Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

«ایران قلعه محاصره‌شده»؛ آتش‌بس تهران و تل‌آویو نقابی برای تجدید قواست

حملات موشکی
حملات موشکی Copyright  AP Photo
Copyright AP Photo
نگارش از یورونیوز
تاریخ انتشار
همرسانی نظرها
همرسانی Close Button

نادر منصور، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی که برای «فرایدی تایمز» نوشته، بر این باور است که در معادله پیش‌روی ایران و اسرائیل و آمریکا «آتش‌بس» تنها نقابی برای تجدید قواست و «دیپلماسی» پوششی فریبنده برای اعمال فشار.

او تاکید می‌کند که برای درک حقیقت این میدان، نباید در حصار تیترهای خبری جنگ ۱۲ روزه گرفتار ماند و به جای آن«باید به مسیر طولانی راهبرد آمریکا در قبال تهران نگریست؛ برنامه‌ای که میان مهار، تضعیف و جنگ در نوسان بوده و هدفی واحد را دنبال کرده است؛ بی‌اثر کردن جمهوری اسلامی به عنوان یک نهاد حاکم و مقتدر.»

از نظر نادر منصور، آن‌چه در حال رخ دادن است فقط یک درگیری نظامی ساده نیست. او معتقد است آمریکا و اسرائیل در حال اجرای یک برنامه‌ بلندمدت برای بی‌معنی کردن مفهوم «کشور مستقل» در مورد ایران هستند.

منصور همچنین به اختلاف ساعت سیاسی اسرائیل و آمریکا اشاره دارد. چنانچه تل‌آویو ساعت‌اش روی دور تندتر است و هرگونه تاخیر را خطر می‌بیند اما ساعت آمریکا کندتر است. آن‌ها به دنبال بازی طولانی‌مدت با ایران هستند.

او بر این باور است که در تقابل با ایران، نقش‌ها تقسیم شده است؛ آمریکا «ساختار استراتژیک» (تحریم و انزوای سیاسی) را طراحی می‌کند و اسرائیل «بازوی عملیاتی» (ترور و حملات نظامی محدود) است.

ایران در اواخر ۲۰۲۵ مانند یک قلعه محاصره شده است.
نادر منصور
تحلیلگر مسائیل خاورمیانه

این تحلیلگر سیاسی استدلال می‌کند که هدف نهایی این فشارها، نه فقط برنامه هسته‌ای، بلکه برنامه موشکی است تا ایران به کشوری تبدیل شود که روی کاغذ مستقل است اما در عمل توانایی حفاظت از منافعش را ندارد.

او همچنین در بخشی از این یادداشت به اصطلاح «تهی کردن دولت از درون» اشاره دارد؛ یعنی فشار اقتصادی و نظامی هم‌زمان، برای اینکه دولت توان اداره جامعه را از دست بدهد و دچار فروپاشی داخلی شود.

نمایی از زندگی مردم در جنگ ۱۲ روزه در ایران
نمایی از زندگی مردم در جنگ ۱۲ روزه در ایران AP Photo

نقشه راهبردی: از «مهار» تا «عقب‌راندن»

نادر منصور در یادداشت تحلیلی خود نوشته «نزدیک به دو دهه است که سیاست‌گذاران آمریکایی با «مساله ایران» دست‌وپنجه نرم می‌کنند. بحث‌های داخلی واشنگتن نشان داده که هدف آن‌ها فقط تغییر رفتار ایران نیست، بلکه تغییر ماهیت دولت آن است. گزینه‌های طراحان راهبردی همواره روشن بوده است: اقناع دیپلماتیک، تهاجم نظامی یا تحریک برای تغییر رژیم از درون.»

به باور او «گزینه نظامی» که زمانی بسیار پرهزینه دانسته می‌شد، در ژوئن ۲۰۲۵ به واقعیت پیوست. این جنگ یک درگیری اتفاقی نبود، بلکه اجرای راهبرد «گزینه اوسیراک» بود؛ اشاره‌ای به حمله سال ۱۹۸۱ اسرائیل به رآکتور هسته‌ای عراق. تحلیلگران آمریکایی سال‌ها استدلال می‌کردند که اگرچه تهاجم تمام‌عیار به ایران ناممکن است، اما حملات هوایی محدود برای نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی شدنی است.

پایان جنگ‌های نیابتی با ورود مستقیم آمریکا به میدان

آقای منصور همچنین نوشته «حوادث ژوئن ۲۰۲۵ با دقت خیره‌کننده‌ای طبق این سناریو پیش رفت. بمباران غافلگیرانه تاسیسات هسته‌ای نطنز، اصفهان و فردو توسط اسرائیل، در کنار ترور دانشمندان و فرماندهان، حمله مستقیم به اصلی‌ترین ارکان حاکمیت ایران بود. وقتی ایالات متحده در ۲۲ ژوئن با بمباران سایت‌های هسته‌ای و رهگیری پاسخ‌های ایران وارد میدان شد، دوران جنگ‌های نیابتی به پایان رسید و عصر نقض مستقیم حاکمیت آغاز شد.»

به باور او «تخریب فیزیکی سانتریفیوژها تنها لایه آشکار این تضعیف است. راهبرد عمیق‌تر که «تغییر رژیم» نامیده می‌شود، بر خالی کردن دولت از درون تکیه دارد. این رویکرد به دنبال بهره‌برداری از شکاف‌های قومی و سیاسی داخلی است. با فلج کردن اقتصاد از طریق تحریم، هدف این است که دولتی اداره‌ناپذیر ایجاد شود. جنگ دوازده‌روزه احتمالا این روند را تسریع کرد.»

