آزادی بیان، یهودستیزی و انکار هولوکاست در فرانسه

تلاش برای چاپ مجدد نوشتههای یهودستیزانه لویی-فردینان سلین، نویسنده شهیر فرانسوی بار دیگر بحثهای مربوط به مرزهای آزادی بیان و ممنوعیت انتشار آثار با محتوای ترویج تنفر علیه یهودیان را در فرانسه داغ کرده است: انتشارات گالیمار (پاریس) در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷ اعلام کرد تصمیم دارد جزوههای یهودستیزانه سلین را منتشر کند. اعتراضهای گسترده اما باعث شد تا این انتشاراتی بنام، دو هفته بعد از این تصمیم صرف نظر کند. پس از چند ماه کش و قوس، حالا آنتوان گالیمار، مدیر این انتشارات میگوید که پروژه چاپ سه اثر بحث برانگیز سلین را کماکان دنبال میکند.
از زمان پایان جنگ جهانی دوم و خاتمه سیاستهای نظامیافته یهودستیزانه، مساله برخورد با مروجان تنفر و خشونت علیه این اقلیت مذهبی-قومی در کشورهای مختلف اروپایی و بهویژه اروپای غربی به یک چالش برای حقوقدانان تبدیل شده است: آیا منع انتشار چنین افکاری در فضای عمومی آزادی بیان را محدود میکند؟ مساله جایی پیچیدهتر میشود که انکار واقعه هولوکاست (نسلکشی یهودیان در جنگ جهانی دوم از سوی هیتلر و متحدانش) همردیف با یهودستیزی (آنتیسمیتیزم) در بسیاری از کشورهای اروپایی ممنوع است و پیگیرد کیفری دارد.
این چالش حقوقی احتمالا برای ناظر غیراروپایی و بهویژه مسلمان جذابتر است. در سالهای گذشته بسیاری از سیاستمداران «کشورهای اسلامی» و همچنین بسیاری از صاحبنظران مسلمان، غرب و بهویژه فرانسه را به دلیل آنچه آنها استاندارد دوگانه در «آزادی توهین به اسلام» و ممنوعیت انتقاد از یهودیان و تشکیک در هولوکاست میدانند، به باد انتقاد گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
- گالیمار از انتشار مجدد آثار یهودستیزانه سلین منصرف شد
- موافقت نخست وزیر فرانسه با چاپ مجدد آثار یهود ستیزانه سلین
تمسخر مقدسات مجاز، توهین به مذهبیها ممنوع
در فرانسه قانون مطبوعات سال ۱۸۸۱، حدود آزادی بیان را مشخص میکند. این قانون که پیش از ورود فرانسه به عصر لائیسیته تدوین شده، آزادی بیان را طبق قاعده عقلی عدم ضرر به آزادیها و افراد دیگر، یک قاعده خدشه ناپذیر میداند. در صورتی که انتشار یک خبر یا نظر باعث آسیب رسیدن به فرد یا افراد دیگر شده یا شخصی را علیه دیگری تحریک کند، دولت امکان مداخله برای جلوگیری از انتشار بیشتر آن را جهت حفاظت از حقوق دیگران و حفظ نظم عمومی دارد. البته این کار در فرانسه همیشه پس از انتشار رخ میدهد و نظارت پسینی است.
در همین چارچوپ، قانونگذار این امکان را به افراد و رسانهها میدهد تا تمامی عقاید و اعتقادات، حتی مقدسترین آنها را به هرشکل ممکن نقد کنند. سخن گفتن علیه باورهای مذهبی و غیرمذهبی افراد، حتی هجو و توهین به چنین اعتقاداتی مجاز است. این رویه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و بهویژه در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی با رویه قضایی دیوان حقوق بشر اروپا تقویت شد. این مرجع قضایی اروپایی در یکی از آرای معروف خود آزادی انتشار افکاری که بخش یا بخشهایی از جامعه را بهتزده و حتی ناراحت میکند، مجاز دانست و آن را لازمه تحقق آزادی بیان در یک جامعه دموکراتیک توصیف کرد.
با این حال، قوانین و رویه قضایی فرانسه و اکثر کشورهای اروپای غربی، امکان توهین یا مسخره کردن پیروان ادیان دیگر را نمیدهد. برای مثال در حالی که میتوان کاریکاتور پیامبر اسلام را در تیراژ میلیونی چاپ کرد، «خشونت طلب» خواندن مسلمانان پس از یک حمله «تروریستی» از سوی یک اسلامگرای افراطی ممنوع است و در جامعه فرانسه مصداق «بیگانه ستیزی/بیگانه هراسی» به شمار میرود چرا که رفتار یک شخص را به تمام پیروان یک مذهب نسبت میدهد و جامعه را علیه آنها تحریک میکند. با همین منطق، میتوان زندگی پیامبران دیگر ادیان ابراهیمی و عقاید آنها را به چالش کشید، آنها را دیوانه و شهوتران توصیف کرد اما نژادپرست خواندن تمام کاتولیکها به دلیل جنایات هیتلر یا آدمکش توصیف کردن تمام یهودیها بهخاطر بمباران نوار غزه از سوی اسرائیل ممنوع است. البته یهودستیزی داستان دیگری در اروپا دارد.
