به بهانه روز جهانی ریشهکن کردن خشونت علیه زنان؛ آیا خشونتورزی «مردانگی» است؟

روزجهانی ریشهکن کردن خشونتعلیه زنان (۲۵ نوامبر) در حالی با اعتراضات دامنهدار و گسترده زنان ایرانی در تحقق بخشیدن به مطالبات مشروع و برحق خود مصادف شده که بهگواه آمارهای بینالمللی جهان همچنان در حل این معضل دیرینه راهی دراز پیشرو دارد. شعار «زن، زندگی، آزادی» به شعار محوری اعترضات اخیر ایرانیان تبدیل شده و در افغانستان هم با بهقدرت رسیدن مجدد طالبان و اقدامات «زنستیزانه» این گروهافراطی، وخامت حقوق زنان بیش از پیش خود را نمایان میسازد.
کارشناسان سازمان ملل با تاکید بر حملات روزافزون به حق انتخاب زنان و دختران بهویژه در مورد جسم و بدنشان با توجیهات مذهبی، فرهنگی و یا سیاسی، از این توجیهات بهعنوان یکی از فراگیرترین مظاهر خشونت علیه زنان یاد کردهاند. آنها روز گذشته با انتشار بیانیهای نگرانی عمیق خود را از فشارهای «سازمانیافته جهانی» علیه برابری جنسیتی و همه تهدیدهایی که زنان و دختران را از داشتن یک زندگی با کرامت و شایسته بازمیدارد، اعلام کردند.
با اینحال خشونت علیه زنان محدود به کشور یا محدودهجغرافیایی خاصی نیست و قدمتی بهدرازای تاریخ دارد. خشونت در همه جا حضور دارد: در منزل، در خیابان، محل کار و حتی در مدرسه؛ زمانی کم رنگتر و در برههای پررنگتر. جنبش Metoo یکی از نمودهای بارز تلاشهای زنان برای برملا کردن اجحافها و خشونتهایی عمدتا همراه با آزارجنسی بود که عمق مساله را حتی در کشورهای پیشرفته و در مناسبات فردی و اجتماعی «انسان نوین» برجسته کرد. واقعیت این است زنان و دختران در سراسر جهان همچنان اشکال متعدد خشونت مبتنی بر جنسیت را تجربه می کنند. تنها در سطح کشورهای اتحادیه اروپا به گواه آمار رسمی، دستکم ۵۵ درصد زنان خشونت و آزار جنسی را تجربه کردهاند.
سفارتخانههای دو کشور اروپایی فرانسه و بریتانیا در ایران با انتشار پیامهایی در صفحات توئیتر خود به رنگ «نارنجی» از تشکیل جلسه و تلاش دیپلماتها در تهران برای پایان دادن به خشونت مبتنی بر جنسیت خبر دادند. سفیر بریتانیا نیز در پیامی ویدئویی به زبان فارسی هدف این «پویش ۱۶ روزه را افزایش آگاهی در مورد خشونت و تبعیض» عنوان کرد.
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان یکی از رویدادهای مهم در تقویم سازمان ملل است و هر سال از ۲۵ نوامبر آغاز میشود و تا ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر ادامه دارد. در طی ۱۶ روز کارزاری بینالمللی برای حمایت از زنان و افزایش سطح آگاهیها و خشونتزدایی برگزار میشود. «همهباهم! فعالیت برای ریشهکن کردن خشونت علیه زنان و دختران» عنوان شعاری است که برای سال ۲۰۲۲ انتخاب شده است.
آنتونیوگوترش، دبیرکل سازمان ملل ابراز امیدواری کرده تا سال ۲۰۳۰ کلیه اشکال خشونت علیه زنان از جهان محو شده باشند. کنوانسیون استانبول مصوب سال ۲۰۱۱، ساز و کاری بینالمللی در ملزم کردن کشورها در احترام به حقوق زنان و پیشگیری از تبعیضهای سیستماتیک است که البته کشورهای بسیاری تاکنون بهدلایل مختلف از پیوستن به آن خودداری کردهاند.
گزارشها و آمارها همزمان حاکی از تشدید خشونت علیه زنان در فضای مجازی بهویژه زنانی که در زندگی سیاسی و عمومی فعال هستند، دارد. افراد غالبا با سوءاستفاده از آزادی بیان، عمدتا زنان مدافع حقوقبشر، وکلای زن، سیاستمداران و روزنامهنگاران زن را هدف حملات خود قرار میدهند. از این رو و به توصیه کارشناسان سازمان ملل شرکتهای فناوریهای دیجیتال باید در راستای تقویت مکانیسمهای حقوقبشری در محصولاتشان، سرمایهگذاری کنند.
چرا ریشهکن کردن خشونتعلیه زنان اهمیت زیادی دارد؟
خشونت علیه زنان و دختران یکی از اشکال رایج نقض حقوقبشر بشمار میآید که تاثیرات منفی و مخرب آن بر هیچکس پوشیده نیست.
امروزه خشونت علیه زنان و دختران یکی از گستردهترین، مستمرترین و ویرانگرترین موارد نقض حقوق بشر در جهان است. اما ماهیت «تابوگونه» آن در بسیاری از جوامع از قبیل «شرم و آبرو» یا «انگ خوردن» باعث شده تا بسیاری از قربانیان گزینه «سکوت» را انتخاب کنند. این درحالیست که طبقآمارهای جهانی ۱ زن از هر ۳ زن دنیا شاهد خشونت جسمی و یا جنسی از سوی شریک جنسی خود بودهاست.
