Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

گناهکاران، حوادث و نبردها: بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵

بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ از نگاه بخش فرهنگ یورونیوز
بهترین فیلم‌های سال ۲۰۲۵ به انتخاب بخش فرهنگ یورونیوز Copyright  Focus Features - A Contracorriente Films - Warner Bros.
Copyright Focus Features - A Contracorriente Films - Warner Bros.
نگارش از David Mouriquand & Amber Louise Bryce & Theo Farrant
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

با ما همراه شوید و در شمارش معکوس بخش فرهنگ یورونیوز برای انتخاب محبوب‌ترین فیلم سال از نگاه ما شرکت کنید. شما چندتای‌شان را دیده‌اید؟

۲۰۲۵ با فقدان دو غول سینما آغاز شد و با همان به پایان رسید: دیوید لینچ و راب راینر؛ و در این میان ماه‌ها شاهد پیشروی تهدیدآمیز هوش مصنوعی بودیم (هنوز هیچ محدودیت یا حفاظی برای محبوب‌ترین فناوری وجود ندارد)؛ اعتراض‌ها علیه نسل‌کشی‌ها؛ ادعای بی‌پروا‌ی هم‌مدیرعامل نتفلیکس، تد سراندوس، که سینمارفتن «مفهومی از رده خارج» است؛ و خبرهایی از انحصارهای شرکتیِ در حال شکل‌گیری که تجربه سینمارفتن و شیوه مواجهه ما با فیلم‌ها را به خطر می‌اندازد.

اگر همه این‌ها را در متن چرندیات فاشیستیِ رو به گسترش، جنگ‌های ادامه‌دار و وحشت‌های روزمره اخبار بگذاریم، بی‌راه نیست اگر بگوییم خودداری از فروپاشی کار آسانی نبوده است.

هرچند ۲۰۲۵ شاید شبیه آتشی در زباله‌دان به نظر رسیده باشد، روشن است که سینما رفتن همچنان از بهترین راه‌ها برای فرار از دیوانگی است. این به‌هیچ‌وجه مفهومی از رده خارج نیست؛ تهدید شده اما حیاتی‌تر از همیشه است، نه فقط به‌عنوان سرگرمی، بلکه به‌مثابه راهی برای برانگیختن همدلی و شعله‌ور کردن کنجکاوی. هر دو امروز کم‌یاب به نظر می‌رسند.

خوشبختانه، سالِ پُرقوّتی برای سینما بود و آن‌قدر که انتخاب تنها ۲۰ فیلمی که به گذر از ۲۰۲۵ کمک‌مان کردند از همیشه دشوارتر شد. حتی برخی محبوب‌های ما مانند The Ice Tower, Eddington, Drømmer (Dreams (Sex Love)), Black Bag, Hedda, The Bibi Files و Reflection in a Dead Diamond به فهرست نهایی راه پیدا نکردند... ناگزیر باید تصمیم گرفت.

طبق معمول، به قانون غیرقابل‌تخطی پایبند مانده‌ایم که فیلم‌ها باید امسال در سالن‌های اروپایی اکران شده باشند. بنابراین حتی اگر Marty Supreme، The Secret Agent، No Other Choice، Pillion و Hamnet را دیده باشیم، چون اکران سراسر اروپایی‌شان در ۲۰۲۶ است، ناچار در این فهرست جایشان خالی است.

پس بی‌مقدمه، شمارش معکوس ما برای بهترین فیلم ۲۰۲۵ آغاز می‌شود با...

20) Alpha

آلفا
آلفا Diaphana Distribution

برای کسانی که انتظار یک قصه دیگرِ پوست‌اندازانه و مملو از افراط خونین از کارگردان تحسین‌شده Grave (Raw) و _Titane_ِ برنده نخل طلا داشتند، Alpha شاید ناامیدکننده به نظر آمده باشد. ژولیا دوکورنو، فیلمساز فرانسوی، به‌جای یک وحشتِ تمام‌عیارِ بدن، در سومین فیلمش بیشتر به روح تا به گوشت چنگ می‌زند. فیلم دنباله‌رو آلفا (ملیسا بروس)، دختر ۱۳ ساله‌ای است که در جهانی پوشیده از گرد و غبار زندگی می‌کند؛ جهانی که هنوز از یک همه‌گیری ویرانگر در حال بهبود است؛ همه‌گیری‌ای که باعث می‌شود مبتلایان در بدن‌های کلسیفیه‌شده خود به‌نوعی به‌خاک سپرده شوند. فیلم بی‌تردید از آثار پیشین دوکورنو نفوذناپذیرتر است. اما با کاوش در رابطه میان قهرمان نوجوان و مادرش (گلشیفته فراهانی) در میانه بازگشتِ عموی معتادش (طاهر رحیم)، دوکورنو چیزی واقعاً ویژه خلق می‌کند. با درهم‌دوختنِ دو زمان، نخست استعاره‌ای از بحران ایدز دهه ۱۹۸۰ می‌سازد؛ که سپس به مراقبه‌ای کندسوز درباره تراومای موروثی، پذیرش مرگ و اینکه عشقِ بی‌قید و شرط تنها عشقی است که ارزش جنگیدن دارد، بدل می‌شود. Alpha می‌تواند دوقطبی‌ترین فیلم ۲۰۲۵ باشد؛ شاید بیش از همه بدفهمیده شود؛ اما قطعاً از پیشنهادهای کم‌قدردیده سال است. DM

