نمایشگاهی از نقاشیها و آثار فریده لاشایی، نقاش مدرنیست، نویسنده و مترجم آثار ادبی و نمایشی، با عنوان «در جستجوی گمشده» از روز ۳۰ آبان در موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده است. در این نمایشگاه که تا ۷ اسفند ادامه دارد، ۱۳۰ اثر فریده لاشایی در زمینه نقاشی، گلدانهای کریستال، طراحی و انیمیشن و نیز کتابهای تالیفی و ترجمههای او به همراه ۴۰ اثر از گنجینههای هنری موزه هنرهای معاصر تهران شامل آثاری از کامی پیسارو، آلبرتو جاکومتی، جکسون پولاک و سهراب سپهری به تماشا گذاشته شده است.
در مراسم افتتاحیۀ نمایشگاه آثار فریده لاشایی، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی مرادخانی(معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد)، سفرای برخی از کشورهای خارجی و هنرمندانی مثل پری صابری، قباد شیوا، علی شیرازی و فریال سلحشور شرکت داشتند. علی جنتی، در بازدید از این نمایشگاه با اشاره به اهمیت برپایی نمایشگاه آثار فریده لاشایی گفت: «فریده لاشایی از هنرمندان تاثیرگذار ایران است که در رده بسیاری از هنرمندان مطرح جهانی است و این نمایشگاه با توجه به اینکه آثار این هنرمند را از مراکز و مجموعههای گوناگون گردآوری کرده حائز اهمیت است.» مجید ملانوروزی (رئیس موزه هنرهای معاصر) نیز در معرفی این نمایشگاه و اهمیت آن گفت: «این نمایشگاهها چندین مزیت دارد. یکی اینکه بخشی از هنر معاصر ایران را نشان میدهد. مخصوصا بانوان هنرمند ایرانی. در میان آنها نیز خانم لاشایی از تاثیرگذاران هنر معاصر ایران هستند…امروز و در این نمایشگاه، آثار خانم لاشایی در کنار آثار دیگر هنرمندان مطرح جهان در معرض دید قرار داده شده که همگی در گنجینه موزه هنرهای معاصر نگهداری میشود.»
نام فریده لاشایی به عنوان یکی از نقاشان شاخص سبک اکسپرسیونیزم انتزاعی در ایران مطرح است. او هنرمندی مدرن بود که از طبیعت پیرامون خود الهام می گرفت و با سبکی آبستره و اکسپرسیونیستی آنها را بازآفرینی می کرد. او در مورد گرایشاش به سبک آبستره اكسپرسیونیسم گفته بود: «این نوع سبک مورد استقبال مخاطبان بوده و من در هر دوره از نمایشگاه هایم، گرایش مخاطبان را نسبت به آبستره اكسپرسیونیسم سنجیده و بازخورد آن را مطلوب ارزیابی كرده ام.»
فریده لاشایی در سال ۱۳۲۳ در رشت، به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۹ به تهران نقل مکان کرد. او در سال ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و و پس از گذراندن مدرسهٔ مترجمی در مونیخ، به تحصیل در رشته هنرهای تزیینی در وین پرداخت. در سال ۱۹۶۶ (۱۳۴۵) در استودیو ریدل، سازندۀ معروف شیشه در کوفشتاین اتریش مشغول به کار شد و طراحی کریستال و حکاکی آموخت و در سال ۱۹۶۸ اولین نمایشگاه کارهای کریستالاش را به همراه کلاوس ریدل در گالری دوموی میلان برگزار کرد.
فریده لاشایی، در سالهای دهۀ پنجاه، مدتی همانند برادرش کوروش لاشایی (از بنیانگذاران سازمان انقلابی حزب توده ایران)، درگیر مبارزۀ سیاسی علیه رژیم شاه شد و به همین خاطر در سال ۱۳۵۲، کمی بعد از بازگشت به ایران، دستگیر و زندانی شد.
فریده لاشایی
آثار لاشایی از دهۀ چهل شمسی تا امروز در دهها نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران و خارج از ایران از جمله در آلمان، ایتالیا، آمریکا، سوئیس و بریتانیا به تماشا گذاشته شد. نخستین نمایشگاه انفرادی فریدۀ لاشایی در ایران در سال ۱۳۵۳ در گالری سیحون تهران برپا شد که بیشترِ کارهایش مربوط به نقاشیهای او از طبیعت بکر شمال ایران بود که از زمان کودکی در ذهنش نقش بسته بود و به صورت اشکال و فرمهای انتزاعی ظاهر شد. در همین دوران بود که او به نقاشی از تنههای درخت گرایش پیدا کرد.
چشم اندازهای طبیعی، گلها و درختان، موضوع اصلی نقاشیهای فریده لاشایی است، اگرچه او طبیعت را در تابلوهایش، به شکلی انتزاعی و در قالب خطها و رنگهای به هم آمیخته و فرمهای غیرمتعارف، تصویر کرده است. لاشایی برخلاف نقاشان رئالیست و ناتورالیست که به تقلید وفادارانه از طبیعت می پرداختند، در نقاشی هایش، حس و برداشت خود از عناصر و چشم اندازهای طبیعی را ترسیم کرده است. طبیعت به شکلی مبهم، غیر روایی و بیزمان در کارهای او بازتاب یافته و بیشتر بیانگر حس درونی و روح شاعرانۀ اوست. لاشایی در واقع، شاعری است که با قلم مویش شعر گفته است.
