حمید آصفی در گفتگو با یورونیوز گفت: «وقتی بحث رفراندوم مطرح میشود، این یک درخواست از حکومت نیست. ایدۀ رفراندوم معمولا از سوی اپوزیسیون قانونی حکومتها و یا جنبشهای اجتماعی قدرتمند بر حکومتها تحمیل میشود.»
پس از مطرح شدن ایدۀ رفراندوم علیه ساختار سیاسی موجود در ایران در بیانیۀ اخیر میرحسین موسوی و سپس حمایت جداگانۀ هفده نفر از فعالان مدنی و فرهنگی از ایدۀ برگزاری رفراندوم برای عبور از نظام جمهوری اسلامی، و نیز انتشار نامۀ رفراندومخواهانۀ مصطفی تاجزاده از درون زندان اوین، برخی از مدافعان بقای جمهوری اسلامی این نقد را به طرفداران رفراندوم مطرح کردند که هیچ حکومتی علیه موجودیت خودش رفراندوم برگزار نمیکند و بنابراین رفراندومخواهانِ ایرانی، آب در هاون میکوبند.
تجربیات گذار به دموکراسی نشان میدهند که برگزاری رفراندوم و یا کنار رفتن داوطلبانۀ حاکمان و رژیمهای غیردموکراتیک، امری ممکن است نه محال. مثلا در شیلی در سال ۱۹۸۸، ژنرال پینوشه از طریق تندادن به رفراندوم، قدرت سیاسی را از دست داد. همچنین در برزیل و آرژانتین و چند کشور دیگر، که تحت حاکمیت رژیمهای نظامی قرار داشتند، «پیمانهای گذار» نقش مهمی در کنار رفتن داوطلبانۀ نظامیان حاکم و تغییر ساختار سیاسی این کشورها داشتند. در آفریقای جنوبی هم رژیم آپارتاید نهایتا به برگزاری انتخابات سراسری تن داد و از این طریق به تاریخ پیوست.
با این حال منتقدین ایدۀ رفراندوم در ایران، احتمالا حرفشان این است که جمهوری اسلامی با سایر نظامهای سیاسی غیردموکراتیک فرق دارد و امیدواری به برگزاری رفراندوم در خصوص موجودیت این نظام سیاسی، خوشخیالی است.
اینکه برگزاری رفراندوم برای عبور مسالمتآمیز جامعۀ ایران از نظام جمهوری اسلامی، ایدهای ممکن و قابل دفاع است یا اینکه مدافعان این ایده در فضایی انتزاعی به سر میبرند و یا در شرایط کنونی صرفا میخواهند در برابر اپوزیسیون جنگطلب ابراز وجود کنند، موضوع گفتوگوی یورونیوز با حمید آصفی، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار است.
«رفراندوم به حکومتها تحمیل میشود»
آقای آصفی تندادن حکومتها به رفراندوم را محصول قدرت جنبشهای اجتماعی میداند و میگوید: «ایدۀ رفراندوم معمولا از سوی اپوزیسیون قانونی حکومتها و یا جنبشهای اجتماعی قدرتمند بر حکومتها تحمیل میشود. بله، هیچ حکومتی بهخودیخود دست به رفراندوم علیه موجودیت خودش نمیزند. چنین رفراندومی معمولا از دل اپوزیسیون و یا جنبشهای اجتماعی و یا ترکیبی از این دو بیرون میآید. و اینجاست که توازن قوای اجتماعی به گونهای شکسته میشود که حکومتها راهی جز این نخواهند داشت که دست به عقبنشینی بزنند و اصل رفراندوم را بپذیرند. حالا اگر حکومتی اساسا زیر بار نرود، طبعا یک انقلاب را بر جامعه تحمیل میکند. جامعه که ساکت نمینشیند، مطالبات که تمام نمیشود.»