19) Den Stygge Stesøsteren (The Ugly Stepsister)

خواهر ناتنی زشت
خواهر ناتنی زشت Scanbox Entertainment

این اولین فیلم بلندِ مطمئن و خاطره‌انگیز از فیلمساز نروژی امیلیه بلیشفلت افسانه سیندرلا را از چشم الویرا (لیا میرِن) بازتصور می‌کند؛ دختری که برای رقابت با خواهر ناتنی زیبایش، آگنس، بر سر جلب توجه شاهزاده به هر کاری دست می‌زند. این کارها شامل جراحی‌های چندش‌آور، کرم‌های نواری و حتی بریدن انگشتانِ مطابق نسخه برادران گریم می‌شود. هرچند وسوسه‌انگیز است که آن را با The Substance کورالی فارژا مقایسه کنیم (هر دو فیلم در موج جدید وحشت فمینیستی لنگر می‌اندازند و با انتظارات اجتماعی از معیارهای زیبایی با هراسِ بدنیِ مورمورکننده و طنز سیاهِ فراوان نظر می‌دهند)، فیلم بلیشفلت نباید زیر سایه همسایه ژانری‌اش برود. این یک نخستین فیلمِ تمام‌عیار است که نوید صدایی تازه و جاه‌طلب در سینما را می‌دهد. DM

18) Affeksjonsverdi (Sentimental Value)

ارزش عاطفی
ارزش عاطفی MUBI

چهار سال پس از اینکه رِناته رینسوه نخلِ بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم یواخیم تریر The Worst Person in the World برد، این دو نروژی برای سریکمدی‌ای دوباره کنار هم آمدند که پویایی‌های خانواده‌های مختل و امکان آشتی از مسیر هنر را می‌کاود. ترکیب برنده‌ای است، عمدتاً چون رینسوه همچون همیشه حضوری مغناطیسی روی پرده دارد. او بازیگر زنی را بازی می‌کند که تاحدی ردِ پای هنریِ پدرِ غایبش را دنبال کرده است. پدر با پیشنهادی (مشکل‌دار) به زندگی‌اش برمی‌گردد: فیلمنامه‌ای اتوبیوگرافیک نوشته و می‌خواهد دخترش نقش مادرِ او را بازی کند. هر دوی رینسوه و استلان اسکارسگارد بی‌نقص‌اند و دینامیکِ روی پرده‌شان، تم‌های تراومای بین‌نسلیِ خانواده را تقویت می‌کند. تنها دلیل اینکه Sentimental Value جای بالاتری در فهرست ندارد، چند انحرافِ زائد (و گاه بیش‌ازحد مستقیم) درباره آسیب‌های تاریخی است که از هسته فیلم می‌کاهد؛ یعنی اهمیتِ نرمی در مواجهه با حقیقت‌های پیچیده زندگی و脆弱یِ لازم برای ترمیم روابط. و هرچند پایان‌بندی قابل‌پیش‌بینی است، نمای نهاییِ ظریف و ویرانگر، طنین عاطفی فیلم را می‌افزاید. همچنان سرودی تاثیرگذار است برای تلاشِ به‌اندازه توان و اینکه چگونه در مواردی، زندگی و هنر می‌توانند به هم برسند و چیزی بزرگ‌تر بسازند. DM

17) 28 Years Later

۲۸ سال بعد
۲۸ سال بعد Sony Pictures Releasing

نزدیک به یک‌ربع قرن پس از اینکه 28 Days Later سینمای مدرنِ زامبی را از نو شکل داد، دنی بویل با دنباله‌ای به جهانِ ویروسِ خشم بازمی‌گردد که حاضر نیست محافظه‌کارانه بازی کند. 28 Years Later، سومین فیلمِ فرنچایز، خشن، آشفته و اغلب هیجان‌انگیز است و در عینِ ناباوری، احساسی‌ترینِ آن‌ها هم هست. داستانِ اسپایک (آلفی ویلیامز، استعداد تازه‌نفسِ استثنایی) را دنبال می‌کند؛ پسرِ ۱۲ ساله‌ای که روی جزیره‌ای جزر و مدّی بزرگ شده و به سرزمینِ آلوده قدم می‌گذارد؛ ابتدا با پدرِ سخت و غارتگرش (آرون تیلور-جانسون) و بعد، بی‌او؛ در تلاشی ناامیدانه برای یافتن دکتر کِلسون، کله‌جمع‌کنِ دیوانه‌نما (رِیف فاینز)، که شاید تنها امیدِ نجاتِ مادرِ زمین‌گیرش (جودی کومر) باشد. از نظر بصری، شبیه هیچ‌چیزِ دیگری در سال‌های اخیر نیست: عمدتاً با سبکِ تیز و هایپرمدرنِ آیفون فیلمبرداری شده و با ریتمی نفس‌گیر تدوین، همراه با «دوربینِ کُشتن» ذهن‌پیچ که لحظه‌های خشونت را منجمد، می‌پیچاند و در آن‌ها می‌جهد؛ چون نسخه‌ای امروزی از زمانِ گلوله در The Matrix. اما زیرِ همه خون و نمایشِ زامبی، بویل و الکس گارلند داستانِ غافلگیرانه لطیف و عمیقاً تکان‌دهنده‌ای از بلوغ درباره عشق، فقدان و یافتن ارتباط در جهانی بی‌رحم سرهم می‌کنند. و با یکی از جذاب‌ترین و واقعاً مهارگریخته‌ترین پایان‌های سال، 28 Years Later احتمالاً شما را برای قسمتِ سال بعد، The Bone Temple، بی‌قرار می‌گذارد. TF

