تصمیم ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی به انتصاب پسرش محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید و جایگزین محمد بن نایف، تحول عمدهای در بافتار سیاسی این کشور محسوب میشود. از سوی دیگر، این تغییر ریشهای در میانه بحرانهای جاری در خاورمیانه باید حامل مفهوم و پیام ویژه ای هم باشد.
دو تن از کارشناسان سیاست بینالملل و جهان عرب در گفتگو با یورونیوز به پرسشهایی در زمینه دلایل و تأثیرات این رویداد مهم در عربستان و منطقه پاسخ دادهاند.
دکتر بهروز خسروزاده، استاد روابط بینالملل دانشگاه گوتینگن آلمان معتقد است که ارتقا جایگاه محمد بن سلمان از نایب ولیعهدی به مقام ولایتعهدی پادشاه به معنی قصد دولت ریاض به تثبیت و استحکام سیاست قاطع و بدون مماشات خود در خاورمیانه، خاصه در برابر رقیب قدرتمندش یعنی جمهوری اسلامی ایران است.
غسان حمدان، نویسنده و کارشناس مسائل جهان عرب با اشاره به پیشینه نقش عربستان سعودی در تحولات منطقه از دوران کمک به مجاهدین افغان برای بیرون راندن نیروهای شوروی سابق تا برحذر داشتن همسایگان از دوستی با ایران، بر این باور است که سعودیها امروز نیاز به ایفای نقش مستقیمتری در منطقه دارند و برای همین به چهرههای جوان روی آوردهاند.
او به یورونیوز میگوید: «آنچه که خبرگزاریها بیشتر به آن توجه کردند، تغییر ولیعهد بود و این در حالی است که وزیر کشور جدید عربستان از ولیعهد هم جوانتر است. به هر حال، نسل جدید عربستان به رویارویی مستقیم ایمان دارد و جنگ یمن و حتی قطع روابط با قطر نشان داد که این تصمیمگیری را ولیعهد جدید اتخاذ کرده است.»
به نظر حمدان، ولیعهد جدید عربستان بر خلاف رویه سنتی پادشاهان این کشور که تابع آمریکا بودهاند، این پیام را به جهانیان میرساند که به روش مستقلتری عمل میکند و این به معنی «تزریق غرور ملی» به جامعه عربستان است.
در هنگامه تحریم قطر، افزایش بیسابقه تنش با ایران و دو روز پس از اعلام سیاست نزدیک شدن عربستان به اسرائیل، تغییر ولیعهد عربستان چه معنایی در عرصه سیاست خارجی این کشور میتواند داشته باشد؟
دکتر خسروزاده در این مورد میگوید: «با آمدن دستگاه ترامپ معادلات منطقهای به هم ریخت. عربستان خشمگین از آمریکای بارک اوباما، حالا پشت خود را به آمریکا (و اسرائیل) گرم میبیند. دونالد ترامپ نخستین رئیس جمهوری در تاریخ آمریکاست که در نخستین سفر خارجی خود به عربستان سفر کرده است و این نشانهای از مطلوب بودن و رضایت خاطر واشنگتن از امثال محمد بن سلمان در رأس قدرت است. نسل جوان جدید قدرت در ریاض (همراه با شیخ جبیر وزیر امور خارجه) خود را با ولیعهد میانسال امارات که جانشین فرمانده ارتش این کشور هم هست (محمد بن زايد بن سلطان آل نهيان) قدرتمند میبیند. به هر حال اینها توانستند بسیاری از کشورهای مسلمان را در دیدار با ترامپ در ریاض گرد هم آورند. گرچه این به معنای هم سیاستی همه این چهل و اندی کشور با عربستان نیست اما اگر اوضاع دگرگون شود و در صورت تقابل خصمانه میان ریاض و تهران، می تواند برای تهران که دوستی در منطقه ندارد گران تمام شود.»
دکتر بهروز خسروزاده، استاد روابط بینالملل دانشگاه گوتینگن آلمان
وی در مورد آینده تحریم قطر با خوش بینی میافزاید که این بحران با پا درمیانی برخی کشورها از جمله کویت پایان خواهد یافت یا دست کم حاد نخواهد شد.
غسان حمدان پیشبینی میکند که ملک سلمان با کنارهگیری از سلطنت، راه را برای رویارویی مسئولان جوانتر با مسائل منطقه باز خواهد کرد: «به احتمال قوی تیم ولیعهد جدید حتی درصدد خواهد بود با پشتوانه سرمایهای و رسانهای قوی، قطر را از میزبانی جام جهانی فوتبال محروم کنند.»
به باور او پیام آشکار تعیین ولایتعهدی جدید این است که خود ولیعهد تصمیم به قطع رابطه با قطر کرده و سیاستهای این کشور را خود او ترسیم میکند.
