هفتهنامه اکونومیست چاپ لندن، با انتشار مقالهای به موضوع بازگشت یهودیستیزی به اروپا پرداخته و نوشته که این «آفت قدیمی» به تهدیدی برای ارزشهای دموکراتیک و لیبرال اروپا بدل شده است.
در سال ۱۹۴۵، هنگامی که اروپا زیر ویرانههای حاصل از آتش جنگ میسوخت و محاسبات اخلاقی پسا-هولوکاست در پیش بود، کارل پوپر به پارادوکسی به نام «رواداری» اندیشید. این فیلسوف اتریشیالاصل استدلال کرد که یک جامعه باز برای پیشرفت به تساهل و مدارا نیاز دارد.
اما اگر این «رواداری» شامل مدارا با افراد متعصب هم بشود، در نهایت خود رواداری تضعیف میشود و امکان ظهور نارواداری و عدم تحمل را فراهم میآورد. پوپر نتیجه گرفت که بهتر است تعصبورزان را در مراحل اولیه سرکوب کرد تا از مشکلاتی که قاره اروپا (و شخص پوپر، با توجه به عقبه یهودیاش) با آن مواجه شده بود، جلوگیری شود.
تاریخ اروپا پس از جنگ جهانی دوم، ابتدا در غرب و سپس در بلوک کمونیستی سابق، نشاندهنده تلاش دولتها برای ایجاد تعادل بین آزادی بیان و حفظ جامعه لیبرالی است که پوپر آرزوی تحقق آن را داشت.
اما شکلی از عدم تحمل که گمان میرفت در سال ۱۹۴۵ به پایان رسیده باشد، اکنون به شکلی نگرانکننده بازگشته است. یهودیستیزی که هرگز کاملاً از این قاره ریشهکن نشده اما زمانی از عرصه سیاسی کنار گذاشته شده بود، اکنون در اروپا به قدری رایج شده که ۹۶ درصد یهودیان میگویند طی سال گذشته آن را تجربه کردهاند. بیش از نیمی از آنان از امنیت خود نگران هستند و همین تعداد یا مهاجرت کردهاند یا به مهاجرت فکر کردهاند.
به فیسبوک یورونیوز فارسی بپیوندید
حملات فیزیکی، هرچند نادر، به قدری رخ میدهند که سهچهارم یهودیان گاهی احتیاطا از پوشیدن نمادهای مذهبی در انظار عمومی پرهیز میکنند. موضوع نگرانکنندهتر از این آمارها که برای گزارشی از اتحادیه اروپا در ژوئیه منتشر شد، این است که این دادهها پیش از حملات تروریستی حماس در اکتبر ۲۰۲۳ و واکنش خشن اسرائیل جمعآوری شده بودند و از آن زمان تاکنون، همه شاخصها قطعا وخیمتر شدهاند.
حادثه آمستردام
جریان ناامیدکننده حوادث یهودیستیزانه در روزهای اخیر در اروپا زمانی به اوج خود رسید که پس از مسابقه فوتبال تیمی از تلآویو در آمستردام در ۷ نوامبر، از برخی هواداران تیم اسرائیلی رفتارهایی ناخوشایندتر از حد معمول از جمله پاره کردن پرچمهای فلسطین سر زد و از آن بدتر جماعتی بودند که در خیابانها آنها را تعقیب کرده و آزار دادند و کتک زدند.
شهردار آمستردام آن را «پوگروم» توصیف کرد، یعنی از نوع حملاتی که در ابتدای سده بیستم به یهودیان شرق اروپا میشد. خاخام مناخم مارگولین، رئیس انجمن یهودیان اروپا نیز هشدار داد که اروپا «دوباره به تاریکترین مسیر خود باز گشته است».
سه نوع یهودیستزی در اروپا
این قاره از سه نوع یهودیستیزی رنج میبرد. نخست، نوعی تعصب نرم یا شدید که خاص مردم زمان پوپر بود. هدف آن پیشداوریها، یهودیان «طماع»، بیشتر با بینی عقابی، در مرکز نظریههای مختلف توطئه بودند، از احتکار طلا گرفته تا کنترل رسانهها، بانکها و سیاست.
این شکل از تعصب که محصول نارواداری آباء و اجدادی است، در اختیار راست افراطی قرار گرفت: به ژان-ماری لوپن، بنیانگذار حزبی که اکنون به «اجتماع ملی» در فرانسه معروف است، بیندیشید که اتاقهای گاز نازیها را «جزئی از تاریخ» توصیف کرد. بازگشت این نوع تعصب با ظهور اینترنت، که گوشههای تاریک آن خانه معنوی افراطگرایان است، تقویت شده است.
