ابراهیم اصغرزاده در گفتگو با یورونیوز: مناسبات ایران و آمریکا نمی‌تواند منجمد بماند

ابراهیم اصغرزاده در گفتگو با یورونیوز: مناسبات ایران و آمریکا نمی‌تواند منجمد بماند
نگارش از فرشته قاضی
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
آگهی

همزمان با اظهارنظرهای حادی که در ایران در مورد نتایج عملی توافق برجام در جریان است، در فضای سیاسی ایران و امریکا بحث درباره چشم‌انداز رابطه دو کشور نیز داغ است. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و به‌تبع او بخشی از اصولگرایان، امریکا را متهم به عدم اجرای تعهدات خود در خصوص توافق هسته‌ای ایران و کشورهای ۵+۱ می‌کنند، اما رئیس‌جمهور امریکا از تعهد کشورش بر این توافق سخن می‌گوید هرچند که پروسه بازگشت ایران به بازار جهانی را زمان‌بر می‌خواند. پیش از این، محمدکاظم انبارلوئی، تحلیل‌گر اصولگرا در گفتگو با یورونیوز گفته بود که راهبرد امریکایی‌ها براندازی نظام جمهوری اسلامی است و باید به فکر توانمندی هسته‌ای و بازگشت‌پذیری در این زمینه بود. فائزه هاشمی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اما عدم تمایل به بهبود روابط دو کشور را نشانه ضعف خوانده بود. یورونیوز در گفتگو با ابراهیم اصغرزاده، نماینده سابق مجلس، عضو سابق شورای شهر تهران، فعال سیاسی و از رهبران دانشجویان پیرو خط امام که در سال ۱۳۵۸ سفارت امریکا در ایران را اشغال کرده و باعث قطع روابط دو کشور شدند، این مسئله را به بحث گذاشته است و این فعال سیاسی می‌گوید که مناسبات دو کشور نمی‌تواند منجمد باقی بماند.

ابراهیم اصغرزاده با اشاره به تجربه مذاکرات ایران با گروه ۵+۱ به یورونیوز می‌گوید: توی این تجربه ضمن اینکه گاهی اوقات فرسایشی می‌شد و به لحاظ زمانی به طول می‌انجامید اما واقعیت این است که در مقابل چشمان تیزبین دنیا دو طرف مقابل هم نشستند، با هم گفتگو کردند و به‌رغم همه اتهاماتی که به هم می‌زنند ولی کار مشترکی را جلو بردند که نشان می‌داد هر دو طرف به آن اعتقاد دارند. یعنی به‌رغم دشمنان خیلی جدی که مذاکرات داشت و حتی گاهی اوقات وزرای خارجه مجبور می‌شدند هتل اقامت خودشان را برای گفتگو ترک بکنند برای اینکه گفتگوهای آنها توسط منتقدان و مخالفان مذاکرات شنود نشود و نتوانند بازی را برهم بزنند اینها به این معنی بود که مسئله برجام برای طرفین حیاتی بود و اراده داشتند به نتیجه برسند. بعد از به نتیجه رسیدن برجام و حتی همین‌الان هم علیرغم اینکه طرفین ادبیات تندی علیه هم استفاده می‌کنند اما در فحوای کلامشان اثری از اینکه بخواهند برجام را برهم بزنند نیست. تهدید است ولی این‌طور نیست که طرفین از آن نیاز منطقی که به وجود برجام داشته باشند عبور کرده‌اند و دیگر نیازی به ان ندارند.

نگرانی‌های ایران

آقای اصغرزاده از نگرانی‌های ایران می‌گوید و توضیح می‌دهد: ایران به‌شدت نگران تحریم و انزوای مجدد است و الان اعتراضی که دارد این است که چرا دستاوردهای برجام در حوزه اقتصادی ملموس نیست یا مثلاً نگرانی دارد که نکند برجام یا گشایش در سیاست خارجی به صورت زنجیره‌وار در مسائل داخلی یا مسائل اجتماعی هم بخواهد اثر بگذارد و موجب این شود که رفتار مردم نسبت به ارزش‌های انقلاب تغییر کند. در امریکا هم همین‌طور است. هر کاندیدای ریاست جمهوری که سعی می‌کند در سخنرانی‌های خود به سیاست خارجی اوباما حمله کند و یا می‌گویند که سر مسئله برجام، امریکا بیش از لزوم تعهد داده می‌بینیم که بلافاصله کاخ سفید واکنش نشان می‌دهد و وقتی حتی گفته می‌شود که این یک توافق اوبامایی است و نه یک توافق امریکایی و پایان اوباما، پایان توافق است می‌بینیم که واکنش نشان داده می‌شود که این توافق از سوی یک نظام و سیستم صورت گرفته و پشتوانه سازمان ملل دارد و..