بلافاصله بعد از جانشینی ولیعهد جدید، محدودیتهای سختی برای ولیعهد پیشین وضع شد. آیا تغییر ولیعهد بیشتر به دلیل توجه ویژه به شاهزاده محمد بن سلمان و ارتقا جایگاه او بوده یا غضب و دشمنی با محمد بن نایف؟
آقای حمدان دلیل برکناری کامل محمد بن نایف را «بستن هر گونه امیدی برای بازگشت او و طرفدارانش» میداند. به عبارت دیگر، اگر ولیعهد پیشین در سمتی باقی میماند، پس از مرگ یا کناره گیری ملک سلمان احتمال جسور شدن طرفداران محمد بن نایف هنوز وجود میداشت.
با برکناری محمد بن نایف، او از تمام سمتها کنار گذاشته شده و وی فعلا یک شهروند عادی شده است.
غسان حمدان با رد شایعاتی در مورد گرایش سلفی محمد بن نایف و نزدیکی او با قطر یادآوری میکند که ولیعهد مخلوع عربستان در طول این دو سال نشان داد که مطیع و فرمانبردار است. به باور این کارشناس جهان عرب، این شایعه تنها برای توجیه برکناری او مطرح شده است.
غسان حمدان، نویسنده و کارشناس مسائل جهان عرب
خسروزاده دلیل تغییر ولیعهد را هم از حب شاهزاده محمد میداند و هم از بغض محمد بن نایف. او با یادآوری این که محمد آخرین فرزند و عزیز کرده ملک سلمان است، میگوید: «پس از این تغییر میان محمد بن نایف و جانشینش، جملات دوستانه میان آنها رد و بدل شده. این تغییر نشان از پایان رسمی این تنش درون کاخ است. تنشی در خصوص این انتصاب و تغییر در جانشینی به وجود نمیآید. بن سلمان با چندین “تهاجم” سیاسی و نظامی و اقتصادی، اعتماد به نفس و قاطعیت ویژه خود را نشان داده است. محمد بن سلمان معمار دخالت نظامی در یمن و هم چنین مبتکر “سند چشم انداز ۲۰۳۰” است که قرار است وابستگی عربستان را به نفت به مرور کاهش دهد. با محمد بن سلمان (و چند شاهزاده جوان دیگر که در پستهای بالا منصوب شدهاند) عربستان کادری قدرتمند برای دست کم چند دهه را تضمین کرده است که این (بر خلاف وضعیت فعلی) میتواند مایه ثبات قدرت در آینده نزدیک باشد.»
با آمدن ولیعهد جدید، چه آیندهای برای روابط ایران و عربستان میتوان متصور بود؟
آقای خسروزاده احتمال می دهد ترامپ با دانستن این که برای دوره دوم ریاست جمهوری رأی نخواهد آورد، در تلاش است تا سیاست خصمانه با ایران را به سرانجام برساند. وی در این زمینه میگوید:
«کار داعش احتمالا همین امسال با تصرف موصل و رقه به سر خواهد رسید. سیاست ترامپ در خصوص ایران کاملا مطلوب ریاض است و آنها هم نیک میدانند که با رفتن ترامپ ممکن است دیگر چنین فرصتی طلایی پیدا نکنند. احتمال میدهم خواست آنها همین است که مشکلشان با جمهوری اسلامی در همین دوران زمامداری دونالد ترامپ به گونه محسوس برطرف شود. مسئولان قبلی ریاض که متعادلتر بودند به جرج دبلیو بوش گفته بودند “سر این افعی (ایران) را بکوبید” خاورمیانه راحت خواهد شد. بنابراین احتمال رویارویی آمریکا و ایران وجود دارد، خاصه آن که جمهوری اسلامی هم بی میل به تحریک و بحرانسازی نیست. به هرحال آنچه قطعی به نظر میرسد این است که فضا برای رفع تنش میان ایران و عربستان به هیچ وجه مهیا نیست.»
غسان حمدان به وجود گونهای «جنگ سرد» اعتقاد دارد و میگوید:
«پس از سقوط دیوار برلین و تمام شدن جنگ سرد، خاورمیانه در جنگ سرد جدیدی به سر میبرد. این جنگ از چند سال پیش و دقیقا پس ازاشغال عراق شروع شد. دو طرف این جنگ ایران و عربستان هستند. روی کار آمدن ولیعهد جدید، این جنگ سرد را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد. محمد بن سلمان با اقدام به لشکرکشی به یمن و حتی قطع روابط برادرانه و دیرینه با قطر، نشان داد که از جنگ گرم ابایی ندارد.»
حمدان با اشاره به این که عربستان مقامات غرب را با خود همراه ساخته میافزاید:
«ریاض حتی در سازمان ملل متحد جای پای محکمی برای خودش یافته و توانسته در شورای امنیت شورشیان حوثی در یمن را جنایتکار و بانی جنگ معرفی کند. با این تمهیدات و همچنین با توجه به خرید تسلیحات جدید از امریکا و حتی از روسیه، عربستان خود را به عنوان قدرت منطقه مطرح کرده. در ضمن عربستان توانست اکثر کشورهای عربی را با تطمیع، با خود همراه کند. همه اینها مقدمه آمادگی این کشور برای رویارویی نظامی با ایران است.»