16) Superman

سوپرمن
سوپرمن Warner Bros. Pictures

اعلامِ Superman به‌عنوان بهترین بلاکباسترِ امسال شاید تعریفِ کم‌رمق باشد؛ با توجه به رقابتِ ناامیدکننده Mission: Impossible – The Final Reckoning، F1، Jurassic World Rebirth و Avatar: Fire And Ash. بااین‌حال، این عنوان را به‌خوبی تصاحب می‌کند؛ ریبوتی است که از شاد و پرانرژی و بازیگوش بودن نمی‌ترسد؛ عناصری که در برداشت‌های تیره‌وتار و شکست‌خورده زک اسنایدر از «آخرین پسر کریپتون» حذف شده بود. جیمز گان روحِ عصرِ به‌ظاهر سپری‌شده کمیک‌های کمپی را در آغوش می‌گیرد و سوپرمنی به شما می‌دهد (دیوید کورنْسوت با انتخابی کاملاً درست) که ارزشِ حمایت دارد. حتی کمی شگفتیِ اجتماعی درباره فرهنگِ لغو و منازعات ژئوپولیتیک جا می‌دهد و برای مزه، کریپتوِ دلبُر را هم اضافه می‌کند.این ماجراجوییِ تندوتیز شاید پرخورده باشد، اما خوب می‌فهمد توله‌های جوان تا چه حد لجوج‌اند و اینکه یک انسان‌دوستِ فضایی که «مهربانی پانک راک است» دقیقاً همان پادزهرِ خستگیِ ابرقهرمانی است. و خطابه‌های نفرت‌پراکن درباره مهاجرت. DM

15) Die My Love

بمیر عشق من
بمیر عشق من MUBI

با وجود اینکه بیشتر رخدادهایش در مزرعه‌ای روستایی در آمریکا و میان جنگل‌های باز می‌گذرد، Die My Love به‌طرز شگفتی‌آوری خفه‌کننده است؛ مثل دودِ آتشی که آهسته اتاقی را می‌بلعد. اگر خوشایند به‌نظر نمی‌رسد، به این دلیل است که نیست؛ فیلم پنجم لین رمزی به‌هیچ‌وجه تماشای آسانی نیست، اما بی‌اندازه پرقدرت است. با تصاویرِ حیوانیِ چشمگیر و بازیِ درخشانِ جنیفر لارنس، فرو رفتن زن جوانی را پس از بچه‌دار شدن در دیوانگی می‌کاود. مانند دیگر آثار رمزی، از جمله You Were Never Really Here و Morvern Callar، تراوما به‌صورت تصاویرِ شاعرانه و جسمانی بروز می‌کند؛ تصاویری که روی پرده می‌جوشند و قل می‌زنند؛ هم مسحورکننده و هم هولناک. برخلاف Nightbitch ۲۰۲۴، فیلمی است که جسارت می‌کند موضوعاتِ ناخوشایندش را تا مرزها پیش ببرد و پرتره‌ای زوزه‌کش، مشت‌خونین و شعله‌ور از آشوبِ زنانه بسازد که کنار _A Woman Under The Influence_ِ جان کاساوتیس و _Possession_ِ آندژی ژولافْسکی می‌ایستد. AB

14) April

آوریل
آوریل Pyramide Distribution

«آوریل»ِ دئا کولومبگاشویلی، کارگردانِ برنده‌جوایز گرجستانی، فیلمی است که احتمالاً خیلی‌ها نه اسمش را شنیده‌اند و نه دیده‌اند. نخستین‌بار در جشنواره ونیزِ ۲۰۲۴ نمایش داشت و امسال تنها در برخی سالن‌ها اکران شد. مخاطبی بسیار خاص می‌طلبد؛ کسی که حاضر باشد خود را به ۱۳۴ دقیقه تصاویرِ هولناک و سوررئالیسمِ پرسه‌زن بسپارد تا به یکی از جسورانه‌ترین و تاثیرگذارترین تجربه‌های سینمای معاصر برسد. پرتره‌ای است از یک متخصصِ زنان و زایمان به‌نام نینا (یا سوخیتاشویلی) که شب‌ها در مناطق روستایی گرجستان سقط جنینِ غیرقانونی انجام می‌دهد، با نگاهی سرد و بالینی به انگ‌های اجتماعی، بی‌انسان‌سازیِ بدنِ زنان و سازوکارهای بی‌رحمی که انگار طراحی شده‌اند تا ما را به شکست بکشانند. با پژوهشی دقیق و نگاهِ بی‌پروا، چشم‌انداز تجربیِ جسورانه کولومبگاشویلی چیزی را در آغوش می‌گیرد که سینمای جریان‌اصلی هرچه بیشتر از آن می‌گریزد: ناراحتی. AB

13) Ainda Estou Aqui (I’m Still Here)

