باراک اوباما، رئیسجمهور امریکا هرچند توافق هستهای با ایران را موفقت آمیز میخواند اما میگوید که بازگشت ایران به اقتصاد جهانی زمانبر است، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی اما دولت امریکا را به خدعه و تقلب در اجرای کامل تعهدات خود متهم کرده و علناً مخالفت خود را با هرگونه سیاست تنشزدایی میان دو کشور اعلام کرده است. در چنین شرایطی چشمانداز روابط ایران و آمریکا چیست؟
در پی توافق هستهای میان ایران و گروه ۵ +۱ برخی تحلیل گران از روند رو به بهبود روابط ایران و امریکا سخن گفتند آیا تا انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا گشایشی در روابط دو کشور صورت خواهد گرفت یا اینکه هر دو کشور در همین بن بست باقی خواهند ماند؟ محمدکاظم انبارلوئی، تحلیلگر اصولگرا و سردبیر روزنامه رسالت در گفتگو با یورونیوز میگوید که راهبرد امریکاییها براندازی نظام جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی باید به فکر توانمندی هستهای و بازگشتپذیری در این زمینه باشد.
فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب اما در گفتگو با یورونیوز از موانعی میگوید که بر سر راه عادیسازی روابط دو کشور وجود دارد. خانم هاشمی معتقد است که قطع روابط و عدم تمایل به بهبود روابط از سر ضعف است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بزرگترین مخالف هرگونه مذاکره و عادیسازی روابط با کشور امریکا است او اول فروردینماه در سخنرانیای در شهر مشهد با انتقاد از کسانی که معتقد به حل کردن مسائل از طریق عادی سازی روابط با امریکا هستند گفت که معنی این حرف تسلیم محض است و به خسارت میانجامد و دولت امریکا با خدعه و تقلب از انجام تعهدات خود شانه خالی میکند: امروز در سرتاسر کشورهای غربی همچنان معاملات بانکی ما و بازگرداندن ثروتهای ما دچار مشکل است. وقتی تحقیق میکنیم و دنبال میکنیم معلوم میشود که از آمریکاییها میترسند. (آمریکاییها) گفتند که ما تحریم را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند اما از طرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً به وجود نیاید.
اما تنها رهبر جمهوری اسلامی نیست که با چنین ادبیاتی بعد از برجام درباره مناسبات دو کشور سخن میگوید در داخل ایران چهرههای اصولگرای مخالفت برجام امریکا را متهم به عدم تعهد بر توافق هستهای میکنند و در امریکا هم داوطلبان ریاست جمهوری آتی این کشور مواضع متفاوتی درباره برجام اتخاذ میکنند. داوطلبان جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آتی امریکا حتی تا پاره کردن توافق هستهای و عدم تعهد کشورشان به این توافق سخن گفتهاند. در چنین شرایطی چشمانداز روابط دو کشور چیست؟
بازگشت پذیری توانمندی هسته ای
محمدکاظم انبارلویی، تحلیلگر مسائل سیاسی و سردبیر روزنامه اصولگرای رسالت که از مخالفان و منتقدان برجام و دولت حسن روحانی است در گفتگو با یورونیوز میگوید: قرار بود به محض پذیرش خواستههای ۵+۱ و انجام تعهدات ایران، همه تحریمها به یکباره برداشته شود. این قراری بود که ما از اول در گفتگوهایمان با طرف امریکایی میگفتیم که ما خواستههای آنها را عمل بکنیم در ازای آن، همه تحریمها برداشته شود. آنها هم گفته بودند منتهی بعد از انجام تعهدات ما، امریکاییها بنا را گذاشتند بر بدعهدی، اولاً بخش عظیمی از تحریمها را گفتند که مربوط به فلان است و بهمان، برخی تحریمها را گفتند مربوط به تروریست است بهاصطلاح آنها و بهاصطلاح ما مقاومت. برخی را گفتند مربوط به حقوق بشر است و برخی هم هستهای. حالا در مورد هستهای هم با وجود اینکه تعهد کرده بودند هیچکدام را عمل نکردند. این نشان میدهد که امریکاییها بههیچوجه قابلاعتماد نیستند و این دستاورد بزرگی بود در مذاکرات. متأسفانه برخی در داخل فکر میکردند میشود به امریکا اعتماد کرد اما نتایج برجام نشان داد که آنها فوقالعاده بدعهد هستند و نمیشود بههیچوجه به آنها اعتماد کرد. رفتار امریکا نشان میدهد که به بهانههای مختلف میخواهد ساختار تحریمها را حفظ کند برای فشارهای بعدی.
