«احتمالا دستگاه سیاست خارجی ایران از رخداد وقایعی بین ارمنستان و آذربایجان که به طرف آذری یادآورد شود برای حفظ امنیت خود تا چه میزان نیازمند حمایت ایران است بدش نیاید»
پیمان عارف
کشمکش مرزی که از یکشنبه ۱۲ ژوئیه بین نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان و ارمنستان شروع شده تا این لحظه دستکم در سمت آذربایجان ۱۱ کشته به جا گذاشته که از جمله شامل یک ژنرال تمام به اسم ژنرال پولاد هاشمف و یک سرهنگ بوده است. درباره کشته شدگان ارمنستان نیز اگرچه آذربایجان مدعی است که دستکم ۱۰۰ نظامی ارمنی را کشته اما منابع رسمی ارمنستان واکنش رسمی به این ادعاها نشان ندادهاند.
نزاع در جبههای جدید
دو جمهوری سابق اتحاد شوروی که ۴ سال منتهی به استقلالشان در ۱۹۹۱ را در کشمکش و ۴ سال نخست استقلال را در جنگ بر سر کنترل قرهباغ کوهستانی گذراندند و نهایتا از ۱۹۹۵ تاکنون در وضعیت آتش بس قرار دارند پیشتر در آوریل ۲۰۱۶ نیز سلسله درگیری و برخورد نظامی در منطقه قره باغ را تجربه کرده بودند اما آنچه که درگیریهای هفته اخیر را از رخدادهای مشابه گذشته جدا میکند محل وقوع درگیریها یعنی شهر طاووس در شمال غربی خاک آذربایجان است که در سمت ارمنی تاووش نامیده میشود که کیلومترها از محل نزاع در قره باغ دور است و در نزدیکی مرز مشترک آذربایجان با ارمنستان و گرجستان و در شمال غربی شهر گنجه قرار دارد. جایی که تاکنون هیچ جنگی در آن وجود نداشته و ارامنه نیز ادعای ارضی درباره آن نداشتهاند.
به فیسبوک یورونیوز فارسی بپیوندید
با توجه به این که آذربایجان مرزهای ارمنستان را به رسمیت میشناسد و ادعای ارضی درباره ارمنستان ندارد و از سوی دیگر درگیریها داخل خاک آذربایجان اتفاق افتاده به نظر میرسد طرفی که تمایل به آغاز نزاع داشته احتمالا طرف ارمنی بوده اما پرسش این است که طرف ارمنی چرا باید در حالی که در ۳۰ سال گذشته ۱/۵ درصد خاک آذربایجان را به رغم دستکم ۳ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تحت اشغال خود داشته کیلومترها دورتر از منطقه مورد نزاع و در نزدیکی مرز گرجستان شروع کننده یک درگیری نظامی باشد آن هم در شرایطی که میداند نه به لحاظ نظامی و نه به لحاظ اقتصادی و سیاسی همانند ابتدای دهه ۹۰ میلادی دست برتر را در مقابل آذربایجان در اختیار ندارد؟
برای پاسخ به این پرسش باید اولا تصویری از اهمیت ژئوپلتیک منطقه درگیری به دست داد و ثانیا معادلات نیابتی توازن قوا در قفقاز جنوبی را توضیح داد.
اهمیت ژئوپلیتیکی طاووس و بحث انتقال انرژی از دریای خزر
منطقه طاووس چنانکه در نقشه هم مشخص است منطقه ای راهبردی برای آذربایجان است که دروازه این جمهوری به گرجستان و از آنجا به ترکیه محسوب میشود. خط لوله بسیار مهم گاز تاناپ که سال گذشته افتتاح شد و گاز طبیعی میدان گازی شاه دنیز در دریای خزر را از طریق گرجستان به ترکیه و از آنجا به اروپا میرساند از این منطقه رد میشود.
همچنین خط لوله نفت باکو-تفلیس- جیهان نیز که نفت آذربایجان را به بندر جیهان ترکیه در مدیترانه میبرد نیز از همین منطقه رد میشود. همچنین است وضعیت راه آهن باکو-تفلیس-قارص و نیز جاده باکو به تفلیس.
بنابر این اگر ارمنستان بتواند به کوهستانهای منطقه طاووس مسلط شود خواهد توانست ترانزیت انرژی از آذربایجان به ترکیه را بلوکه کند و آذربایجان را با بحران اقتصادی مواجه سازد.
از سوی دیگر ترکیه در یک سالی که از افتتاح تاناپ میگذرد به دلیل تحریمهای آمریکا علیه ایران از سویی و فشار آمریکا برای کاهش واردات گاز از روسیه، واردات گاز از تاناپ را جایگزین گاز روسیه و ایران کرده و در حالیکه تا پیش از افتتاح تاناپ حدود ۵۰ درصد گاز مصرفی ترکیه از روسیه وارد میشد در حال حاضر این میزان به حدود ۱۷ درصد کاهش یافته است.
