رشته اسیدپاشی های شب گذشته (پنجشنبه ۱۳ ژوییه) در شرق لندن بار دیگر پایتخت بریتانیا را در شوک فرو برد. این حادثه در حالی رخ میدهد که حدود بیست روز پیش دو مسلمان هدف حملاتی مشابه قرار گرفتهاند.
در پی اسیدپاشیهای اخیر به صورت و بدن مسلمانان در لندن ترس و وحشت بر جامعه مسلمانان بریتانیا سایه افکنده است. تا جایی که حتی برخی از مسلمانان ساکن لندن جرات خروج از خانهشان را ندارند.
این هراس بویژه با حمله به رشام خان ۲۱ ساله و جمیل مختار، پسر عموی ۳۷ سالهاش فزونی گرفته است. این دو ۲۱ ژوئن در نیوهم، در حالی که سوار بر خودرویشان بودند هدف حمله یک فرد ناشناس قرار گرفتند. مهاجم از پنجره خودرو به روی آنها اسید پاشید.
پلیس در گزارش اولیه ادعا کرد که هیچ مدرکی حاکی از انگیزه نژادی یا مذهبی در دست نیست. اما جمیل مختار آنچه رخ داده را با اسلامهراسی مرتبط دانسته است. به گفته او اگر یک بریتانیایی تبار هدف چنین حملهای قرار گرفته بود کل کشور بسیج میشد و از آن بعنوان اقدامی تروریستی یاد میکردند.
در شبکه فیسبوک هم پیامهایی در حمایت از اقدام جان تاملین، این مهاجم وابسته به جریان راستگرای افراطی منتشر شد. در پی آن بود که پلیس از این حمله بعنوان جرمی با انگیزه نفرت [نژادی یا مذهبی] یاد کرد.
جان تاملین امروز چهارشنبه برای رسیدگی به پروندهاش در دادگاه حاضر شد. گفته میشود او هنگام خروج از دادگاه در حالی که خنده بر لبانش نقش بسته بود به هوادارانش بوسه فرستاد.
به گزارش ایندیپندنت با انتشار خبر این اسیدپاشی، گزارشهایی از حملات دیگری از این دست در رسانههای اجتماعی منتشر شد. از جمله در یکی از آنها مردی آسیایی تبار از تجربه خود نوشته بود: «هنگام رانندگی در منطقه تاورهملتس لندن، مهاجمی از پنجره ماده شیمیایی به روی وی پاشید. در پی آن به محض اینکه برای درخواست کمک از مردم از خودرو پیاده شده، مهاجم خودرویش را به سرقت برد.»
One of my boys friends just got acid thrown in his car between Wanstead and Forest Gate. Please be careful especially if you’re brown
— Bad Bhai (@DerrKaiser) 29 juin 2017
دو حمله مشابه دیگر هم در «ایستهم» صورت گرفته است؛ زنی در ورودی خانهاش توسط مردی با اسید هدف حمله قرار گرفته و در نتیجه بخشی از بدنش سوخت. زن دیگری هم در منطقه «پلشت گرو» توسط یک موتور سوار هدف حمله قرار گرفته بود.
با افزایش این حملات، ساکنان شرق لندن طی جلسهای نگرانی خود را به شهردار ابراز داشتند. همزمان در رسانههای اجتماعی پیامهایی هشدارآمیز منتشر شده است. در یکی از این پیامها اینطور آمده است: «مراقب باشید بویژه اگر پوستتان تیره است. به نظر میرسد این حملات افرادی آسیایی تبار یا مسلمانان را هدف قرار میدهد.»