زندگی در سایه جنگ / تهران
زندگی در سایه جنگ / تهران AP Photo

دکترین سلطه مطلق اسرائیل

به باور این تحلیلگر مسائل خاورمیانه «اگر ایالات متحده چتر حمایتی فشار اقتصادی و انزوای سیاسی را فراهم می‌کند، اسرائیل تیغه تیز حملات نظامی است. رابطه این دو همزیستانه اما متفاوت است. واشنگتن با نگاهی جهانی به منافع خود در آسیا و اروپا می‌نگرد، اما تل‌آویو تحت فشار نزدیکی جغرافیایی و نگرانی‌های وجودی عمل می‌کند. دکترین اسرائیل که پس از جنگ ژوئن آشکار شد، امنیت متعارف نیست، بلکه «سلطه مطلق» است. اسرائیل می‌کوشد تا هرگونه توانایی دشمنانش را که حتی در تئوری بتواند برتری نظامی او را به چالش بکشد، نابود کند. این فراتر از دفاع و در واقع محو پیش‌دستانه توانمندی‌های یک کشور مستقل است.»

نادر منصور در تحلیل خود اینطور نوشته «برنامه نتانیاهو در دسامبر ۲۰۲۵ بازتاب همین ضرورت است. با ویرانی برنامه هسته‌ای، حالا هدف تغییر کرده و بر برنامه موشک‌های بالستیک تمرکز شده است.»

نمایی از حمله به زندان اوین در تهران
نمایی از حمله به زندان اوین در تهران AP Photo

تضاد زمان‌بندی‌ها

آقای منصور بر این باور است که «یک نقطه اصطکاک مهم، تفاوت در زمان‌بندی راهبردی اسرائیل و آمریکا است. در پایان ۲۰۲۵، تصمیم‌گیران دو کشور به یک داده اطلاعاتی با دو دیدگاه متفاوت می‌نگرند. برای تل‌آویو، زمان به دقیقه می‌گذرد و هرگونه تحرک ایران یک تهدید فوری تلقی می‌شود. آن‌ها نمی‌خواهند تهدید ایران را «مدیریت» کنند، بلکه می‌خواهند آن را ریشه‌کن کنند.»

به باور او واشنگتن اما «با حوصله بیشتری عمل می‌کند. دولت ترامپ که به قدرت بازگشته، با شطرنج پیچیده جهانی روبرو است. مقام‌های آمریکایی باید خطرات گسترش جنگ را بسنجند. جنگ گسترده با ایران فقط به معنای سقوط موشک در تل‌آویو نیست، بلکه به معنای اختلال در انرژی جهانی، شوک به بازارها و گرفتار شدن نیروهای آمریکا در یک جنگ زمینی فرسایشی است.»

آقای منصور ادامه می‌دهد: «این تفاوت دیدگاه، پویایی خطرناکی ایجاد می‌کند. اسرائیل ممکن است با انجام اقدامات تحریک‌آمیز، آمریکا را به جنگی بکشاند که واشنگتن تمایلی به آن ندارد. دخالت آمریکا در روزهای پایانی جنگ ۲۰۲۵ نشان داد که این الگو در حال اجراست؛ وقتی موشک‌ها شلیک می‌شوند، آمریکا ناچار به حمایت از متحد خود می‌شود.»

حملات موشکی
حملات موشکی AP Photo

فرسایش دولت و توهم پیروزی

به باور این تحلیلگر مسائل خاورمیانه «اثر تجمعی تحریم‌ها، ترورها و بمباران‌ها، فرسایش دولت ایران است. حاکمیت فقط پرچم و مرز نیست، بلکه توانایی دولت در حفاظت از شهروندان است. وقتی قدرت‌های خارجی می‌توانند دانشمندان یک کشور را در پایتختش ترور کنند، حاکمیت آن کشور آسیب دیده است. ایران در اواخر ۲۰۲۵ مانند یک قلعه محاصره شده است. این فرسایش، یک آسیب جانبی نیست، بلکه نتیجه مورد انتظار است. اتحاد آمریکا و اسرائیل به دنبال تبدیل تهران به دولتی است که روی نقشه وجود دارد اما قدرت تصمیم‌گیری مستقل در منطقه را ندارد. درخواست برای قطع رابطه با متحدان منطقه‌ای، در واقع درخواست برای تسلیم استقلال سیاست خارجی است.»

نویسنده در پایان مطلب اینطور جمع‌بندی کرده که «در خاورمیانه، امنیت مطلق برای یک طرف، به معنای ناامنی مطلق برای دیگران است. با نزدیک شدن به سال ۲۰۲۶، پرسش این نیست که آیا ایران حاکمیت خود را بازسازی می‌کند یا خیر، بلکه پرسش این است که این بازسازی در جهانی که مسیر عادی را بر او بسته، چه شکل سهمگینی به خود خواهد گرفت؟»

رفتن به میانبرهای دسترسی
همرسانی نظرها

مطالب مرتبط

پوتین چگونه ایران را مهار کرد؟؛ از بوش تا جنگ ۱۲ روزه

جنگ ۱۲ روزه و توان موشکی تهران؛ اسرائیل چند پرتابگر ایران را از کار انداخت؟

«جنگ ۱۲ روزه اراده ایران را نشکست»؛ آمریکا در چه شرایطی دوباره حمله می‌کند؟