دومین نوع یهودیستیزی را میتوان به عنوان وارداتی ناخوشایند از طریق موجهای مهاجرت در نظر گرفت. تازهواردانی که در شش دهه اخیر به اروپا آمدهاند، اغلب از کشورهای با اکثریت مسلمان بودند. برخی فاقد هنجارهای فرهنگی لیبرالی بودند که اروپاییها خود را نماینده آن میدانند و به درستی، هیچ احساس گناهی نسبت به هولوکاست یا آنچه قبل از آن رخ داد نداشتند.
همدلی با مسئله فلسطین نگرشها به یهودیان را به گونهای سختتر کرد که گاهی به خطابههای لوپن شباهت داشت. حتی زمانی که این مهاجران، والدین کودکانی متولد اروپا شدند، این تعصب غالباً باقی ماند.
در فرانسه، کشوری که بیشترین جمعیت یهودی و مسلمان در اتحادیه اروپا را دارد، ۵۵ درصد مسلمانان معتقدند که یهودیان قدرت زیادی در سیاست دارند، ادعایی که به راحتی میتوان آن را بیاساس دانست. در سراسر اروپا، برداشتهای یهودیستیزانه در جاهایی که اخیراً مهاجران بیشتری پذیرفتهاند، مانند آلمان، هلند و سوئد، افزایش یافته است.
نوع سوم یهودیستیزی به خشم برخی از اروپاییان از دولت اسرائیل مربوط میشود که در پی درگیریهای خاورمیانه که متأسفانه بسیار متداول است، افزایش یافته است.
اعتراض به اقدامات اسرائیل در غزه مشروع است، اما میتواند بهانهای هم باشد برای کسانی که دیدگاههای ناپذیرفتنی درباره یهودیان دارند. تعیین مرز بین نقد منصفانه و تعصب پنهان میتواند دشوار باشد. آلمان اخیراً قانونی علیه یهودیستیزی تصویب کرده که منتقدان آن، از جمله برخی از خود یهودیان، میگویند بحث مشروع درباره تخلفات اسرائیل را سرکوب میکند.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
یهودیستیزی از آن کیست؟
این همگرایی در نفرت میتواند دشمنی با یهودیان را در جاهای غیرمنتظرهای نمایان کند. در فرانسه، اکنون حزب چپ رادیکال «فرانسه تسلیمناپذیر» به دلیل حمایت کامل از فلسطینیان که به تعصب کشیده شده یهودیستیز تلقی میشود، به حدی که یکی از بزرگان این حزب، حماس را «جنبش مقاومت» نامید.
بیش از نیمی از یهودیان فرانسوی میگویند اگر ژان-لوک ملانشون، سیاستمدار و رهبر این حزب افراطی چپ به قدرت برسد، ممکن است کشور را ترک کنند. این آمار تقریباً دو برابر تعداد کسانی است که ممکن است اگر مارین لوپن، دختر ژان-ماری و رهبر کنونی حزب «اجتماع ملی»، ریاست فرانسه را بر عهده گیرد، کشور را ترک کنند.
مارین لوپن مانند دیگر رهبران راست افراطی مانند خیرت ویلدرس در هلند و ویکتور اوربان در مجارستان، هماکنون از یهودیان و اسرائیل به شدت حمایت میکند، زیرا بودن در کنار آنها راهی برای بدنام کردن مسلمانان است که اقلیت بزرگتری هستند.
این حمایت راست افراطی از یهودیان میتواند به رویدادهای عجیبی منجر شود، مانند زمانی که اوربان از اسرائیل حمایت میکند و همزمان جورج سوروس، یهودی لیبرال را به عنوان یک تهدید کنترلکننده همهجانبه معرفی میکند.
تعصب علیه یهودیان با توجه به تاریخش، جایگاه ویژهای در اروپا دارد. اما یکی از درسهای آمستردام این است که خود یهودیستیزی میتواند برای سرکوب اقلیت دیگری مورد استفاده قرار گیرد. طی چند روز از به وجود آمدن آن صحنهها، شهردار آنجا، فمکه هالسما، ابراز نگرانی کرد که خشونت و استفاده از واژه «پوگروم» توسط راست افراطی برای بدنام کردن میلیونها نفر، بهویژه مسلمانان، استفاده میشود.
وزیر مراکشیتبار دولت هلند استعفا داد و این باعث شد یک ائتلاف شکننده به لرزه درآید. مبارزه با تعصب یک وظیفه اخلاقی است، همانطور که پوپر نتیجهگیری کرد. انجام آن با تعصبی دیگر راهحل نیست.