کارگردان «شطرنج باد» در گفتگو با یورونیوز: سفر میکنم اما گذر نمیکنم
محمدرضا اصلانی، فیلمساز، نقاش و شاعر ایرانی است که فیلم «شطرنجِ باد» او پس از بیش از ۴ دهه، اخیرا برای نخستین بار در فرانسه به نمایش عمومی درآمده است.
این فیلم محصول سال ۱۳۵۵ ایران، که نگاتیوهای آن سالها مفقود شده و آسیب دیده بود، پس از پیداشدن، سال گذشته از سوی «سینماتک بولونیا»، با حمایت مالی «بنیاد مارتین اسکورسیزی» و «بنیاد جورج لوکاس» ترمیم شد. نسخهٔ ترمیمشده این فیلم سال گذشته در بولونیا و سپس در جشنوارهٔ لومیر بهنمایش درآمد و مورد استقبال مخاطبان و منتقدان سینمایی قرار گرفت.
یورونیوز همزمان با نمایش اولیه این فیلم گفتگویی را با سازندهٔ آن ترتیب داد که چکیدهای از آن را در زیر میخوانید.
قرآن در آغاز اذان در پایان؛ مذهب، واقعیّت روزمره ایرانی
کاربرد عناصر مذهبی در آغاز و پایان «شطرنج باد»، بهویژه بهخاطر چالشهای اجتماعی مربوط به ادیان در جامعه فرانسه، توجه برخی از مخاطبان را بهخود جلب کرد.
محمدرضا اصلانی نمایش آیاتی از قرآن (سورهٔ تکاثر) را درست در آغاز فیلم، نوعی پیشگویی ماجرای آن برمیشمارد، و این رویکرد را نوعی کار مدرن در سینما میداند که از منظر وی سابقهای طولانی در ادبیات فارسی دارد، و به صنعت ادبی «براعت استهلال» موسوم است.
او میافزاید: «مسئلهٔ اصلی فیلم را میگویید و بعد نحو آن را ارائه میکنید، یا آن را روایت میکنید. این نحو خاص مسئله را پیش میبرد و آن را جذاب میکند. هنر و سینما کلّیگویی نیست. بلکه باید در آن خاصّهترین وجه هرچیز را کشف کنی و بگویی.»
کارگردان «شطرنج باد» دربارهٔ صدای اذانی که در پایان فیلم به گوش می رسد میگوید: «اذان پایان فیلم هم نوعی موسیقی است و در عین حال یک واقعیت است. چون صدای اذان در ایران همواره شنیده میشود. من یک انتخاب مذهبی نکردم. بلکه با خودِ واقعیت فراواقعیت ساختم. چنانکه رولن بارت میگوید: مسئله این است که چطور امر روزمره را به امر بنیادین تبدیل کنی. در ایران هر سحر اذان گفته میشود و اذان جزئی از آیین روزمرّه است. من نمیتوانستم آن را حذف کنم. اما میتوانی از آن فراتر بروی و آن را به یک امر هشداردهنده تبدیل کنی.»
نکته دیگری که کمتر مورد توجه قرار گرفته رابطهٔ عاطفی میان شخصیتهای زن اصلی فیلم است که در ذهن مخاطب، وجود نوعی رابطهٔ جنسی را تداعی میکند.
اصلانی دربارهٔ رابطه کاراکترهای اصلی زن (خانم کوچک و کنیزک) معتقد است که پرداخت سینماییِ رابطهٔ میان این دو «عمدتا روانی» است، و اگر چنین برداشتی وجود دارد، دلیلش احتمالا آن است که وجود چندهمسری در دربار قاجار نهتنها به چنین روابطی میان زنان دامن زده بوده، بلکه آن را «عادی و معمولی» جلوه میداده، پس چنین روابطی وجود داشته، و بازتاب آن بهنوعی در داستان دیده میشود.
نیافتن اجازهٔ ساخت فیلم در ایران پس از انقلاب؛ جنایتی که به وقوع پیوست
شماری از هنرمندان همنسل محمدرضا اصلانی نتوانستند در ایران پس از انقلاب کار کنند، از میان فیلمسازانی که ناگزیر کشور را ترک کردند برخی در خارج آثاری محدود آفریدند و برخی دیگر سینما را بهکلی کنار گذاشتند.
«شطرنج باد» که نخستین ساختهٔ سینمایی اصلانی بود در زمان تولیدش اکران نشد و کارگردانش که پیش از آن عمدتا در زمینه سینمای مستند فعالیت داشت پس از انقلاب تا سالها امکان ساخت فیلم را نیافت. اما اشتیاق ساختن فیلم داستانی هنوز در دل کارگردان سالخورده زنده است. اصلانی میگوید بیش از ده فیلمنامهٔ آماده برای ساخت دارد که آنها را در طول این سالها نوشته اما ساخت هیچکدام برایش میسر نشده.
او نیافتن اجازهٔ ساخت فیلم را «نوعی جنایت» بر میشمارد که نهتنها در مورد او که در حق دوستان دیگرش نظیر خسرو سینایی روی داده است، و یادآوری میکند که خسرو سینایی پارسال درگذشت درحالیکه حسرت ساختن فیلمهای دیگرش را در دل داشت.