هنوز اینجا هستم
هنوز اینجا هستم Sony Pictures Releasing International

I’m Still Here والتر سالِس ضربه‌ای است به دل؛ جسمانی، ویرانگر و فراموش‌نشدنی. فرناندا تورس اجرایی استثنایی دارد در نقش یونیس پایوا، خانه‌داری که وقتی شوهرش، روبنسِ نماینده سابق، در دوران دیکتاتوری نظامی دهه ۱۹۷۰ برزیل ربوده می‌شود، ناچار خود را دوباره تعریف و به کنشگر بدل می‌کند. آغازِ فیلم با حوصله ما را در گرمای زندگی خانوادگی غرق می‌کند؛ خنده‌ها، کتاب‌ها، والیبالِ ساحلی و شادی‌های ریو؛ پیش از آنکه سایه خشونت سیاسی و عدم‌قطعیت آرام‌آرام خزیده و همه‌چیز را بپوشاند. با استفاده سالِس از فیلمِ سوپر-۱۶ و ۳۵ میلی‌متری، در کنار موسیقی‌ای که ترپیکالیا را با نواهای هولناکِ وارن الیس می‌آمیزد، I’m Still Here دردی را ثبت می‌کند که هم صمیمی است و هم جهان‌شمول: دردِ ندانستن، سوگی که هرگز تمام نمی‌شود. اما فیلمی است درباره حافظه هم؛ درباره کسانی که دوست‌شان داشته‌ایم، لحظاتی که زندگی را پُر کرده‌اند و تراژدی‌های تاریخی که باید با آن‌ها روبه‌رو شویم تا تکرار نشوند. در جهانی آکنده از اطلاعاتِ نادرست، اقتدارگراییِ رو به رشد و آزارِ تکرارشونده اقلیت‌ها، این تماشایی اضطراری، هولناک و ضروری است. TF

12) Frankenstein

فرانکنشتاین
فرانکنشتاین Netflix

برای گی‌یرمو دل‌تورو، همه‌چیز با فرانکنشتاین آغاز شد. دقیق‌تر، با پخشِ تصادفیِ نسخه ۱۹۳۱ جیمز وِیل با بازی بوریس کارلوف از تلویزیون. از آن زمان، این فیلمساز مکزیکی شیفته قصه‌های هیولاهای بدفهم‌شده بوده و کارنامه‌ای از جواهراتِ غرق در گوتیک ساخته است؛ از Crimson Peak تا Pan's Labyrinth. حالا بالاخره نسخه خودش از رمان کلاسیک مری شِلی را ساخته است و برخلاف مخلوق، هیچ‌چیزِ زشتی در آن نیست. در واقع، هر نما مانند قدم گذاشتن در یک نقاشی است؛ فیلمبردار دن لاوستسن صحنه‌ها را در معجونی از رنگ‌های عمیق و نورهای برس‌خورده شناور می‌کند. دکورها و طراحی لباس‌ها سطحی از هنر و دقت دارند که در عصرِ CGI به‌سختی می‌بینیم؛ از گردنبندِ سوسکِ درخشانِ لیدی الیزابت (میا گات) تا کشتیِ اکتشافِ قطبیِ تمام‌قدی که از صفر ساخته شده است. هرچند خودِ داستان شاید بیش‌ازحد تحت‌اللفظی با منبع برخورد کند، تماشایش همچنان جادویی است و لبریز از طُرفه‌گی و دل. «در جست‌وجوی زندگی، مرگ آفریدم»، ویکتور فرانکنشتاین می‌نالد. در جست‌وجوی تحققِ آرزوهای خلاقانه‌اش، دل‌تورو هنری خلق کرده که تخیل‌های بی‌شماری را زنده خواهد کرد؛ درست شبیه نسخه‌ای که روزی برای خودش چنین کرد. AB

11) Bugonia

بوگونیا
بوگونیا Focus Features

پس از آنکه او را به نزاع یک بانوی اشرافی (The Favourite)، افسانه‌ای خیالین (Poor Things) و تریپتیِ دست‌کم‌گرفته‌شده/دیوانه‌وار (Kinds Of Kindness) انداخت، یورگوس لانتیموس اِما استون را در نخستین بازسازی‌اش به سوژه سوء‌ظنِ کیهانی بدل می‌کند؛ بازسازیِ کمدی-وحشتِ ۲۰۰۳ِ کارگردان کره‌ای، جانگ جون-هوان، Save The Green Planet!. او نقش میشل را بازی می‌کند؛ مدیرعاملِ قدرتمندِ یک شرکت داروسازی که توسط دو تئوری‌پردازِ توطئه (جسی پلمونز و آیدِن دِلبیس) ربوده می‌شود؛ کسانی که آن‌قدر doomscroll کرده‌اند که باورشان شده او فضایی است. و اعتراف می‌خواهند. این تکه‌نمای علمی-تخیلیِ پُرتنش و تلخ‌خنده، ناگهان به هجوی به‌طرزِ نگران‌کننده‌ای روزآمد از روانِ آمریکاییِ امروز بدل می‌شود و در مقیاسی وسیع‌تر، کیفرخواستی علیه عصرِ ماست. هرچند ضربه‌آخر شاید قابل‌حدس باشد – به‌ویژه برای کسانی که نسخه اصلی را دیده‌اند – پرده پایانیِ چندش‌آور و حیرت‌انگیزانه اندوهبار، Bugonia را به کمدیِ بدحالِ ۲۰۲۵ بدل می‌کند. هشدار: تخت‌باوران ممکن است احساسِ حقانیت کنند. DM