او سپس از تاکتیک‌هایی می‌گوید که منجر به گرفتن امتیازات بیشتر می‌شود: من فکر می‌کنم اراده دو طرف به‌رغم تبلیغات و تندی‌هایی که توی بیاناتشان است مبنی بر این است که برجام باقی بماند و راه دیگری نیست، باید ادامه پیدا کند. منتهی طرفین از تاکتیک‌هایی که وجود دارد برای گرفتن امتیازات یا سرعت دادن به دستاوردها استفاده می‌کنند. ولی برجام از نظر مردم دو کشور و از نظر نهادهای اصلی تصمیم گیر یک چیز پذیرفته شده است. در ایران در انتخابات سال ۹۲ مسئله سیاست خارجی و حل پرونده هسته‌ای ایران در اولویت ملی مردم بود درصورتی‌که قبلاً مسئله سیاست خارجی خیلی در اولویت مردم قرار نمی‌گرفت و تمرکز روی معیشت مردم بود اما در سال ۹۲ دیدیم که تمرکز آقای روحانی روی سیاست خارجی جواب داد و نشان داد که مطالبه جدی مردم است. در انتخابات هفتم اسفند هم واکنشی که مردم نشان دادند به‌نوعی تأیید سیاست‌های خارجی دولت آقای روحانی بود و در حقیقت دست رد به سینه کسانی زدند که پرونده دولت روحانی در دو سال و نیم قبل را زیر سؤال می‌بردند و می‌گفتند اینها مملکت را فروختند و خائن هستند و حتی در مقابل، شعاری که می‌دادند و لیست اصلاح‌طلبان را لیست انگلیسی می‌خواندند کاملاً با واکنش مردم مواجه شد، اینها همه در جناح‌های مختلف خوانده می‌شود و این‌طور نیست که آنها متوجه پیام مردم نباشند.

او در پاسخ به این سؤال که در چنین شرایطی چشم‌انداز روابط دو کشور را چگونه می‌بینید و آیا تا پیش از پایان دولت اوباما چشم‌اندازی برای بهبود روابط وجود دارد؟ می‌گوید: به نظر من ایرانی‌ها با زیرکی دارند روابط امریکا و کوبا را رصد می‌کنند. در اینکه مناسبات میان ایران و امریکا نمی‌تواند همیشه منجمد و فریز شده بماند شکی نیست. حتی جمله مشهوری از رهبر فقید انقلاب است که گفته بود رابطه ایران و امریکا که تا ابد نمی‌خواهد این‌طور باقی بماند. من فکر می‌کنم به‌خصوص الآن ایرانی‌ها اعتمادبه‌نفس پیدا کرده‌اند و این اعتمادبه‌نفس هم در جبهه اصولگرا و هم در جبهه اصلاح‌طلب است، بیلان کاری اصلاح‌طلبان این است که موفق شدند افکار عمومی را متوجه تعامل با دنیا بکنند و به روی کار آمدن دولت روحانی و راه یافتن کسانی در انتخابات هفتم اسفند به مجلس کمک کنند که موافق با تعامل با دنیا هستند. اصولگراها هم به این اعتمادبه‌نفس رسیده‌اند که برجام یک نوع تضمین امنیتی به نظامی داده است که تا دیروز همه مسئولانش فکر می‌کردند هر لحظه کشور می‌خواهد سقوط کند یا نظام جمهوری اسلامی از بین برود و امریکا دارد نقشه می‌کشد و ایران محاصره شده است و.. اما الآن به این اعتمادبه‌نفس رسیده‌اند که تضمین لازم در قبل این برجام داده شده و دنیا دیگر کاری با کلیت نظام جمهوری اسلامی ندارد و دنبال براندازی نیست.