کیانوش فرید، نقاش و تحلیلگر هنرهای تجسمی در مورد ویژگی کارهای فریده لاشایی می نویسد: «لاشایی، عموما نقاشی اکسپرسیونیست است با رگههایی بسیار قوی از خیالی انتزاعی؛ چنان که گاه کارهایش، به ویژه در دورههایی در سه دهه گذشته به سوررئالیسم پهلو می زنند. رنگهای اغراق شدهای که در کنتراستی شدید کنار هم نشسته اند و خطوط بیقرار و بیتاب مهمترین ویژگیهای تابلوهای فریده لاشایی هستند.»
برخی از هنرشناسان از جمله ادلگارد بولر، منتقد آلمانی، بر ریشههای مذهبی آثار لاشایی تاکید کرده اند. بولر در این زمینه گفته است: «برای آنکه بتوان جهان تصویری فریده لاشایی را که ساده جلوه میکند درست ارج نهاد، تماشاگر باید در نظر داشته باشد که مذهب در هنر اسلامی نقش مهمی ایفا میکند. مذهب هم در گذشته و هم در حال حاضر بر نحوه تجلی این هنر اثر نهاده است، هم بر شکل آن و هم بر محتوایش. این امر موجب شده که هنرمندان در حوزه اسلام به آرایشهای انتزاعی روی بیاورند.»
فریده لاشایی، علاوه بر نقاشی، مجسمه ساز هم بود و آثاری با استفاده از شیشه، سرامیک و آهن خلق کرد که برخی از آنها در نمایشگاه آثارش در موزه هنرهای معاصر به تماشا گذاشته شده است. او در زمینۀ ادبیات نیز فعال بود و آثاری از زبان آلمانی را به فارسی ترجمه کرد. ترجمۀ برخی از نمایشنامههای برتولت برشت شامل «زن نیک سچوان»، «ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی»، و «روزهای کُمون»، و نیز «نجواهای شبانه» اثر ناتالیا گینزبورگ، «گلهای هیروشیما» اثر ادیتا موریس و «زد» اثر واسیلیس واسیلیکوس، از کارهای فریده لاشایی در زمینۀ ترجمۀ متون نمایشی و داستانی است.
فریده لاشایی، رمانی هم دارد با نام «شال بامو» که در سال ۱۳۸۲ منتشر شد و روایتی جذاب از خاطرات اوست. در این رمان او از دید یک زن، زندگی چهار نسل ایرانی را روایت کرده است. او در بارۀ این رمان گفته است: «می خواستم یک کلاژ درست کنم. مثل کارهای مدرن نقاشی. من بیشکل بودن راوی را دوست داشتم. اصلاً ساختارش هم شبیه نقاشیهایم است. تیکه تیکه بودن و بیربطی، مانند لحظات بدون ربط زندگی درعین ربط داشتن. یک نوع کلاژ. کلاژی مبهم و کمی سخت.»
در بخشی از رمان «شال با مو» می خوانیم: «فقط یک عکس با ربابه دارم. بغلم کرده. با روسری و پیشبند سپید، هر دو شقورق و آهارزده. توی آفتاب میخندد و من، نامشخص و بیهویت، توی بغلش جا خوش کردهام. گرمای بدن ربابه هویت من بود. چرا هرگز از ربابه نپرسیدم که چگونه بود آن زمانهای از دست رفته که تنها گرمای تن دایهای پانزده ساله گواهی میداد که جهان را آب نبرده است و تو در امانی و چه تشنه زمانهای از دست رفتهام. چه تشنه آبهای از سبو ریخته. آن همه خوش که سراسر خانه را پر میکردند، خانهای را که بلشویکها با اسب در آن میتاختند و قالیهایش صدای پای اسبان را خفه میکرد… آن همه، آن همه، در آفتاب بندر انزلی با خانههای روشن اخرایی و شنهای نرم ابریشمیاش، دود شدند. انگار شال همه را برد. شاید همه خیالی بود خوش، چون صدای فهیمه خانم به هنگام ریزش باران روی سفالهای سرخ رشت.»
درکنار نمایش آثار نقاشی و تجسمی فریده لاشایی در موزه هنرهای معاصر، مجموعهای از کتاب هایی که او ترجمه کرد و نیز برگهایی از روزنوشتهای لاشایی که شامل نظرات او دربارۀ جنگ ویتنام؛ حرفهای سهراب سپهری و بمباران تهران است، در معرض دید عموم قرار گرفته است. همچنین همزمان با برپایی این نمایشگاه، همایش یک روزهای نیز پیرامون موضوع این نمایشگاه با حضور هنرمندان، منتقدان و صاحبنظران ایرانی و خارجی، برگزار میشود که در آن کاترین دزگر، رئیس موزه گنت بلژیک، ونیشیا پورتر، رئیس بخش هنر معاصر کشورهای اسلامی موزۀ بریتانیا، مدیا فرزین منتقد هنری، مرجان تاجالدینی، مورخ هنر و فریال جواهریان و جرمانو چلانت، کیوریتورهای نمایشگاه فریده لاشایی شرکت دارند.
فریده لاشایی در ششم اسفند ۱۳۹۱، بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در ۶۸ سالگی در تهران درگذشت.