اشکال کلاسیک و طبقهبندی شده خشونت فیزیکی، جنسی و روانی علیه زنان و دختران بر مبنای استانداردهای سازمان ملل شامل دستهبندیهای زیر میشود:
- خشونت شریک زندگی ( ضربوشتم، خشونت روانی و کلامی، تجاوززناشویی، زنکشی)؛
- خشونت و آزار جنسی (تجاوز جنسی، اعمال جنسی اجباری، سوء استفاده جنسی از کودکان، آزار و اذیت خیابانی، تعقیب، آزار و اذیت سایبری)؛
- قاچاق انسان (بردگی، بهره کشی جنسی) و احساس مالکیت داشتن به زن؛
- ختنه زنان؛
- ازدواج زودهنگام یا اجباری، پدیده کودکهمسری و همچنین قتلهای ناموسی
بر اساس اعلامیه ریشهکنی خشونتعلیه زنان، مصوب مجمععمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ میلادی «کلیه اعمال خشونت آمیز علیه جنسیت زن و ایجاد آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روحی-روانی یا حتی تهدید به ارتکاب چنین اعمالی در کنار اجبار و زورگویی یا سلب خودسرانه آزادی، چه در زندگی عمومی چه در زندگی خصوصی» در زمره موارد مهمی هستند که جامعه بینالملل باید برای از بینبردن آنها تلاش کند.
محدود دانستن خشونت علیه زنان به خشونتهای فیزیکی و جنسی نظریه درستی نیست. واقعیت این است که اشکال روحی-روانی این خشونتها به اعتقاد روانشناسان اجتماعی میتواند به مراتب اثرات مخرب و ویرانگرتری در طول زندگی زنان داشته باشد. بهعنوان نمونه، محروم شدن از حق تحصیل نه تنها سوادآموزی یک دختر را تحت تاثیر قرار میدهند که دسترسی او به بازار کار را نیز بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد.
«خشونت» روحی و روانی یعنی ورود به حریم خصوصی زنان؛ یعنی مشروط کردن آزادیها به اذن و اراده جامعه یا فردی خاص؛ اینکه آزادی زن در پوشش محدود شود، رفت و آمد و نشست و برخاست او تحت کنترل فرد مذکر قرار گیرد و در یک کلام «صلاح زن را دانستن». «خشونت» از نظر نسل زنان جوان و نوجوان این روزهای ایران یعنی «دستاویزشدن مصلحتی جامعه مرد سالار» به مفاهیمی همچون «غیرت»، «آبرو» و در نهایت تربیتشدن نسلی از زنان تحقیرشده، در «پستوی آشپزخانه محبوس شده» و از هر نظر وابسته به مرد خانواده.
واقعیت این است که «وظایف زنانه» نانوشته در جوامعی مانند ایران باعث شده تا حتی اکثرزنان شاغلی که از نظر مالی استقلال دارند، وظایف سنتی زن خانهدار از قبیل امور خانهداری و تربیت و نگهداری از کودکان را همچنان بر دوش داشته باشند؛ غافل از اینکه گفتمان فمنیستی حاکم بر جوامع پیشرفته امروزی، گفتمانی بهروز و کاملا متحول شده است و «نسل زد» (Generation Z) ایران هم نسلی بهروز و آگاه از مطالبات و حقوق هم سن و سالهای خود در سراسر دنیا است.
بهعنوان نمونه امروزه در بسیاری از جوامع غربی زنانی که فعالیتی خارج از خانه ندارند موظف نیستند کلیه امورمربوط به خانه را به تنهایی به دوش بکشند. این مساله امروز نه تنها مانند گذشته عرف نیست که در موارد بسیاری شامل حمایتهای قانونی و مالی هم میشود. مشارکت در تربیت و بزرگ کردن فرزندان هم فارغ از شغل و حرفه زوجین، وظیفهای مشترک بین والدین بهشمار میآید. در برخی از جوامع حتی بهخانهداری بعنوان یک شغل همراه با دستمزد و مزایا نگاه میشود.
تلاشها برای آگاه کردن جوامع «مردسالار» به اینکه «خشونتورزی، مردانگی» نیست همچنان در دهه سوم قرن بیستو یکم ادامه دارد. واقعیت این است که وعده اهداف توسعه پایدار بدون پایاندادن بهخشونتها علیه زنان و دختران قابل تحقق نیستند؛ خشونتهایی با ریشههای عمیق فرهنگی، مذهبی و صدالبته سنتی که بیشک ریشهکن کردن آنها نیازمند زمان و آموزش است.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
تلاشها برای آگاه کردن جوامع «مردسالار» به اینکه «خشونتورزی، مردانگی» نیست همچنان در دهه سوم قرن بیستو یکم ادامه دارد. واقعیت این است که وعده اهداف توسعه پایدار بدون پایاندادن بهخشونتها علیه زنان و دختران قابل تحقق نیستند؛ خشونتهایی با ریشههای عمیق فرهنگی، مذهبی و صدالبته سنتی که بیشک ریشهکن کردن آنها نیازمند زمان و آموزش است.