«عیلرضا» کودک چوپانی که دوره سمزدایی را میگذراند میگوید که صاحبکارش روزی سه بار به همه چوپانها شیشه میداد تا موقع گوسفندچرانی خوابشان نبرد و مراقب گله باشند.
زهرا جعفرزاده خبرنگار روزنامه شهروند در گزارشی با عنوان «چوپانی به شرط نشئگی» به موضوع چوپانهای معتاد و با تاکید بر کودک چوپانها پرداخته است.
علیرضا ۱۵ ساله یکی از این چوپانهاست که از معتاد شدن خود توسط صاحب کارش پرده برمیدارد. این چوپان که از دو سال پیش معتاد شده، در حال حاضر در بخش روان یکی از بیمارستانهای شرق تهران بستری است. علیرضا در شهریار چوپانی میکرد.
طراوت مظفریان، از اعضای جمعیت دانشجویی امام علی به روزنامه شهروند درباره این موضوع میگوید: «امسال، بار دومی است که علیرضا، برای سمزدایی در بیمارستان بستری میشود، قبل از این ۳۳ روز بستری بود و همان شبی که از بیمارستان مرخص شد، شب از خانه فرار کرد و رفت بیابان. پدرش آن شب خیلی دنبالش گشت اما علیرضا آب شده بود و رفته بود زمین. بعد که پیدایش کردند، او را بردند شمال. خانه اقوام مادرش، اما همانجا هم نمیدانیم از کجا موادمخدر پیدا کرد و کشید.»
#شهروند» از کودک چوپانهایی که برای نگهداری از گله #معتاد شدهاند، گزارش میدهد
— روزنامه شهروند (@shahrvand_paper) September 3, 2017
چوپانی به شرط نشئگیhttps://t.co/CKXx6TEWy0pic.twitter.com/y7RjuGvrtn
یک روان پزشک درباره اینکه چرا صاحب کار به چوپانها شیشه میدهد میگوید: «شیشه آدم را بیدار نگه میدارد، مثلا ما مصرف این مواد را میان رانندههای شب کار هم زیاد میبینیم.»
طراوت مظفریان بار اولی است که با کودکان کاری مواجه میشود که برای چوپانی، معتاد شدهاند: «از بچهها سوءاستفادههای زیادی میشود اما اولینبار است درباره چوپانها میشنویم.»
او میگوید که کودکان در کارگاههای مختلف، زیاد مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و چوپانی یکی از کارهایی است که کودکان هم در آن مشغول به کار شدهاند، بنابراین نباید خیلی از این ماجرا تعجب کرد و نمیتوان هم گفت که تمام چوپانها این مشکل را دارند: «در خیلی از کارگاههای زیرزمینی مثل پرسکاری، شیشهگری و… اتفاقات عجیب و غریبی برای کودکان میافتد. یکی از دلایل آن هم نبود نظارت بر این کارگاههاست. براساس قانون کار، کارگاههایی که کمتر از ١٠ کارگر دارند، کارگاه به شمار نمیروند و نظارتی هم بر آنها نمیشود. این دامپروریها هم همین وضع را دارند.»چوپانهای دیگر درباره اعتیاد بین خودشان چه میگویند؟
خبرنگار روزنامه شهروند در این گزارش با چوپانهای دیگر در شهریار نیز صحبت کرده است؛ «مرتضی» چوپان همان محدوده است که علیرضا هم در آن چوپانی کرده است. داستان مصرف موادمخدر چوپانها را شنیده، اما از نزدیک ندیده است: «ما از صبح گوسفندها را برای چرا میبریم، عصر برمیگردانیم، نیازی به شببیداری نداریم.»
«مهدی» کمی بالاتر از «مرتضی»، هم چوپانی میکند. او بهتر میداند میان چوپانها چه میگذرد: «وقتی گوسفندها زیاد باشند، برای اینکه چوپان خواب نماند، گوسفندهایش را گرگ نزند یا وارد زمینهای کشاورزی نشوند، مواد میکشد تا بالای سر گله باشد. بعد کمکم عادت میکند و معتاد میشود. این اتفاق برای چوپانها زیاد میافتد.»
حسین، پسرخاله مهدی همان اطراف است، پسر بزرگسالی است و درباره ماجرای اعتیاد چوپانها چیزهایی میداند: «بعضی از گلهها به سمت مناطق کوهستانی میروند. این مناطق در زمستان خیلی سرد میشود و بعضی مواد مصرف میکنند تا بتوانند شرایط را تحمل کنند.» برای آنها پیش آمده نصف شب، دزد سراغشان بیاید: «یکسال دو نفر قمه به دست راه را بر ما بستند، گفتند یا یک گوسفند بزرگ به ما میدهید یا شما را میکشیم. ما هم یک گوسفند به آنها دادیم. چوپان کمی حواسش پرت شود، برایش مشکل پیش میآید.»
وظیفه نظارت برعهده کیست؟
در دامپروریهای حاشیههای شهریار، کودکچوپانها، معتاد میشوند. اصغر برائینژاد، مدیرکل دامپزشکی استان تهران میگوید که نظارت بر این دامداریها به عهده آنها نیست: «هر کجا که به این دامپروریها مجوز داده، وظیفه نظارت را هم باید برعهده بگیرد. بخشهای دولتی و غیردولتی به این دامپروریها مجوز میدهند. یکسری از مجمعهای امور صنفی دام هم هستند که میتوانند پروانه فعالیت صادر کنند، حتی جهاد کشاورزی هم این کار را میکند، بنابراین هر جایی که مجوز میدهد باید نظارت هم داشته باشد.»
برائینژاد به «شهروند» میگوید که این دامپروریها در حاشیه شهرها، دامداریهای سنتی و روستایی به شمار میروند که اگر هم از جایی مجوز داشته باشند، معمولا بر بهداشت گوشت آنها نظارت میشود، نه شرایط کارگری که آنجا مشغول به کار شده است: «دامپزشکی استان تهران تنها بر واحدهایی که مجوز داده، نظارت میکند و این دامداریها در حیطه وظایف بازرسی ما نیست.»پیام محبی، رئیس هیأتمدیره جامعه دامپزشکان ایران است و از آنچه در برخی از دامداریهای سنتی میگذرد، بیاطلاع است: «فکر میکنم بخش بهداشت آن به عهده دامپزشکی است و وضع کار و کارگران، به عهده وزارت کار.»
سعید سلطانی هم که کارشناس دامپروری است وقتی درباره معتاد کردن چوپانها برای نگهداری و مراقبت از گله میشنود، میگوید: «اگر چنین اتفاقی در بعضی از دامداریها رخ میدهد، جنایت است.» با این همه، در گفتوگو با «شهروند» تأکید میکند که چنین اتفاقی در دامداریها عمومیت ندارد، اما مثل همه آسیبهای اجتماعی که رخ میدهد، خیلی هم دور از انتظار نیست: «قوه قضائیه و فرمانداری میتواند این موضوع را به صورت ویژه پیگیری کند.»