Uploaded a couple of hours ago – another acid attack in Newham. Please keep safe. pic.twitter.com/ZMx2gGCc6g
— Miqdaad Versi (@miqdaad) 30 juin 2017
واقعیت این است که محلههای عمدتا مسلمانلندن از جمله نیوهام، بارکینگ و دگنهام، تاور هملتس، هاورینگ و ردبریج، پنج محلهای هستند که بیشترین اسیدپاشیها در آن رخ داده است. به گزارش ایندیپندنت و به نقل از پلیس لندن محله نیوهام با ۳۹۸ مورد اسیدپاشی طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ نخستین جایگاه را به خود اختصاص داده است. منطقه تاور هملتس هم با ۸۴ مورد اسیدپاشی در جایگاه سوم قرار دارد. تعداد موارد اسیدپاشی در لندن طی سال ۲۰۱۶ نسبت به یک سال قبل از آن ۷۴ درصد افزایش داشته است. این رقم در سال ۲۰۱۵، ۲۶۱ مورد و در سال ۲۰۱۶، ۴۵۴ مورد گزارش شده است. در ۸۰ درصد موارد زنان هدف این حملات بودهاند.
عوامل روی آوردن به اسید بعنوان شیوهای برای ضربه زدن به دیگری
از مهمترین دلایل روی آوردن به اسید میتوان به کم هزینه بودن و دسترسی آسان به آن اشاره کرد. در حالی که استفاده از اسید صدمات جبرانناپذیری به بدن قربانی وارد میکند دستگاه قضایی چاقو و اسلحه را جدی تر در نظر میگیرد. از این نظر افراد بیشتر برای پیش بردن اهداف خود به آن روی میآورند.
از سوی دیگر با وجود اعمال محدودیتهایی بر فروش اسید سولفوریک در سال ۲۰۱۵، نبود نظارت بر خرید و فروش این ماده خطرناک در فضای اینترنت موجب دسترسی آسان به آن شده است.
اما این دو دلیل به تنهایی نمیتواند روند صعودی اسیدپاشی در بریتانیا را توضیح دهد.
ارتباط تعداد اسیدپاشیها با افزایش اسلامهراسی
شواهد حاکی از آن است که طی سالهای اخیر اسلامهراسی در سراسر اروپا از جمله بریتانیا افزایش یافته است. در پی حملات تروریستی در اروپا انتقادها و حملات به جامعه مسلمانان در کشورهای مختلف از جمله بریتانیا و آلمان فزونی گرفت. جریانهای عمدتاً دست راستی با تکیه بر این ایده که اسلام و جامعه مسلمانان مشکل اصلی هستند موج انتقادها علیه مسلمانان و اسلام را شدت بخشیدند. به باور آنها اسلام مشوق تروریسم است و مسلمانان عاملان اصلی تروریسم هستند. به پیروی از این جریان غالب، در کوچه و خیابانها نیز مسلمانان هدف حملات افرادی با گرایشهای راست افراطی قرار گرفتند؛ از حمله به خانههای پناهجویان و آتش زدن آنها در آلمان گرفته تا اسیدپاشی به صورت و بدن آنها در محلههای مختلف لندن.
با این حال میزان ارتباط افزایش موارد اسیدپاشی با این موضوع هنوز روشن نیست. به گزارش هافینگتون پست، رسانههای اندکی حملات مرتبط با اسیدپاشی را پوشش میدهند بویژه وقتی قربانی مسلمان باشد. علاوه براین، تحقیقات کمی ماهیت و دلایل روند صعودی این پدیده را مورد بررسی قرار دادهاند.
احساس آسیبپذیری بیشتر در بین جامعه مهاجر و مسلمان
مهاجران و مسلمانان ساکن اروپا بویژه زنان آسیبپذیری و نگرانی بیشتری را نسبت به اتباع اروپایی احساس میکنند. این احساس بویژه اگر با اعتماد بهنفس پایین همراه باشد موجب میشود تا به دلایل مختلف از جمله ترس از انتقامجویی، هراس از رسانهای شدن و غیره قربانیان کمتری این حملات را گزارش کنند. از سوی دیگر احساس در حاشیه بودن و شهروند درجه دو بودن این موضوع را تشدید میکند؛ این احساس عمدتا در ناکارآمدی یا ضعف دولتها در روند ادغام و جذب مهاجران و مسلمان ریشه دارد. در هر حال در نتیجه این وضعیت، گزارشهای کمتری از حملات به آنها از جمله اسیدپاشی ارایه میشود. و این خود احتمالا موجب میشود تا این موضوع کمتر مورد توجه قرار گیرد.