محمدکاظم انبارلویی می گوید که راهبرد آمریکایی ها براندازی نظام جمهوری اسلامی است و ایران باید به فکر توانمندی هسته ای و بازگشت پذیری در این زمینه باشد.
به گفته او امریکاییها در مورد ایران ۳ هدف را دنبال میکنند: یکی تغییر رفتار ایران، یکی حمایت از یک جریان آلوده در داخل و یکی هم در نهایت تغییر نظام. کلیه رفتار دیپلماسی امریکا براساس این سه هدف دنبال میشود. هوشمندی دیپلماتهای ما اقتضا دارد که در برابر چنین اهداف شومی بایستند. ملت ما و نخبگان ما مطمئن هستند که هیچ صداقتی در رفتار امریکاییها نیست بهاضافه اینکه اگر هم فرض کنیم اوباما بر اساس اظهارات خودش صادقانه عمل بکند هیچ تضمینی وجود ندارد بعد از اوباما ادامه پیدا کند چون روسای جمهوری که الآن رقابت میکنند صریحاً اعلام کردهاند که هیچ الزامی برای اجرای برجام نداریم و پاره میکنیم. بنابراین ما باید به فکر توانمندی هستهای خودمان باشیم و به فکر بازگشتپذیری که پیشبینی کردیم.
او در پاسخ به این سؤال که با توصیفاتی که شما دارید چشمانداز روابط دو کشور را چگونه میبینید؟ میگوید: ما هیچ تردیدی نداریم که امریکاییها راهبرد خودشان را تا ۲۰۲۵ براساس یک هدفگذاری دقیق، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی قرار دادهاند و در این هم هیچ پنهانکاری ندارند و اگر گاهی نرمشهایی در گفتمان امریکاییها دیده میشود یک تاکتیک است، یک راهبرد تعیینکننده نیست. حکمت در اداره دیپلماسی جمهوری اسلامی هم اقتضا دارد که ما بتوانیم یک روشنگری در داخل و خارج نسبت به سیاستهای تجاوزگرانه امریکا به وجود بیاوریم البته ما چون بههیچوجه من الوجوه تصمیم به ساخت بمب اتمی نداشتیم تن به مذاکرات دادیم اگر داشتیم مثل کره شمالی اساساً تن به مذاکرات نداد نمیپذیرفتیم. حالا الآن پردهها را برداشتیم اثبات کردیم که امریکاییها بحثشان بحث هستهای نیست بحثشان آن طور که هدفگذاری کردهاند در کمیته تدوین استراتژی امنیت ملی امریکا تا سال ۲۰۲۵ آنها درصدد این هستند که چیزی به نام جمهوری اسلامی وجود خارجی نداشته باشد و این چیزی است که اعلام کردهاند و بر همین طریق دارند دیپلماسی خودشان را تنظیم میکنند.