از یهودستیزی تا شعاع: چرا انکار هولوکاست ممنوع است؟
یهودستیزی یکی از بخشهای لاینفک فرهنگ اروپای مسیحی در قرنهای گذشته به شمار میرود. این فرهنگ در اواخر قرن نوزدهم و در نیمه نخست قرن بیست، اوج میگیرد و رسما به عرصه سیاست کشیده میشود. احزاب و شخصیتهای سیاسی و ادبی و از جمله سلین نظرات خود را درباره لزوم پاکسازی اروپا از یهودیان علنا مطرح میکنند و خواستار انتقال این اقلیت مذهبی-قومی به جای دیگری از جهان میشوند. در فرانسه اشغال شده در جریان جنگ دوم، پیش از آنکه هیتلر از رژیم ویشی درخواستی برای اخراج یهودیان کند، مارشال پِتَن و کابینههای منطقه آزاد فرانسه، سرکوب این اقلیت را آغاز کرده بودند. یهودستیزی سیستماتیک در بسیاری از کشورهای غرب و شرق اروپا در سالهای جنگ ادامه یافت. قتل عام و سوزاندن یهودیان دپو شده در اردوگاههای کار اجباری، پرده آخر سناریوی رایش سوم بود: «راه حل نهایی». همزمان در اتحاد جماهیر شوروی، اگرچه ایدئولوژی رسمی بر بیدینی، ناخداباوری و سرکوب تمام مظاهر مذهب استوار بود اما یهودستیزی در دوره استالین ادامه داشت: تروتسکی در پوسترهای تبلیغاتی بهعنوان یک یهودی و دشمن «خلقهای میهن سوسیالیستی» معرفی میشد.
با پایان جنگ و آغاز تلاشهای منطقهای (اروپایی) و بینالمللی برای تبری جستن از فجایع جنگ و بهویژه زدودن خاطرات آپارتاید (جداسازی) قومی علیه یهودیان، مبارزه با یهودستیزی وارد قوانین اروپایی شد.انکار رویداد هولوکاست (نسل کشی یهودیان در دوران جنگ) در امتداد نگرش یهودستیزانه موجود در اروپا به شمار میرفت: نگرشی که یهودیان را غیراروپاییهای ساکن این منطقه میشناسد؛ «غریبههایی» که عمدتا ثروتمند هستند و رد پایشان در بدبختیها و مشکلات جوامع اروپایی دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
- انتقاد اسرائیل از لهستان به دلیل تصویب قانونی دربارۀ هولوکاست
- تلاش در حفاظت از خاطرات بازماندگان هولوکاست برای نسل های آینده
- کشف یادداشتهای روزانه طراح هولوکاست
انکار هولوکاست (négationnisme) تاریخی به قدمت سالهای پس از جنگ دارد. بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، منکران آن را به زندان و جریمه نقدی محکوم کرده و در صورت انتشار اثر، کتابها یا مقالههای این افراد را از دسترس خارج کردهاند. مقامهای سیاسی و قضایی اروپا میگویند انکار هولوکاست، باعث میشود تا افکار عمومی در اروپا یهودیان را به صحنهسازی و درغگویی برای مظلوم نمایی متهم کرده و در نتیجه، نگرشی آمیخته با تنفر در قبال اعضای این اقلیت قومی-مذهبی پیدا کند.
با وجود تمام این محدودیتها، نمودهایی از یهودستیزی اروپایی هنوز هم در جوامع غربی دیده میشود. مخالفت شهروندان مسلمان کشورهای اروپایی با سیاستهای اسرائیل در اروپا با سابقه یاد شده، یهودستیزانه تلقی میشود. صدها و شاید هزاران سایت به زبانهای آلمانی و فرانسوی، از خاک ایالات متحده آمریکا محتوای نفرت قومی و نژادی علیه یهودیان منتشر میکنند و دولتهای اروپایی هم نمیتوانند جلوی «آزادی بیان آمریکایی» را بگیرند.
لویی-فردینان سلین در یکی از نوشتههایش خواستار اخراج یهودیان فرانسه و اعزام آنها نزد هیتلر و یا فلسطین شده بود. دولتمردان فرانسوی میگویند اگر نوشتههای یهودستیزانه سلین با شرح و تفسیر همراه باشد، مشکلی در این کار نمیبینند.