نگرانی‌های اصولگرایان

آقای اصغرزاده نگرانی‌های اصولگرایان در ایران را این‌گونه توضیح می‌دهد: یکی از نگرانی‌هایی که اصولگراها در ایران در مورد برجام دارند این است که آیا برجام می‌خواهد در چارچوب یک معاهده اتمی باقی بماند یا منظور از اجرایی شدن برجام این است که در حوزه‌های دیگر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هم همان الگو یا همان مدلی که در برجام بود قلمرو اش کشیده می‌شود و جامعه ایران شرایط جدیدی را باید تجربه کند؟ یعنی ایران هم باید متحول شود که بتواند برجام را اجرا کند. اصولگراها از این وحشت دارند و همیشه پس ذهن آنها این بوده که اصولگراها معتقد هستند که فروپاشی شوروی یک الگوی ثابتی است که غرب در رابطه با کشورهای مختلف به کار می‌برد و به‌هرحال قطره‌چکانی وارد می‌شود فضا را می‌سازد و باعث استحاله نظام‌ها می‌شوند. اصولگراها این نگرانی را همیشه داشته‌اند. همین هم باعث شد با اینکه شعار نه شرقی نه غربی در ایران شعار مبنایی انقلاب بود در دولت محمود احمدی‌نژاد از این شعار انقلاب عدول کردند باعث شدند که اقتصاد کشور وابسته به چین و روسیه شود.

ابراهیم اصغرزاده می‌گوید: این نگرانی اصولگراها که آیا اجرایی شدن برجام منجر به این خواهد شد که دوران پسابرجام در مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همین برجام ۲ و ۳ یک شرایط غیرانقلابی را تجربه خواهیم کرد؟ این نگرانی عمیق اصولگراها است و دائما دولت روحانی را متهم می‌کنند که شما با پذیرش فراتر ازآنچه که در معاهدات بین‌المللی است می‌خواهید مناسبات داخلی را تغییر دهید. آوردن سرمایه خارجی به داخل کشور یا اصلاح برخی قوانین یا مثلاً دادن آزادی عمل بیشتر به گروه‌های اجتماعی یا اقوام و اقلیت‌ها و.. را یک سیاهه ای درست می‌کنند و می‌گویند این برنامه‌ای فروپاشی است. ولی به نظر من اصولگراها با همه اینها نمی‌خواهند برجام را برهم بزنند آنها هم برجام را پذیرفته‌اند، مسئله‌شان این است که اجرایی شدن برجام در همان قد و قواره سیاست خارجی باقی بماند و تأثیرات اش در داخل به حداقل برسد به همین دلیل هم می‌خواهند مدام بحث اقتصادی و برداشتن تحریم‌ها و خروج از انزوا را کمرنگ کنند و دائما می‌گویند برجام هیچ اثری نداشته. این حرف را مدام می‌گفتند اما بعد از هفتم اسفند که مردم به یک ائتلاف اصلاح‌طلب اعتدالی روی مثبت نشان دادند این در حقیقت دیگر اصولگراها به خاطر اینکه حالت سرخوردگی را توی نیروهای خودشان از بین ببرند ادبیاتشان را تندتر کرده‌اند و دولت را متهم می‌کنند و شرایط کشور را طوری نشان می‌دهند که هیچ‌چیزی تغییر نکرده و برجام در آستانه فروپاشی است، در حالیکه چنین چیزی نیست.

ادامه بی‌اعتمادی

به گفته آقای اصغرزاده، با اعتمادبه‌نفسی که در حکومت ایران ایجاد شده: شرایط به سمتی خواهد رفت که یک مقداری این تنش‌ها کاهش پیدا کند. طبیعتاً اگر جمهوری خواهان و شخصی مثل ترامپ به قدرت برسند فرق می‌کند اما اگر فرض را بر این بگذاریم که روند و شرایط فعلی در واشنگتن ادامه پیدا کند به نظر من روند خوبی است، مناسبات بهبود خواهد یافت منتهی بی‌اعتمادی ادامه دارد. طبعاً وقتی مناسبات بهبود پیدا می‌کند یک پروژه چندماهه نیست این مسئله پیچیدگی دارد. چه کسی است نداند یا نخواهد ببیند که گفتگوهای لبخند آمیز آقای کری و آقای ظریف، دست دادن‌هایشان و ساعت‌ها مذاکره پشت درهای بسته با اینکه محتوایش درباره پرونده هسته‌ای بود اما حکایت از این دارد که به‌هرحال دو کشور رویکرد جدیدی را تجربه می‌کنند و در این رویکردشان براندازی طرف مقابل نیست بلکه به‌نوعی به رسمیت شناختن است و این را کسی نمی‌تواند نفی کند. من فکر می‌کنم ما اگر در آینده نزدیک شاهد اجرایی شدن برجام باشیم و به‌خصوص تأثیرات برجام را در حوزه اقتصاد ایران ببینیم شاهد تغییرات خواهیم بود. چون اقتصاد ایران وقتی رونق پیدا کند طبقه متوسط رشد می‌کند و با رشد طبقه متوسط جامعه مدنی قدرت پیدا می‌کند، مطالبات اش را دنبال می‌کند و شرایطی پیش می‌آید که حکومت ناگزیر است که فضای باز سیاسی ایجاد کند این‌ها همه مثبت است.