اصلانی میگوید: «در ایران خلاقیّت زیر ضربه است. در ایران خلاقیت تابو است. و این تابو بودن نه از جانب دولت که از جانب خود فضاهای متظاهر به روشنفکری اعمال میشود.»
او معتقد است که اگر چه در میدان فرهنگ، روشنفکرانی اندکشمار حضور دارند، اما فضای عمومی فرهنگ در جامعه ایران «فضایی بسته و کلیشهای» است و ظرفیت لازم برای خلاقیت را ندارد، ظرفیتی که پیشترها در حال ایجادشدن بود اما ایجاد آن (پس از انقلاب) بهکلی متوقف شد.
هنرمند؛ سرداری که یک تنه میجنگد اما از خاک خود نمیرود
اصلانی میگوید که هرگز به فکر رفتن از ایران نبوده چراکه سرزمینش را دوست دارد، و تنها در آن میتواند کار کند و نمیتواند از آن ببُرد.
او میگوید: «من اینجا متولد شدهام و باید همینجا کار کنم. این جنگی است که میان خود ما (ایرانیها) وجود دارد. من این جنگ را تا جایی که میتوانم پیش میبرم. مثل سرداری که یکتنه میجنگد. مانند آریو برزن، که یک تنه ایستاد و جنگید و کشته شد اما کنار نرفت. واقعیت همیشه در ایران اینگونه بوده است. مانند یک جنگ بوده است. حلاج را قطعهقطعه میکنند. عینالقضات، این درخشانترین مرد متفکر ایرانی را در ۳۴ سالگی شمعآجین میکنند. اگر چنین شخصیتی به ۸۰ سالگی میرسید چه مسائل عظیمی را در تفکر و زیباییشناسی شرقی شکل میداد؟ در حالی که همان میزان مطالبی که تا کنون از او باقی مانده اعجابآور است. این یکتنه بودن یکی از مسائل مهم ماست.»
این هنرمند برجسته ایرانی تصریح میکند که برای او «مسئلهٔ اصلی نه گذرکردن که ماندن است» و میافزاید: «من از چیزی گذر نمیکنم، میمانم تا آن چیز بهعمل بیاید و خود را ظاهر کند. این در واقع نوعی پدیدارشناسی است. این «ظاهرکردن» کار ماست و با گذرکردن اتفاق نمیافتد. من سفر میکنم اما گذر نمیکنم. و این دو با هم فرق میکنند.»
«شطرنج باد»؛ یک اثر سینمایی ماندگار
«شطرنج باد» با هنرنمایی محمدعلی کشاورز، فخری خوروش، شهرهٔ آغداشلو و اکبر زنجانپور در نقشهای اصلی، داستان خانهای اشرافی را روایت میکند که در آن پس از مرگ یک زن ثروتمند میان وارثان او کشمکشی آغاز میشود که خیلی زود رنگ جنایی و مالیخولیایی به خود میگیرد.
این فیلم اثری است دربارهٔ فساد فراگیر قاجاری و نیز شکافهای اجتماعی و ظهور طبقۀ متوسط در دورهٔ پهلوی، که از خلال روایتش بهنوعی آینده ایران را نیز پیشبینی میکند.
نسخهٔ بازسازی شدهٔ فیلم که در اصل با نور پایین فیلمبرداری شده، ۴۵ سال پس از ساختش، همچنان بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد. منتقدان «شطرنج باد» را یکی از «پرجزییاتترین و خلاقانهترین» آثار سینمای متفاوت ایران برشمردهاند.
این درام یک ساعت ۴۱ دقیقهای که از ۱۸ اوت در فرانسه به نمایش درآمده توانسته از مخاطبان جهانی وبسایت آیامدیبی امتیاز ۷/۳ از ۱۰ را کسب کند.
دربارهٔ محمدرضا اصلانی
محمدرضا اصلانی متولد سال ۱۳۲۲ رشت و فارغالتحصیل هنر و نقاشی از دانشکدهٔ هنرهای تزئینی تهران است. وی دورهٔ آموزش فیلمسازی را در وزارت فرهنگ و هنر گذراند.
اصلانی فعالیت حرفهای خود را در سینما از ۱۳۴۶ با ساخت فیلم مستند «جام حسنلو» آغاز کرد. او مستندهایی نظیر «بدبده»، «تاریخانه»، «فهرج»، «ابوریحان بیرونی»، «میراث شیشه» و «کودک و استثمار» را در کارنامه دارد.
اصلانی در سالهای اخیر داوری بسیاری از جشنوارههای معتبر را بر عهده داشته و اکنون رئیس هیأت مدیره انجمن مستندسازان ایران است.
ساخت مجموعههای تلویزیونی «سمک عیار»، «غبار نور»، «منطق الطیر» و نگارش فیلمنامههای سینمایی چون «سوزنبان»، «تنگنا»، «مرثیه»، «صبح روز چهارم» در کنار انتشار سه دفتر شعر «شبهای نیمکتی و روزهای باد»، «بر تفاضل دو مغرب» و «سوگنامه سالهای ممنوع» و تدریس در دانشکدههای «سینما و تئاتر» و «سوره» از جمله دیگر فعالیتهای وی بهشمار میرود.