10) O Último Azul (The Blue Trail)

رد آبی
رد آبی Vitrine Filmes

دیستوپیا‌ی برزیلیِ گابریل ماسکارو O último azul (The Blue Trail) کنار «هنوز اینجا هستم»ِ والتر سالس و «مامور مخفی»ِ کِلِبِر مندونسا فیلیو (درباره آن یکی سال آینده بیشتر) از بهترین صادراتِ سینمای برزیل در ۲۰۲۵ است. دنیز واینبِرگ نقش ترزا را بازی می‌کند؛ زن سالخورده‌ای که در برابر دولتِ ظاهراً خیرخواهی می‌ایستد که مقرر کرده افرادِ بالای ۷۵ سال باید به مجتمعِ دورافتاده‌ای به‌نام «کلونی» فرستاده شوند. کارگردان به‌جای آنکه دستِ اورولی‌اش را بیش از حد رو کند (کنترلِ جمعیت توسط رژیمِ اقتدارگرا می‌توانست خیلی Soylent Green شود)، فیلمی جاده‌ایِ غیرقابل‌پیش‌بینی می‌سازد که هم‌زمان تمثیلی علیه سن‌گرایی است. به‌اندازه‌ای که در شعرِ سوررئالش تاثیرگذار است، به‌عنوان هشدارنامه‌ای درباره حاشیه‌راندن سالمندان هم برانگیزاننده است. The Blue Trail ندای هشدارِ به‌موقع و ماندگار است. DM

9) Ṣawt Hind Rajab (The Voice of Hind Rajab)

صدای هند رجب
صدای هند رجب The Party Film Sales

۲۹ ژانویه ۲۰۲۴، هند رجبِ پنج‌ساله با خدماتِ اضطراریِ فلسطین تماسِ استغاثه گرفت. این دخترِ فلسطینی در خودرویی گرفتار شده بود که پیکرهای بستگانش در آن بود؛ تنها بازمانده یک حمله اسرائیل به غزه. او در حالی که تانک‌های ارتش اسرائیل نزدیک می‌شدند، التماسِ کمک می‌کرد و داوطلبانِ هلال‌احمر فلسطین تلاش می‌کردند آرامَش کنند و آمبولانسی به موقعیتش برسانند. مانند فیلم نامزدِ اسکار Four Daughters، کوثر بن‌هنیه، فیلمساز تونسی، مستند و بازسازیِ دراماتیک را درهم می‌آمیزد؛ او از ضبط‌های واقعیِ تماسِ هند رجب استفاده می‌کند و پاسخِ نیروهای اضطراری را دراماتیزه می‌کند. بی‌رحمیِ رخدادهای واقعی را می‌شنویم و نسخه‌ای داستانی از تلاشِ نجات را می‌بینیم؛ تلاشی که شکست خورد، چنان‌که واشنگتن پست و دیده‌بان حقوق بشرِ یورو-مدیترانه تایید و ثبت کردند که ارتش اسرائیل خودرو را با ۳۵۵ گلوله به رگبار بست و دو امدادگری را که به کمک دختر می‌رفتند کشت. خشم‌برانگیز و فوری، هم از نظر محتوا و هم شکل، The Voice of Hind Rajab شیر نقره‌ایِ ونیز را امسال برد و بحق. با وجود چند نکته ناموزونِ جزئی در نحوه برخورد با برخی ضرباهنگ‌های احساسی، این داکودراما نه‌تنها پیامدهای یک کارزارِ نسل‌کُشی را نشان می‌دهد، بلکه مرثیه‌ای ویرانگر برای دختربچه‌ای بی‌گناه است که از حقِ زندگی محروم شد. DM

8) Weapons

سلاح‌ها
سلاح‌ها Warner Bros.

امسال یک شمایلِ سینمایی به دنیا آمد به شکلِ عمه گلَدیس: ساحره‌ای چوب‌خش‌کن از افسانه کج‌ومعوج زک کِرِگِر. با بازیِ ابی مدیگان و شوری غریب‌الاطوار، کلاه‌گیسِ قرمز، رژِ لبِ پخش و دندان‌های لثه‌ای‌اش بلافاصله وارد فهرستِ هیولاهای افسانه‌ای شد. اما فراتر از لباس‌های هالووین و پارودی‌های تیک‌تاک که الهام‌بخش‌شان بوده، Weapons یکی از تیزترین، تاریک‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین وحشت‌هایی است که مدت‌هاست دیده‌ایم. آنچه به‌عنوان معمایی شهرِ کوچک درباره ناپدید شدنِ ناگهانیِ ۱۷ کودک در یک شب آغاز می‌شود، به افسانه‌ای ماوراییِ پرجلوه بدل می‌شود که همه انتظارها را واژگون می‌کند. لایه‌لایه با تصاویر هولناک، تمثیل‌های سیاسی و ابسوردیسمِ کُمدی، کِرِگِر در ساختاری سه‌پرده‌ای به‌استادی لحن را دستکاری می‌کند تا در هر پیچ‌وخم نفس‌ها را بند بیاورد. بیش از این‌ها، فیلمی است که با هر بار تماشا معنای تازه‌ای کشف می‌کنید؛ نظریه‌هایی که ساعت ۲:۱۷ بامداد با کلاه حمام روی سرتان بیدار نگه‌تان می‌دارند (تا مبادا کسی یواشکی داخل شود و چند تارِ مویتان را قیچی کند). AB