علت قطع رابطه با آمریکا

این فعال اصلاح‌طلب که در جریان اشغال سفارت امریکا در ایران در سال ۵۸ یکی از دانشجویان مهاجم بوده می‌گوید: رابطه ایران و امریکا به خاطر انقلاب قطع نشد یعنی در ۲۲ بهمن ۵۷ وقتی انقلاب شد ۲۴ ساعت بعد یک نیروی مسلح به سفارت امریکا حمله کرد، بلافاصله رهبر فقید انقلاب، آیت‌الله خمینی دستور داد که گروه‌های مهاجم به سفارت امریکا از سفارت اخراج شوند و تضمین داده شود سفارت به حالت عادی برگردد و هشت ماه سفارت امریکا فعال بود. ما به رفتارشان اعتراض داشتیم ولی سفارت فعال بود و نه دولت موقت، نه رهبر انقلاب و نه مقامات شورای انقلاب اقدام به بستن سفارت امریکا نکردند. مسئله اشغال سفارت امریکا در ۱۳ آبان ۵۸ موضوع دیگری بود مربوط به‌اتفاق دیگری یعنی ورود شاه به امریکا و مطالبه‌ای که دانشجویان داشتند برای اخراج شاه از امریکا. صحبت از این نبود که ما قرار است یک نفرت و کینه ایدئولوژیک نسبت به امریکا داشته باشیم.

او می‌افزاید: چه نفرت از امریکا و چه شیفتگی قبلی نسبت به امریکا هر دو خوب نبود یعنی باید رابطه ایران و امریکا اگر خصمانه هم است براساس یک منطقی جلو برود. اما شرایط این‌طور شد و بعد از فروپاشی شوروی ما شاهد هستیم که تقریباً ایران اهمیت خود را در استراتژی امنیت ملی امریکا از دست داد و مسئله امریکا دیگر ممانعت از پیروزی کمونیست یا دستیابی دنیای کمونیست به آب‌های گرم نبود بلکه اولویت اش چیزهای دیگر در منطقه بود. متأسفانه با حادثه ۱۱ سپتامبر و برآمدن عنصر نئوکانی چون جرج بوش بلافاصله باز موج ضد ایرانی تقویت شد توسط لابی صهیونیست‌ها درحالی‌که نه در ۱۱ سپتامبر و نه در هیچ دوره‌ای هیچ ایرانی در عملیاتی انتحاری حضور نداشت و کشورهای اهل سنت و کشور عربستان بودند اما جرج بوش افکار عمومی را به سمت ایران هدایت کرد و ایران را محور شرارت خواند. این ربطی به انقلاب ایران نداشت. به‌نوعی هم بود که دست اصلاح‌طلبان و کسانی که می‌خواستند رابطه بهبود پیدا کند را می‌بست. در شرایطی که آقای اوباما به قدرت رسید از اول اعلام کرد که می‌خواهم سر میز مذاکره بنشینم. هرچند به‌سختی اما پاسخ گرفت و درست است که گفته می‌شود فقط به خاطر برنامه هسته‌ای بود اما دو کشور رویکرد جدیدی را تجربه می‌کنند و در این رویکرد دیگر براندازی نیست.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

محققان در آلمان: رانش شدید زمین در روستای حسین‌آباد ایران نتیجه ساختن یک سد بود

نقش کلیدی فلات ایران در مهاجرت انسان؛ حلقه گمشده تاریخ پیدا شد

چرا روحانی از حمله به عین‌الاسد بی‌خبر بود؟ پاسخ کیهان: محرمانه بود، فقط ۱۰ نفر خبر داشتند