اگرچه هرآنچه تا کنون مطرح شده در حد اظهارنظر باقی مانده، اما از نظر شماری از تحلیلگران این نگرانی وجود دارد که با «تروریسم» خواندن هواداران راست افراطی دونالد ترامپ، دولت فدرال اقدام به استفاده از ابزارهای قانونی و اجراییِ خود علیه این افراد کند.
پس از حمله روز چهارشنبه طرفداران دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به ساختمان کنگره، شماری از چهرههای شناخته شده در عرصه سیاسی این کشور بویژه در حزب دموکرات، این حمله را اقدامی از سوی «تروریسم داخلی» توصیف کرده و خواستار مقابله با «شورشیان» شدند.
بر این اساس حتی واشنگتنپست در مقالهای که دو روز پیش از این منتشر شد نوشت: «برخی آمریکاییها راهی را برای افراطی شدن طی کردهاند که برای مقامات کنونی و پیشین امنیت ملی آمریکا، یادآور فعالیت شبهنظامیان اسلامگرا است.»
در مقاله دیگری به قلم نیکلاس گروسمن در نشریه Arc Digital نیز نوشته شد که پس از حمله به کاپیتول، طرفداران نظریه «کیو-انان» در مرکز توجه بخش امنیت ملی آمریکا قرار گرفتند؛ به این ترتیب این افراد تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند و شرکتهای بزرگ اینترنتی با آنها تقریبا همان رفتاری را دارند که با نیروهای داعش دارند.
گروهی نیز جمهوریخواهان آمریکا را هدف قرار دادهاند و از آنها به این دلیل که بطور یکپارچه اقدام به محکوم کردن حمله کاپیتول نکردهاند، انتقاد میکنند و اینکه به قول دیوید فروم، مورخ مشهور آمریکایی «چرا مانند امامان محافظهکار پس از حمله به نشریه شارلی ابدو، به محکومیت صریح تروریسم نپرداختهاند.»
اگرچه هرآنچه تا کنون مطرح شده در حد اظهارنظر باقی مانده، اما از نظر شماری از تحلیلگران این نگرانی وجود دارد که با توسعۀ بیشتر این دیدگاه و «تروریسم» خواندن هواداران راست افراطی دونالد ترامپ، دولت فدرال اقدام به استفاده از ابزارهای قانونی و اجراییِ خود علیه این افراد کند؛ درست مانند اقداماتی که بطور معمول علیه تروریستهای خارجی به اجرا میگذارد. همچنین این احتمال وجود دارد که دادستانهای فدرال یا محلی آمریکا، علیه این مهاجمان اتهام «تروریسم» را مطرح کنند.
به نظر تحلیلگران، این مساله نه تنها بزرگترین خطر برای دموکراسی ایالات متحده به شمار میرود، بلکه باعث میشود سیاستهای ضدتروریسم این کشور که عمدتا در خارج از مرزها به اجرا گذاشته میشد، درون خاک آمریکا بطور گسترده و علیه شهروندان این کشور اجرا شود.
نگاهی به تعریف ایالات متحده از «تروریسم» ضروریست؛ تعریف افبیآی از تروریسم این است: «استفاده غیرقانونی از زور و خشونت علیه افراد یا اموال برای ترساندن و اجبار دولت، غیرنظامیان یا هر بخشی از آن، با هدف پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی.»
این تعریف که ابهامات زیادی دارد، بسیاری از گروهها را در سطح بینالملل در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی قرار میدهد. بطور مثال بر اساس چنین تعریفی است که حوثیهای یمن تحریم و دولتهایی همچون کوبا، حامی تروریسم معرفی میشوند.
اما آمریکا چگونه قصد دارد به مبارزه با «تروریسم داخلی» بپردازد؟
نگاه به تجربه کشورهایی که با الگوبرداری از ایالات متحده، از اتهام «تروریسم» بطور گسترده برای سرکوب مخالفان خود در «داخل کشور» استفاده کرده اند، غمانگیز است.
از جمله این کشورها میتوان به ترکیه اشاره کرد؛ جایی که حزب حاکم، به شهروندان این کشور به دلیل خبرنگار بودن، نوشتن مطالب انتقادی در توییتر، اعتراض کردن، ضدجنگ بودن و در مجموع به دلیل فکر کردن به شیوهای متفاوت، برچسب تروریسم میزند و اقدام به بازداشت آنها میکند.
استفاده از این اتهام در ترکیه برای خاموش کردن صدای مخالفان، آنهم بدون ارائه شواهدی مبنی بر وقوع یک حملۀ واقعی ترور، تا آنجا پیش رفته که باعث شده ۶۰ شهردار از احزاب مخالف دولت برکنار و حتی گاه زندانی شوند.
نگرانی تحلیلگران بویژه از آن است که صحبت از جنگ با تروریسم داخلی در آمریکا، بر سیاست داخلی این کشور در دور جدید ریاست جمهوری نیز سایه افکند و چنین اتفاقی در کنار شناسایی و دستگیری مهاجمان از روی فیلمهایی که در جریان این حمله ضبط و منتشر شده و طرح ادعاهایی مبنی بر اینکه راست افراطی نیز مانند القاعده افراطی خواهد شد، یک ترکیب سمّی را در درون جامعه آمریکا بوجود بیاورد.
ایجاد چنین فضایی در درون آمریکا بویژه از آن رو خطرناک است که با توجه به سابقه آمریکا در مبارزه با تروریسم خارجی، جنگ با «تروریسم داخلی» نیز به نبردی بیپایان و فرساینده تبدیل خواهد شد.
تجربه ایالات متحده در مبارزه با تروریسم خارجی قابل تامل است؛ به نظر میرسد اگرچه استراتژی ضدترور این کشور در کشتن هدفمند نتیجه بخش بوده اما نتوانسته است به شورشها خاتمه دهد: آمریکا در حال حاضر در حال مذاکره با طالبان است، برای شکست داعش نیز با نیروهای امنیتی عراق و نیروهای دموکراتیک سوریه وارد همکاری شد و درنهایت نیز داعش نه با حملات هوایی آمریکا بلکه با کمک این نیروها در عراق و سوریه شکست خورد.
ایالات متحده همچنان با گروههایی مانند الشباب در سومالی نیز درگیر است و اگر قرار باشد از چنین ابتکاراتی در قبال «تروریسم داخلی» استفاده کند، با اتکا به تجربه این کشور در ۲۰ سال اخیر در جنگ با تروریسم، امید چندانی باقی نمیماند.
از نظر تحلیلگران، شاید بهترین راه حل در این باره، نگاه به علل ریشهای وقوع این اعتراضات در میان گروههای راست افراطی ایالات متحده باشد. دلایلی که باعث ایجاد نارضایتیها شده است؛ از جمله فقر و تحقیر که باعث گردیده بسیاری از آنها در وحشت از آینده، حمله را انتخاب کنند.