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
«مخاطب میرحسین موسوی، جامعه بود نه حکومت»
آقای آصفی ابقای دبیر صدسالۀ شورای نگهبان را نشانۀ بارزی از اصلاحناپذیری نظام جمهوری اسلامی میداند و میگوید:«وقتی بحث رفراندوم مطرح میشود، این یک درخواست از حکومت نیست. شما اگر دو نامۀ اخیر مهندس موسوی را ملاحظه کنید، میبینید که اصلا خطابش با حاکمیت نیست بلکه با جامعه دارد دیالوگ میکند. و همین طور سایر نیروهایی که از رفراندوم حمایت کردند. چه بعد از مهندس موسوی و چه به طور مستقل، قبل از مهندس موسوی. مخاطب این نیروها حکومت نبوده است. حکومتی که نمیخواهد اصلاح شود و حتی از نظارت استصوابی عقب نمینشیند و دبیر صدسالۀ شورای نگهبان را ابقا میکند، در واقع به جامعه پیام میدهد که هیچ چیز عوض نشده و در بر همان پاشنۀ سابق میچرخد. بنابراین الیتهای سیاسی، بحث رفراندوم را در دیالوگ با جامعۀ مدنی مطرح میکنند.»
«هیچ انقلابی فیالبداهه رخ نمیدهد»
این تحلیلگر سیاسی، مطالبۀ برگزاری رفراندوم را فرزند شکست اصلاحات در ایران طی سه دهۀ گذشته میداند و میافزاید:«حالا سؤال این است که اگر حکومت دست به اصلاحات نمیزند، چرا باید رفراندوم را بپذیرد؟ این یک سؤال بسیار مهم است که میتوان در پاسخ به آن گفت که جریان اصلاحطلبی در ایران حدود ۲۶ سال بر رفرم گامبهگام تاکید کرده و دلایل زیادی هم آورد که حکومت به رادیکالیسم تن نمیدهد و بهترین مسیر همین اصلاحطلبی است. یعنی اصلاحطلبان هراسی را در دل جامعه انداختند که راه همین است و جز این نیست. ولی واقعیت این است که وقتی به مطالبات پاسخ داده نمیشود، نیروی برآمده از جنبشهای اجتماعی، که به هر حال ادعای ترقیخواهی دارد، در وهلۀ اول نظم سیاسی را به چالش میکشد؛ چون اصلاحات به بنبست رسیده است. هیچ انقلابی در هیچ جای تاریخ و کرۀ زمین فیالبداهه رخ نداده است بلکه چون اصلاحات به سد سدید قدرت برخورد میکند، مسیر تحولات سیاسی به سمت رادیکالیسم حرکت میکند. چونکه جریان اصلاحطلبی در ۲۷ سال گذشته نتوانسته کاری انجام دهد، و اگر قرار باشد فقط بر همین گفتمان تاکید و در همین چارچوب عمل شود، طبیعی است که جامعه به یک ایستایی سیاسی میرسد.»
حمید آصفی نهایتا به یورونیوز میگوید جنبشهای پراکنده و گوناگونی که در جامعه وجود دارند و به عملکرد نظام جمهوری اسلامی معترضاند، سرانجام میتوانند زیر چتر رفراندومخواهی به یکدیگر بپیوندند و توازن قوا را به زیان حکومت بر هم زنند.
آقای آصفی میگوید:«آن نیرویی که بحث رفراندوم را مطرح میکند، در حال یک افقگشایی سیاسی است. و این افقگشایی در انتزاع صورت نمیگیرد و امری رمانتیک نیست بلکه از دل همین مبارزات پیوستۀ جنبش کارگری، جنبش فعالان محیط زیست، جنبش بازنشستگان ، جنبش معلمان و ... شکل میگیرد. این نیروها با مطالبات صنفی میآیند ولی اعتراضات و شعارهایشان دقیقا متوجه سیاستهای بنیادین حکومت است.در چنین شرایطی، جنبشهای صنفی نهایتا به این نتیجه خواهند رسید که این ساختار سیاسی به گونهای طراحی شده که نمیتواتد خودش را ترمیم و اصلاح کند و راهی جز گذار از این سیستم، آن هم با تأسیس مجلس مؤسسان وجود ندارد. یعنی ایدۀ رفراندوم چتری میشود که همۀ این جنبشهای صنفی را در بر میگیرد. و این یعنی رفراندومخواهی متکی است به جنبشهای اجتماعی و نهایتا در یک نقطه، با پیوستن چندین ابرجنبش به یکدیگر، ممکن است توازن قوا را به سود خودش بشکند و رفراندوم را بر حکومت تحمیل کند.»