خواهد ماند. ایران نیز کشوری از خاورمیانه است و چنین خواهد ماند.
یورونیوز: کشورهای عرب منطقه و ترکیه به این درگیری و تحولات ژئوپولیتیک منطقه چگونه مینگرند؟
دیدیه بیلیون: با نگرانی فراوان. این درست است که در ابتدا برخی از کشورهای عرب از تضعیف ایران تقریبا راضی بودند. اما در عین حال، از هرج و مرجی که میتواند در ایران ایجاد شود، وحشت دارند. زیرا صراحتا، کشورهای عرب خلیج فارس مثل عربستان سعودی، قطر، بحرین، کویت، امارات عربی متحده و دیگران برای تجارت به ثبات نیاز دارند. در نتیجه به وضعیت هرج و مرجی که میتواند در ایران ایجاد شود با نگرانی زیادی مینگرند. بنابراین در نهایت، امروز میبینیم که کشورهای عرب در اظهارات خود بصیرت نشان داده و به هیچوجه خواهان جنگ نیستند. بلکه برعکس برای کاهش تنشها تلاش میکنند.
برای خود من بسیار شگفتانگیز و جالب بود که صبح روز ۱۳ ژوئن، همان روز حمله اسرائيل به ایران، محمد بن سلمان، حاکم اصلی عربستان سعودی طی بیانیهای بمباران اسرائیل را محکوم کرد و گفت که «حمایت تمام و کمال خود را از ملت برادر ایران» اعلام میکند. این که یک مقام ارشد سعودی از ایرانیان به عنوان «ملت برادر» یاد کند، بسیار جالب است، زیرا میدانیم که برای چندین سال بین دو کشور اصطکاک و تنش وجود داشته است.
برای ترکیه، بدیهی است که با نگرانی زیاد به وضعیتی که متاسفانه ایران درگیر آن است نگاه کند. ترکیه نیز به ثبات نیاز دارد. جالب است که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری این کشور نیز صراحتا حملات اسرائیل و آمریکا را محکوم کرد و درواقع اردوغان پیشنهاد داد که نقش میانجی را ایفا کند. نمیدانم آیا موفق میشود یا نه. اما میبینیم که ترکیه در تلاش است که تنشها را کاهش داده و اوضاع را آرام کند تا به یک راه حل سیاسی برسد. یادآوری میکنم که این تنها راهحل ممکن است و هیچ راهحل نظامی نتایج مثبتی برای ایران و البته برای هیچکدام از کشورهای منطقه به همراه نخواهد داشت.
یورونیوز: ما درحال حاضر شاهد جنگ میان ایران و اسرائيل هستیم. به نظر شما آیا احتمال وقوع جنگ منطقهای بزرگتری وجود دارد؟ آیا ممکن است این درگیری کل منطقه را درگیر جنگ کند؟
دیدیه بیلیون: بله، شما درست میگویید، درگیریها و تنشهای نظامی رو به افزایشاند، و این امری قطعی است که متأسفانه هر روز شاهد آن هستیم. اما من باور ندارم که منطقه به آتش کشیده شود. امیدوارم اشتباه نکنم. فکر نمیکنم چنین شود، چون اکثر کشورهای خاورمیانه هیچ نفعی در جنگ ندارند و برعکس، با نگرانی به تحرکات اسرائیل نگاه میکنند.
من معتقدم که در حال حاضر، عامل اصلی بیثباتی در منطقه، اسرائیل است. اسرائیل است که با توجیه «جنگ پیشگیرانه» دست به حمله میزند. این بسیار نگرانکننده است، چرا که جنگ پیشگیرانه کاملا برخلاف اصول حقوق بینالملل است. چنین جنگهایی به معنای قانون جنگل است؛ کشوری تصمیم میگیرد کشوری دیگر را صرفا بهدلیل نارضایتی، مورد حمله قرار دهد. این دقیقا همان چیزی است که امروز در ایران اتفاق میافتد و در اکتبر گذشته در لبنان اتفاق افتاد. ما در وضعیت بسیار نگرانکنندهای قرار داریم. خوشبختانه، اکثر کشورهای عرب منطقه و همچنین ترکیه، با نگرانی به چشمانداز شعلهور شدن کل منطقه مینگرند.
بنابراین، باز هم امیدوارم اشتباه نکنم، اما احتمال بروز جنگ منطقهای گسترده کم است. نکته آخر اینکه ما در وضعیتی قرار داریم که اسرائیل و اکنون آمریکا بدون اعلان رسمی جنگ، اقدام به بمباران میکنند؛ امری که طبق حقوق بینالملل کاملا غیرقانونی است.
بدتر از آن، این حملات بدون اهداف روشن صورت میگیرند. گاهی گفته میشود هدف نابودی تاسیسات هستهای ایران است. اما آیا واقعا این تأسیسات نابود شدهاند؟ صادقانه بگویم، من نمیدانم. بیانیه پیروزمندانه آقای ترامپ، در واقع امکان برداشتهای متفاوتی را فراهم میکند، چرا که مقامات ایرانی میگویند ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده از فردو و نطنز خارج شده است. آیا این حقیقت دارد یا نه؟ نمیتوانم بگویم. اما قطعا نمیتوان با اطمینان گفت که عملیات بمباران موفق بوده است.
اکنون ایالات متحده و اسرائیل در حال پیشروی در مسیری مبهم هستند، بدون آنکه اهداف جنگ کاملا مشخص باشد. یک روز هدف نابودی تاسیسات هستهای است و روز دیگر، تغییر رژیم و بعد، هدف دوباره عوض میشود. آقای ترامپ روزی سه بار نظرش را عوض میکند، و این باعث میشود وضعیت بهشدت مبهم و پیچیده شود.
یورونیوز: به نظر شما این درگیری به تغییر حکومت در ایران میانجامد؟
دیدیه بیلیون: یقین دارم که آوردن صلح، آزادی و دموکراسی با بمبافکنهای آمریکایی غیرممکن است. همچنین، چیزی که مرا نسبت به این اظهارات دونالد ترامپ بسیار بدبین میکند، این است که اگر قرار باشد تغییری در رژیم صورت گیرد، باید نیروهای سیاسی وجود داشته باشند که بتوانند جایگزین رژیم کنونی شوند.
اما متاسفانه، اکثر مخالفان اصلی رژیم ایران یا در زندان هستند یا در تبعید و آنها پایگاه اجتماعی لازم را جهت ترسیم آیندهای برای جایگزینی این رژیم در اختیار ندارند. بنابراین، علیرغم آرزوهای احتمالا نسنجیدهی آقای ترامپ، من باور ندارم که این فرضیه اساس درستی برای کار در شرایط فعلی داشته باشد.