هشدار رهبر جمهوری اسلامی و راه دشوار حسن روحانی

هشدار رهبر جمهوری اسلامی و راه دشوار حسن روحانی
نگارش از Hossein Alavi
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
آگهی

رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار روز دوشنبه خود با روسای سه قوه و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام از «دو قطبی شدن کشور» و «دو دستگی مردم» اظهار نگرانی کرد و گفت: «در سال ۵۹، رئیس جمهور وقت جامعه را دو قطبی، و مردم را به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کرد که نباید این تجربه تکرار شود.»

روشن است که مورد خطاب این هشدار شخص حسن روحانی است که یک ماه دیگر دومین دوره ریاست جمهوری خود را آغاز خواهد کرد. اما دلیل این هشدار، نگرانی آقای خامنه‌ای از رشد روزافزون اختلاف نظرها بین او و رئیس جمهوری در آینده است که در جریان انتخابات جلوه بسیار آشکاری یافت.

زمینه این اختلافات چندگانه و هم شامل سیاست داخلی و هم خارجی است. اولین اختلاف نظر بر سر برداشت از شرکت وسیع مردم در انتخابات اخیر است که رهبر جمهوری اسلامی آنرا ناشی از اعتماد و رای مردم به کل نظام و استمرار سیاست‌های کلان آن می داند که نباید به اختلاف سیاست‌ها و روش‌های نامزدهای انتخابات تعبیر گردد و بر اساس آن جامعه درگیر دو دستگی شود. او در سخنان روز دوشنبه خود تاکید کرد: «کار مشترک مردم فارغ از اینکه به چه کسی رأی دادند، این بود که به صندوق رأیِ جمهوری اسلامی و به حرکت عظیم مقرر شده در قانون اساسی یعنی انتخابات، اعتماد کردند.»

این در حالی است که آقای روحانی می داند که رای ۲۴ میلیونی او برخاسته از نارضایتی‌ها و گسل‌های متعدد اجتماعی و مطالبات قشرهای وسیعی از مردم بویژه طبقه متوسط است که خواهان تغییر وضع موجود و گشایش فضای سیاسی و رفع انواع تبعیض و فساد و ناکارآمدی سیستم مدیریت کشور هستند. به همین دلیل هم او در کارزار انتخاباتی خود با صراحت و روشنی غیر منتظره‌ای بر این مطالبات تاکید کرد و موفق به جلب حداکثری رای‌دهندگان پای صندوق‌های رای شد.

اختلاف نظر دیگر، بر سر راه حل مشکلات اقتصادی و راهبردهای کلان توسعه کشور است. راه حلی که تا کنون آقای خامنه‌ای بر آن تاکید کرده، در پیش گرفتن «اقتصاد مقاومتی» است که از نظر علمی و کاربردی همچنان مفهومی تعریف نشده و مبهم است، اگرچه به نظر می رسد منظور رهبر جمهوری اسلامی اقتصادی مبتنی بر تولید داخلی و متکی بر درآمد حاصل از فروش نفت اما بدون تعامل گسترده با غرب و ورود کشور به عرصه بازار و رقابت های جهانی است. در حالی که آقای روحانی ادامه چنین سیاست آزموده‌ای را در بن‌بست می بیند و معتقد به تعامل سیاسی و اقتصادی گسترده با جهان و تن دادن به الزامات آن است.

در سیاست خارجی نیز ایران با موج تازه‌ای از فشار آمریکا برای پایان دادن به دخالت‌های نظامی در منطقه و نیز ائتلافی از دولت‌های عرب تحت رهبری عربستان سعودی مواجه است که به نظر آقای روحانی گذر مسالمت آمیز از آن و پرداختن به توسعه اقتصادی کشور مستلزم دیپلماسی نیرومند و پرهیز از رویارویی و گشودن درها برای تعامل است. او روز شنبه ۲۰ خرداد طی سخنانی گفت: «شهامت بسیار زیادی می‌خواهد که انسان برای مصالح جامعه اسلامی در برابر ‏دشمنان دست صلح دراز کند.»

اما رویکرد رهبر جمهوری اسلامی به سیاست خارجی به روشنی متفاوت و بویژه بر اساس عدم امکان کنارآمدن با آمریکاست. او در سخنان روز دوشنبه خود با بیان اینکه: «بسیاری از مسائل با آمریکا اساسا قابل حل نیست، زیرا مشکل آنها با اصل جمهوری اسلامی است»، تاکید کرد: «آمریکا خود تروریست و تروریست‌پرور و حامی رژیمی همچون رژیم صهیونیستی است که مغزِ تروریسم است و از روز اول با ترور و ظلم بوجود آمده است، بنابراین، با امریکا نمی‌توان کنار آمد.»

به نظر می رسد در دوره‌های مختلف ریاست جمهوری، هیچگاه اختلاف نظر رهبر جمهوری اسلامی با رئیس جمهور در شیوه حل مسائل و اداره کشور، تا به این حد روشن و حساس نبوده و اگرچه آقای خامنه‌ای تاکید می کند که «مشی همیشگی بنده این بوده و هست که از همه دولت‌هایی که بر سر کارند، حمایت می‌کنم و بعد از این نیز همین‌گونه خواهد بود.»، اما آشکارا هم او و هم آقای روحانی از رشد و رویارویی این اختلاف نظرها نگرانند.

از سوی دیگر برای جامعه ایران نیز که در پرتو چهار دهه تجربه پس از انقلاب از آگاهی سیاسی بالایی برخوردار شده و خواهان عبور مسالمت آمیز از چالش های موجود و حل رقابت‌ها و اختلافات از طریق صندوق رای، با همه کاستی های آن است، تشدید شکاف‌های نظری و سیاسی بین رهبر و رئیس جمهوری نگران کننده است. مشکل بزرگ این است که جامعه ایران هنوز جامعه ای سازمان یافته بر اساس نهادهای مدنی و احزاب سیاسی پایدار نیست و مصالباتی که حول صندوق رای به برآمد سیاسی می انجامد، در ادامه راه با موانع ساختاری برخورد می کند و رئیس جمهور را از تبدیل پشتوانه آرای انتخاباتی خود به سیاست های کاربردی باز می دارد.

اینکه رهبر جمهوری اسلامی ایران در مورد تکرار تجربه «خطرناک» سال ۵۹ به رئیس جمهور هشدار می دهد، تنها مربوط به سرنوشت شخص حسن روحانی و مقایسه آن با سرنوشت ابوالحسن بنی صدر نیست، بلکه می تواند خطری بزرگتر یعنی شکست رئیس جمهور در حل چالش‌ها و پاسخگویی به مطالبات رای دهندگان، و در نتیجه برآمد سرخوردگی اجتماعی گسترده تری را درپی داشته باشد.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

محققان در آلمان: رانش شدید زمین در روستای حسین‌آباد ایران نتیجه ساختن یک سد بود

نقش کلیدی فلات ایران در مهاجرت انسان؛ حلقه گمشده تاریخ پیدا شد

چرا روحانی از حمله به عین‌الاسد بی‌خبر بود؟ پاسخ کیهان: محرمانه بود، فقط ۱۰ نفر خبر داشتند