7) The Brutalist

بروتالیست
بروتالیست A24

The Brutalist فیلمی بلند است؛ سه ساعت و نیم، با یک استراحتِ رحمت‌انگیز در میانه؛ اما برِیدی کوربت هر دقیقه را حساب‌شده می‌کند. آدرین برودی اجرایی تعریف‌کنندهِ کارنامه (و اسکاربُرده) به‌عنوان لازلو ارائه می‌دهد؛ معمارِ یهودی‌ای که از هولوکاست جان به در می‌برد و به آمریکای پس از جنگ می‌رود، به امیدِ شروعی تازه با همسرش اِرزِبِت (فلیسیتی جونز). آنچه به‌عنوان داستانِ مهاجرت و بازآفرینی آغاز می‌شود، به جستاری گسترده درباره تراوما، جاه‌طلبی و نیروهای نامرئی که زندگی‌مان را شکل می‌دهند رشد می‌کند. لازلو با موانعِ نظام‌مند و خیانت‌های عمیقاً شخصی روبه‌رو می‌شود؛ از مشتریِ بداخلاق، هریسون لی ون بورن (گای پیرس) تا چالش‌های فراوانِ ساختنِ کارنامه‌ای حرفه‌ای و در عینِ حال پاسداشتِ ارزش‌ها. فیلمبرداری خیره‌کننده و طراحیِ تولیدِ مدرنیستی، موسیقیِ غرّانِ دنیل بلومبرگ و بازی‌های مکملِ تیز، The Brutalist را به چیزی یادمانی ارتقا می‌دهند. از نظر عاطفی سخت و آزمایشگرِ مثانه، بله؛ اما عمیقاً پاداش‌دهنده و از بلندپروازانه‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر. TF

6) Sinners

گناهکاران
گناهکاران Warner Bros.

همان‌طور که باقیِ این فهرست نشان می‌دهد، سالِ درخشانی برای ژانرِ وحشت بوده. تا جایی که برخی انتخاب‌های نیمه‌سال‌مان مثل Bring Her Back، Together و Presence به جمعِ آخرِ سال نرسیدند. اما هیچ‌چیز به اندازه _Sinners_ِ رایان کوگلِر ردِ بزرگی نگذاشته است. قصه دو برادرِ دوقلو (هر دو با بازیِ مایکل بی. جردن) که با پولِ گانگستری‌شان جُک‌جوینتی را در زادگاه‌شان در می‌سی‌سی‌پیِ دوران قوانین جیم کرو باز می‌کنند، فیلم به‌نرمی و زیرکانه به کابوسِ خون‌آشامی بدل می‌شود. این شر به‌واسطه استعدادِ موسیقی‌دانِ جوان، سَمی (مایلز کِیتِن)، بیدار می‌شود؛ بلوزِ شعله‌ورِ او خون‌آشامِ رمّیک (جک اوکانل) را جذب می‌کند. آمیزه‌ای نوآورانه از زمینه تاریخی و قواعدِ ژانر، Sinners نه‌تنها تمثیلی قدرتمند از تصاحبِ فرهنگی است، بلکه پالایشی گیج‌کننده هم هست. هدایت‌شده با ریتم و درد، با شدتِ عاطفیِ ناله‌های سیمِ گیتار می‌سوزاند؛ خشمش را زیر پوست‌تان فرو می‌کند مثل دهانی دندان‌دار. سینما از این هیجان‌انگیزتر نمی‌شود! AB

5) Nickel Boys

پسران نیکل
پسران نیکل Amazon MGM Studios

Nickel Boys رَمل راس از بلندپروازانه‌ترین و از نظر عاطفی ویرانگرترین فیلم‌های سال‌های اخیر است؛ بازخیالی جسورانه از اینکه سینمای تاریخی می‌تواند چگونه به نظر برسد و احساس شود. با تکیه بر رمانِ برنده پولیتزرِ کولسون وایت‌هد و سوءاستفاده‌های واقعی در مدرسه اصلاحیِ دوزیر در فلوریدا، این فیلم داستانِ الوود (ایتن هِریس) و ترنر (برندن ویلسون) را می‌گوید؛ دو نوجوانِ آفریقایی-آمریکایی که در دلِ مدرسه‌ای اصلاحیِ خشونت‌بار در دورانِ جیم کرو گیر افتاده‌اند. راس با فیلمبردار جومو فری، فیلم را عمدتاً از زاویه دیدِ اول‌شخص می‌گیرد؛ فاصله میانِ تماشاگر و سوژه را فرو می‌ریزد و ما را مجبور می‌کند ترس، سردرگمی و لحظه‌های کوتاهِ امیدِ پسرها را از چشم‌های خودشان تجربه کنیم. و به‌جای اتکا به خشونتِ عریان، راس می‌گذارد فضا، حافظه و فقدان کارشان را بکنند تا هول‌ها واقعی‌تر حس شوند. با بازی‌های قدرتمند، موسیقی محیطیِ درخشان و طراحیِ صدای دقیق، Nickel Boys دیدنیِ واجب است؛ از آن فیلم‌ها که تا مدت‌ها بعد از پایانِ تیتراژ با شما می‌ماند. TF