در کوتاه مدت چشم انداز مثبتی نیست
فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس، فعال سیاسی اصلاحطلب و دختر علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اما در گفتگو با یورونیوز تحلیل متفاوتی ارائه میدهد. او میگوید: تا جایی که من میدانم تحریمها سه دسته بود یک سری تحریمهایی بود که سازمان ملل وضع کرده بود یک سری تحریمهایی که اتحادیه اروپا گذاشته بود و یکسری هم تحریمهای امریکا. آن چیزی که در فرآیند برجام منتفی شده تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل است اروپا هم تحریمهایش را لغو کرد ولی نوع تحریمهای امریکا متفاوت است تحریمهای مربوط به مسئله هستهای لغو شده اما تحریمهای دیگری همچنان باقی است. از طرف دیگر اینکه از لحاظ نفت و مسائل بانکی برمیگردد به خود ما که بتوانیم بازارمان را پیدا کنیم. مثلاً سویفت بانکی، الآن تعداد زیادی آمار میدهند بانکها که رابطه برقرار است و یا برخی شرکتها بدهیهایشان را به ایران کاملاً پرداخت کرد این نشاندهنده این است اتفاقی که باید میافتاد افتاده.
خانم هاشمی میگوید: اینکه فکر بکنیم با رفع تحریمهای سازمان ملل تمامی مسائل ما به سرعت حل میشود نادرست است. بخشی برمیگردد به سایر روابط ما به تلاشی که ایران باید بکند تا برگردد به بازار جهانی و اقتصاد جهانی. ارتباطاتش را بتواند برقرار کند. مثلاً صادر کردن نفت. الآن تقاضای نفت در دنیا کاهش پیدا کرده خیلی از مشتریان ما پریدهاند اینکه ما بخواهیم بازار جدیدی پیدا کنم لغو تحریمها برمیگردد به برجام که انجام شده اما اینکه ما بازار پیدا کنیم به تلاشهای ما برمیگردد. از طرفی هم تلاشهایی وجود دارد مثلاً عربستان اعلام کرده کشتیهای نفت که سه بند قبل از ایران بارکشی کردهاند باید از عربستان مجوز بگیرند یا بحرین یا کویت اعلام کرده که کشتیهایی که تولیدات ایرانی را به سمت عربستان میبرند اجازه ندارند بروند. خب ما میبینیم که موانع همینطور دارد افزایش پیدا میکند و ما نمیتوانیم بگوییم همه تقصیر امریکا است. طبیعی است که در امریکا جناحهای مختلف داریم مثل ما در ایران که اصولگرایان و اصلاحطلبان و گروههای مختلف را داریم آن طرف هم جمهوری خواهان و دموکراتها هستند که مواضع مختلفی دارند. هر کاری که در امریکا انجام میشود نمیتوانیم بگوییم که دولت اوباما کرده. طبیعی است که آنها هم یکسری موانعی دارند یکسری تندروهایی که مثل اصولگراهای ما موافق برجام نیستند.
فائزه هاشمی می گوید که قطع روابط و عدم تمایل به بهبود روابط بین ایران و آمریکا از سر ضعف است.
«باقیمانده تحریمهای آمریکا ربطی به برجام ندارد»
فائزه هاشمی در پاسخ به منتقدان برجام که از باقی ماندن برخی تحریمها علیه ایران سخن میگویند میگوید: تحریمهای امریکا که مانده ربطی به برجام ندارد قرار هم نبود این تحریمها لغو شود مگر ما اینجا دشمنیمان با امریکا را متوقف کردیم که انتظار داشته باشیم امریکا دشمنی دوجانبهاش را با ما متوقف کرده باشد؟ به نظر من اینها ارتباطی با برجام و توافق ندارد. یکجوری خلط مبحث میکنند عدهای آگاهانه و عدهای ناآگاهانه که بگویند دولت کاری که باید میکرده را نکرده. میخواهند دولت را تحت فشار قرار دهند و مانع بر سر راه دولت ایجاد بکنند. از آنطرف هم میبینیم در داخل ایران هر وقت به سمت بهبود روابط رفتیم یک اتفاقاتی میافتد که بنا دارد صحنه آنطرف را غبارآلود بکند و آنطرفیها را توی شک بیندازد که روابطمان را با ایران توسعه بدهیم یا ندهیم. به نظر من این یک بازی سیاسی است و بخشی هم برمیگردد به نتیجه انتخابات اخیر که بههرحال یک عدهای نتیجهای که میخواستند نگرفتند. اینها بالاخره یک سری خشمهایی را برانگیخته که میبینیم پاتکش یک جور دیگر میآید.