مهاجر به مثابه بلاگردان
گفتمان غالبی که بویژه توسط احزاب راستگرای افراطی چون جبهه ملی در فرانسه، یوکیپ در بریتانیا، آلترناتیو در آلمان و آزادی در هلند به آن دامن زده شده نقش مهمی در سلب اعتماد به نفس مهاجران از یکسو و افزایش انتقادها از مهاجران و بویژه مسلمان داشته است. شالوده اصلی این گفتمان مهاجرستیز بر مقصر جلوه داده مهاجران و انداختن مسٔولیت تمام مشکلات جامعه به گردن مهاجران استوار است. تلاش گروههای تندرو در آلمان و بریتانیا با عنوان جلوگیری از اسلامی شدن کشور نقش قابل توجهی در این امر و در نتیجه افزایش حملات به مهاجران و پناهجویان داشته است.
همزمانی حملات تروریستی از سوی اعضای وابسته به داعش بیتردید در این فرایند نقش مهمی داشته است. مهمتر از آن تفسیر و تحلیل غالب از این حملات است که به جای توجه به دلایل اصلی، اسلامِ، اسلامگرایی و جامعه مسلمان را هدف قرار داد که سهم عمدهای را در میان مهاجرانی با منشا آفریقایی و خاورمیانهای داشته است.
بیاعتمادی نسبت به دستگاه قضایی
علاوه براین، در گفتوگو با شاهدان عینی بیاعتمادی آنها نسبت به دستگاه اجرایی کاملا آشکار است. کم نیستند مواردی که به پلیس گزارش شده و روند اداری رسیدگی به موضوع آنچنان فرسایشی و گاها «تحقیرآمیز» بوده که قربانی ترجیح میدهد در درد خود فرو برود و رنج بیشتری را به جان نخرد. برخی شاهدان عینی تجربه ارتباط خود با نهادهای قضایی و پلیس را آمیخته با نفرت نژادی توصیف کردهاند. برخی دیگر هم در جریان این روند تعلل و بی اعتنایی آگاهانه از سوی نهادهای مرتبط را گزارش کردهاند.
دست کم روند تحقیقات پلیس در ارتباط با پرونده حمله به رشام خان و جمیل مختار این ادعا را تایید میکند. در حالی که مهاجم از همان ساعات نخست شناسایی شده و تصویرش در شبکههای مجازی منتشر شده بود، مقامهای پلیس از هویت مهاجم و تصویر او را با تاخیری قابل توجه تایید کردند.
نفرت نژادی و مذهبی در سطح نهادی
بطور طبیعی شهروندان یک جامعه امیدوارند که در صورت بروز خشونت در زندگی روزمره نهادهای قانونی و مرتبط به حمایت و پشتیبانی از آنها برخیزند.اما تجربه و احساس برخی شاهدان عینی و قربانیان متفاوت از این انتظار است. به باور آنها وقتی مهاجم سفیدپوست و قربانی رنگینپوست است در نهادهای مرتبط، از رسانهها گرفته تا نهادهای قضایی و امنیتی، خواسته یا ناخواسته گرایشی به پنهانکاری یا به بیانی دقیقتر، کمرنگ نشان دادن خشونتهای این چنینی وجود دارد.
البته باید اذعان داشت که اثبات این ادعا به لحاظ آماری کاری به غایت دشوار و تقریبا محال است. چرا که به دلایل مختلف از جمله آنچه شرحش رفت، اساسا آمار دقیقی در دست نیست و یا شاید بتوان به جرات گفت که تمایلی جدی برای انتشار این خشونتها و پیگیری آنها وجود ندارد.
حفظ تصویری مطلوب از جامعه متمدن
با استناد به اظهارات شاهدان عینی به نظر میرسد میل به کمرنگ کردن کمیت و شدت خشونتهای صورت گرفته علیه رنگینپوستان همسو با حفظ تصویر غالب و مطلوب از جامعه و جلوگیری از هرگونه خدشهای به آن است؛ «جامعهای متمدن».