از این روی با توجه به وابستگی شدیدی که ترکیه به گاز آذربایجان پیدا کرده کنترل طاووس و خط لوله تاناپ همچنین میتواند به اهرم فشار موثری علیه ترکها و اقتصاد ترکیه نیز تبدیل شود. اتفاقی که قطعا خوشآیند بازیگران بزرگ منطقه و بازار انرژی چون روسیه و ایران خواهد بود.
با در نظرداشت تمام معادلات ژئوپلتیکی بنظر میرسد این نزاع معادلات نیابتی چندی نیز در دل خود داشته باشد:
نقش روسیه
روسها هم در سوریه و هم در لیبی با ترکیه درگیرند. با فشار آمریکا خط لوله نورد استریم روسیه برای صادرات گاز به آلمان پیش نرفته و بازارشان در ترکیه را نیز به سود تاناپ تا حدود زیادی از دست دادهاند.
از سوی دیگر حسب قرارداد فوریه ۱۹۹۲ با ارمنستان حفاظت از مرزهای این کشور با ترکیه و ایران با نیروهای مرزبانی روسیه است و روسیه در ارمنستان چندین پایگاه از جمله پایگاه قمری را دارد و به راحتی میتواند از ارمنستان در برابر حملات انتقام جویانه ترکیه حفاظت کند.
در نقطه مقابل پایگاه الجفره در جنوب شهر سیرت لیبی که محل استقرار نظامیان و نیروی هوایی روسیه است در تیررس ترکیه قرار دارد و ترکیه توانسته است پس از به دست گرفتن کنترل پایگاه الوطیه در غرب طرابلس تجهیزات و نیروی هوایی و ضدهوایی قابل توجهی را آنجا مستقر کند. نیروهایی که بخش پهپادی آن در ماههای اخیر در جنگ لیبی خوش درخشیده است.
در چنین شرایطی ایجاد وضعیت جنگ نیابتی در مرز آذربایجان-ارمنستان از این منظر تامین کننده اهداف و منافع روسیه است که ضمن پرهیز از برخورد مستقیم با ترکیه و در حالیکه کوششهای اوراسیاگرایانه روسها در قبال ترکها در کنار دلایل دیگر این کشور را به حلقه معیوب ناتو تبدیل کرده؛ روسیه خواهد توانست هم راهبرد جذب ترکیه را ادامه دهد و رهیافت تقابلگرا در قبال جاه طلبیهای ترکیه در خاورمیانه و قفقاز تا شمال افریقا را پیش ببرد.
همچنین روسیه با فعال نگاه داشتن درگیری قفقاز خواهد توانست جلوی گسترش ناتو به شرق را که به زودی به گرجستان خواهد رسید سد کند و دستکم آذربایجان را که پس از گرجستان کشور نامزد عضویت محسوب میشود تا زمانی نامشخص از صرافت عضویت در ناتو بیندازد.
اپلیکیشن یورونیوز را از پل استور دانلود کنید
نقش آمریکا
آمریکا هر چقدر که در بحران لیبی فاقد راهبرد است و با یک فقدان استراتژی استراتژیک دست به گریبان است درباره قفقاز نیز بنظر میرسد از وضعیتی مشابه رنج می برد.
البته چیزی که به جرات و قطعیت میتوان درباره آن سخن گفت راهبرد ممانعت از صدور گاز روسیه از طریق تکمیل خط نورد استریم و سود استریم روسیه است که تاناپ و خط لوله نفت باکو-جیهان در این زمینه قطعا باید مورد حمایت آمریکا قرار داشته باشد اما انعقاد قرارداد خط لوله مدیترانه شرقی در روز دوم ژانویه بین اسراییل، قبرس و یونان و اساسا ورود مولفه جدیدی چون منابع انرژی مدیترانه شرقی به معادله انرژی جهان که اسراییل به عنوان موتلف استراتژیک آمریکا یکی از مهمترین بازیگران آن است ، بنظر میرسد راهبرد آمریکا در قبال تامین انرژی اروپا را نیز وارد وضعیت تعلیق و بلاتکلیفی کرده است.