4) It Was Just An Accident

فقط یک اتفاق بود
فقط یک اتفاق بود Memento Distribution

نخستین فیلمِ جعفر پناهی، فیلمسازِ ناراضیِ ایرانی، از زمانِ آزادی از زندان به‌اتهامِ «اقدام علیه امنیت ملی»، نخلِ طلای امسال را برد. و سزاوارانه. It Was Just An Accident گروهی از زندانیانِ سیاسیِ سابق را دنبال می‌کند که می‌کوشند مطمئن شوند مردی که یکی‌شان آنی و از سرِ خشم ربوده، همان سادیستی است که آن‌ها را در زندان شکنجه می‌کرد. با الهامِ آزاد از زندانی شدنِ خودِ پناهی توسط حکومتِ ایران و فیلمبرداریِ مخفیانه برای دور زدنِ سانسور، این درامِ گروگان‌گیری شاهکاری غنی و شگفت‌انگیز از نظرِ لحن است. هیجان‌انگیزِ گیراست و پیامدهای شکنجه، بهای انتقام و امکانِ رحمت را می‌کاود. پناهی همچنین به‌استادی کمی کمدیِ تلخ و حتی عناصری اسلپ‌استیک تزریق می‌کند تا جاده‌سفریِ طنزآمیزی بسازد که سرکوبِ جمهوری اسلامی را نقد می‌کند و به‌مثابه تفسیری فرازمانی از گناهانِ استبدادِ دولتی کار می‌کند. همچنین هوشمندانه‌ترین و آچمزکننده‌ترین پایان‌بندیِ ۲۰۲۵ را دارد: پلانِ تک‌برداشتی که از صدا به‌طرز ویرانگر استفاده می‌کند. پس از The Seed of the Sacred Fig و My Favourite Cake در سال گذشته، It Was Just An Accident دوباره یادآوری می‌کند که کارِ درخشانِ فیلمسازانِ ایرانی را نباید از سوی مخاطبانی که این امتیاز را دارند، بدیهی گرفت؛ کسانی که فرصتِ تجربه آثارِ خلاقانی را دارند که برای هنرشان واقعاً همه‌چیز را به خطر می‌اندازند. نمونه روشن: پناهی می‌تواند به‌خاطر ساخت همین فیلم دوباره زندانی شود. امیدواریم سال آینده در اسکار باشد، چون فیلمش نماینده فرانسه خواهد بود. دعا به امیدِ برد. DM

3) Sorda (Deaf)

ناشنوا
ناشنوا A Contracorriente Films

Sorda (Deaf) دومین فیلمِ بلندِ زیبا و تپنده از اوا لیبرتاد، فیلمسازِ اسپانیایی است. این فیلم قصه زوجی میان‌قدرت را می‌گوید: زنِ ناشنوا، آنگلا (میریام گارلو)، و شریکِ شنوا، هکتور (آلوارو سِروانتس). آن‌ها منتظر تولدِ فرزندند و نمی‌دانند نوزاد ناشنوا خواهد بود یا شنوا. هر کدام از این امکان‌ها می‌تواند بر رابطه‌شان، نقش‌شان به‌عنوان والدِ آینده و فردیت‌شان به‌عنوان کسانی که می‌خواهند نگاه‌شان به جهان را به اشتراک بگذارند اثر بگذارد. Deaf درباره والد بودن و آزمون‌های مادرانگی است و با تصویرِ عشق برجسته می‌شود. لیبرتاد با صرفِ وقت برای معرفیِ زوجی دوست‌داشتنی و شبکه حمایتیِ دوستان‌شان، کاری می‌کند تماشاگر کاملاً در رفاهِ قهرمانانش ذی‌نفع باشد. فیلمش با احساساتِ پیچیده و تنهایی‌ای می‌ستیزد که از تبعیضِ نهادی زاده می‌شود. مهم‌تر از همه، حقِ جامعه‌ای مشخص را ادا می‌کند و درعین‌حال موضوعاتش درباره اهمیتِ ارتباط و یافتنِ جامعه را جهان‌شمول نگه می‌دارد. از آن فیلم‌های نادری است که قلب‌تان را پُر می‌کند، می‌شکند و دوباره به‌هم می‌دوزد – بی‌آنکه به ملودرام بلغزد. پیروزی است. DM