او اما چشمانداز روابط ایران و امریکا را مثبت نمیبیند و میگوید: خیلی چشمانداز این قضیه را مثبت نمیبینم البته منتفی نمیدانم ولی خیلی مثبت نمیبینم. موانع خیلی زیاد است و عدهای هم به خاطر منافع خودشان بر این موانع میافزایند و مدام فشارها را بیشتر میکنند و تخریبها و فضاهایی ایجاد میکنند که چنین اتفاقی نیفتد. من خیلی در کوتاه مدت چشماندازی نمیبینم.
خانم هاشمی در پاسخ به این سؤال که آیا واقعاً در اجرای برجام تاکنون امریکا خدعه یا تقلبی کرده است؟ میگوید: من فراتر از این میبینم موضوع را. شما امریکا و روسیه را ببینید امریکا و شوروی را قبل از اینکه شوروی تقسیم شود. اینها دو قدرت بزرگ دنیا بودند همیشه هم با هم رقیب بودند و همیشه هم با هم دشمنی داشتند آیا روابطشان را قطع کردند؟ اینکه ما روابط را قطع بکنیم چونکه امریکا حیلهگر است چونکه امریکا امپریالیسم است اینها ضعف ما است در جامعه بینالملل. حرف اول را منافع میزند و ما اگر بخواهیم منافع ملی خودمان ایران را مدنظر قرار دهیم قطع کردن روابط کمکی به ما نمیکند حالا امریکا که هیچ با کشورهای دیگر هم نمیکند. ما اگر سیاستمداریم، اگر دیپلماتیم یا هر چیزی که هستیم بزرگترین هنر ما این است که در دنیای ناعادلانه امروزی که حرف اول را منافع می زند بتوانیم بیشترین منافع را برای کشور ایران و مردم ایران کسب بکنیم.
خانم هاشمی معتقد است که قطع روابط نشان از ضعف دارد: یعنی ما نمیتوانیم حریف امریکا شویم و لذا ترجیح میدهیم روابطمان با امریکا برقرار نشود. درحالیکه ما اگر ادعا داریم کشور بزرگی هستیم قدرتمندیم و در دنیا حرف اول را میزنیم و.. نباید نگران کلکهای امریکا باشیم اصلاً امریکا مکار، ما باید بتوانیم روابط را به سمتی ببریم که بیشترین منافع را برای خودمان کسب بکنیم. طبیعی است که امریکا دنبال منافع خودش است روسیه دنبال منافع خودش است. مگر ما کم از روسیه آسیب دیدهایم؟ همینالان هم آسیبها ادامه دارد طبیعی است که دنبال منافع خودش است مگر انگلیس و فرانسه و روسیه کم سر ملت ایران کلاه گذاشتند و غارت کردند؟ پس چرا ما با آنها رابطه داریم؟ در یک دیپلماسی فعال قطع روابط چه معنی دارد؟ امریکا بدتر از روسیه بوده؟ بدتر از انگلیس بوده؟ چنین چیزی که نبوده اینها همه مثل هم هستند. چطور با اینور میتوانیم رابطه داشته باشیم با آن طرف نمیتوانیم؟ به نظر من کسانی که نمیخواهند رابطه برقرار شود ضعف خودشان میدانند که نمیتوانند رابطه مناسبی برقرار کنند و احتمال میدهند کلاه سرشان رود. از طرفی هم رابطه نداشتن با امریکا برای یکسری منافع دارد. طبیعی است هرچه روابط ما با دنیا عادیتر شود منافع آنها در خطر میافتد. اینکه ما همیشه دشمنی داشته باشیم که کمکاریهایمان را بتوانیم توجیه کنیم و بتوانیم فضای کشورمان را امنیتی نگه داریم و از طریق امنیتی نگه داشتن بتوانیم به اهدافمان برسیم و قدرتمان را بتوانیم حفظ کنیم این هم یکی از اهداف اش است. قطع روابط ضعف ماست و به نفع ما نیست.