نقش ایران
ایران اگرچه در جنگ قره باغ به استناد اسناد متعدد تا دستکم نیمههای جنگ، طرف آذربایجان ایستاد؛ مانع اشغال نخجوان شد؛ در جبهه جنگ دالان لاچین با ارامنه جنگید؛ از بی نظمی و متلاشی شدن دولت آذربایجان پس از کودتای صورت حسیناف که میتوانست تا پیشروی ارامنه تا باکو بینجامد با آوردن حیدر علیاف از نخجوان به تبریز و سپس رساندنش به ریاست جمهوری در باکو جلوگیری کرد و با حمایت از سامان سیاسی مبتنی بر ریاست جمهوری حیدر علیاف راه را برای ثبات و استقرار و توسعه جمهوری آذربایجان در ۳ دهه اخیر باز کرد؛ اما آنچه واضح است همکاری روزافزون امنیتی و نظامی بین آذربایجان و اسراییل، ایران را ناراحت و خشمگین کرده بویژه آنکه گفته میشود چندین حمله پهپادی مهم اسراییل به اهدافی در عمق خاک عراق و ایران در چند سال اخیر با استفاده از حریم هوایی و پایگاههای اسراییل در خاک آذربایجان صورت گرفته است.
در چنین شرایطی احتمالا دستگاه سیاست خارجی ایران از رخداد وقایعی بین ارمنستان و آذربایجان که به طرف آذری یادآورد شود برای حفظ امنیت خود تا چه میزان نیازمند حمایت ایران است بدش نیاید.
نقش امارات متحده عربی
در حالیکه امارات و ترکیه دیگر میتوان گفت دستکم پس از بمباران پایگاه الوطیه توسط میراژهای اماراتی و فرانسوی رسما در حال جنگ با یکدیگر هستند و حتی تنش روزافزون با ترکیه موجب نزدیکی امارات با ایران و حتی دولت بشار اسد در سوریه شده بطوری که ظریف و عبدالله بن زائد در ماه مارس با هم ملاقات کردند، میتوان درک کرد که اکنون اولویت امارات باز کردن یک جبهه جدید برای ترکیه است تا امکان تمرکز آنکارا بر جبهه جنگ لیبی را سلب کند و بویژه اعزام جنگجویان مزدبگیر سوری توسط ترکیه و قطر به لیبی را که طبق گزارش پنتاگون در ۶ ماه نخست سال میلادی جاری قریب به ۴۰ هزار نفر از آنان به لیبی منتقل شدهاند، بگیرد.
در چنین شرایطی است که شایعات محافل خبری جهان عرب بمنی بر پیشنهاد امارات به بشار اسد برای پرداخت ۳ میلیارد دلار در عوض نقض آتش بس ۵ مارس درباره ادلب بین پوتین و اردوغان و حمله به ادلب و فعال کردن جبهه جنگ ادلب علیه ترکیه را میتوان جدی گرفت و بحران طاووس را نیز میتوان در پرتو همان رویکرد امارات در راستای منافع و رویکرد منطقهای این کشور در تقابل با بلوک اخوان و بطور مشخص ترکیه تحت رهبری اردوغان ارزیابی کرد.
نقش فرانسه
گمان نویسنده بر این است که فرصت طاووس نهایتا در اختیار فرانسه قرار خواهد گرفت. بر خلاف پتروسیان که به نزدیکیاش با مسکو شناخته میشد نخست وزیر پاشینیان روابط بسیار گرمی با پاریس دارد. همچنین مواجهه جدی ترکیه با فرانسه در مدیترانه شرقی و لیبی و حتی بمباران الوطیه بر کسی پوشیده نیست.
از سوی دیگر رابطه دیرینه ارامنه و فرانسه و قدرت لابی ارامنه در فرانسه، رییس جمهوری چون ماکرون را که این روزها صراحتا در رسانهها به انتقاد از ترکیه میپردازد احتمالا به این نتیجه میرساند که چرا با یک تیر دو هدف را نشان نگیرد؟ هم دل اقلیت بزرگ و لابی قدرتمند ارامنه در فرانسه را به دست آورد و هم با قطع شریان انرژی ترکیه و احیانا رو در رو قرار دادن ترکیه با روسیه در قفقاز، شر اردوغان را از چند صد کیلومتری سواحل اروپا در مدیترانه کم نکند؟
فرانسهای که همانند مقطع بین دو جنگ اول و دوم تلاش میکند انزواگرایی و تعلیق راهبردی آمریکای عصر ترامپ در بسیاری از حوزه ها در جهان روابط بین الملل را پر کند و شاید بتوان گفت ماکرون به نوعی بازگشت به میراث گلیسم را در دستور کار قرار داده است.
به هر روی، آنچه واضح است این است که بحران طاووس صرفا بر مؤلفههای بحرانزای ژئوپلتیکی مرتبط با قفقاز جنوبی، بین ارامنه و آذریها مبتنی نیست بلکه محل انباشت معادلات نیابتی بسیاری است که بین بازیگران اصلی در مناطقی خارج از قفقاز جنوبی رقم میخورد.