2) Sirāt

صراط
صراط BTeam Pictures - Pyramide Films

مناظرِ بیابانی، جشن‌گیرانِ غبارآلود و پدری و پسری در جست‌وجوی یافتنِ دختر و خواهرِ گمشده‌شان در حالی که جهان پیرامون فرو می‌پاشد. فیلمِ برنده جایزه هیات‌داورانِ کنِ اُلیور لاکسه شما را عوض می‌کند؛ سوررئالیسمِ سوخته‌اش شما را به سفری معنویِ تلخ‌وشاعرانه می‌برد. همچنین از هر توضیحِ منسجمی سر باز می‌زند؛ بیشتر جَوی چسبناک و تکنوهَیز است که به‌طرز غافلگیرکننده‌ای می‌جوشد و می‌غلتد. آنچه به‌عنوان سفرِ خانوادگی با گروهی از ریورهای آنارشیست آغاز می‌شود، به کابوسی بی‌افق بدل می‌شود آکنده از آشوبِ سیاسی و سوگِ انفجاری. در زمانی که آینده از همیشه ترسناک‌تر به نظر می‌رسد، رویکردِ بافت‌دارِ لاکسه یادآور مرزِ باریکِ میانِ میل و یأس است؛ اینکه چطور باید از یکی گذشت تا به دیگری رسید. با وجودِ هراس‌هایش (پرده پایانی یکی از پرتنش‌ترین بخش‌های سینماست)، هسته Sirāt عجب امیدی دارد: اگر بتوانیم در دلِ آشوب به حرکت ادامه دهیم، امید باقی می‌ماند. AB

1) One Battle After Another

جنگی پس از جنگ دیگر
جنگی پس از جنگ دیگر Warner Bros.

با الهامِ آزاد از رمانِ پست‌مدرنِ ضدفرهنگیِ «واینلند» اثر توماس پینچن، فیلم دهمِ پل توماس اندرسن به این پرسش پاسخ می‌دهد: «چه می‌شود اگر به یکی از بااستعدادترین فیلمسازانِ نسلش بودجه‌ای در ابعادِ بلاکباستر بدهیم و بگذاریم بی‌حدوحصر از نسخه‌ای The Big Lebowski-درهم‌آمیخته با Taken فیلمبرداری کند؟»

حولِ انقلابیِ آشفته‌حال (لئوناردو دی‌کاپریو) می‌چرخد که وقتی دشمنِ سابقی (شان پن) برای احیای کینه قدیمی دخترش (چِیس اینفینیتی) را تهدید می‌کند، ناچار از بازنشستگی بیرون می‌آید. One Battle After Another از این حیث مهیج است که طبقه‌بندی‌ناپذیر است. تریلری پارانوئید؛ ماجراجوییِ استونریِ عجیب‌وغریب؛ هجویه‌ای درباره ساختارهای قدرت، رادیکالیزه شدن و آرمان‌گرایی؛ نگاهی به‌موقع به آمریکای دوپاره و افراط‌های برتری‌جویانه‌اش؛ ندای جاودانه‌ای علیه دگماتیسم... اما بیش از همه، قصه پدری است با حوله حمام به‌تن که برای فرزندش دعوتِ انقلابی‌اش را زمین گذاشت. او روز افتضاحی دارد و تلاشِ حداکثری می‌کند تا دخترِ نوجوانش میراثِ گذشته‌اش را به ارث نبرد، و می‌کوشد برای او جهانی بهتر بر جای بگذارد.

اینجا فیلم زیاد است، اما در هیچ لحظه‌ای افسار از دستِ اندرسن درنمی‌رود. تلاش‌هایش با گروه بازیگرانِ در اوج – با برجستگی‌های تیانا تیلور و تازه‌وارد چِیس اینفینیتی – و موسیقیِ درخشانِ جانی گرینوود تقویت می‌شود.

دلگرم‌کننده است که هنوز استودیوهایی هستند که آزادیِ خلاق و سرمایه برای چنین سینمای جسور و سرگرم‌کننده‌ای می‌دهند – سینمایی که روی کاغذ ممکن است شبیه جنون به نظر برسد. پس Viva la Revolución، پایین با ماجراجویانِ کریسمس، و بفرما فصلِ جوایز. شرط می‌بندیم One Battle After Another راهش را تا شکوهِ اسکار هموار می‌کند و رای‌دهندگان خواهند شناخت که این کلاسیکِ تازهِ PTA سزاوارِ همه جام‌هاست. DM

همین بود.

چطور عمل کردیم و آیا فیلم محبوبِ شما از سال جا مانده؟

شاید در گزارشِ نیمه‌سالِ ما باشد؛ فهرستِ Best Movies of 2025... So Far. یا شاید در فهرستِ Best Movies of 2024 بوده، چون تاریخ‌های اکران از منطقه‌ای به منطقه دیگر فرق می‌کنند.

اگر نه، به ما بگویید؛ می‌شنویم و امیدواریم جبران کنیم. فقط سعی نکنید به ما بقبولانید که Mission: Impossible - The Final Reckoning پایانِ باشکوهِ فرنچایز بود یا اینکه The Phoenician Scheme هم‌ترازِ بهترین‌های وس اندرسن است. فقط به روتان می‌خندیم.

بخش‌های بیشتری از مجموعه «بهترین‌های ۲۰۲۵» یورونیوز کالچر را ببینید؛ Best Albums of the Year، Top Trends of 2025 و Art Exhibitions that made our year.

ویرایشگر ویدئو • Joseph Allen

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها

مطالب مرتبط

شعله‌ها، فریادها و نور: معرفی بهترین آلبوم‌های ۲۰۲۵

پوسترهای دوران بل اپوک، سکس و هنر بدن: دیدنی‌ترین نمایشگاه‌های هنری ۲۰۲۵

اکران فیلم «آواتار: آتش و خاکستر» با فروش ۳۶.۵ میلیون دلاری در آمریکای شمالی آغاز شد