گفتگو با مجیب مهرداد، شاعر افغان: در افغانستان سانسور فرهنگی نداریم

مجیب مهرداد، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و سخنگوی وزارت معارف (آموزش و پرورش) افغانستان است. او تاکنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده و یکی از مجموعههای او به نام «گلادیاتورها هنوز هم میمیرند» در سال ۱۳۸۶ برنده جایزه کتاب برگزیده نهادهای جامعه مدنی افغانستان برای صلح شد.
آقای مهرداد شعرهایی را نیز از شاعران مشهور جهان از جمله تاگور، گینزبرگ، مایاکوفسکی و غیره ترجمه کرده است. یکی از فیلمنامههای او به نام «فصل چهارم بهشت خاموش» نیز برنده جایزه بهترین فیلمنامه در مجموعه جوایز «رومی آواردز» افغانستان شده است.
مجیب مهرداد تاکنون به نمایندگی از افغانستان در نشستهای بینالمللی انجمن قلم آمریکا شرکت داشته و بخشی از شعرهای او نیز به زبانهای انگلیسی، عربی و دانمارکی ترجمه شدهاند. او در حال حاضر به جز شغلی که در هیأت دولت افغانستان دارد، استاد ادبیات فارسی دانشگاه البیرونی در ولایت کاپیسا در شمال کابل است.
مسعود سالاری از بخش فارسی شبکه یورونیوز در لیون با مجیب مهرداد در کابل گفتگو کرده است.
یورونیوز: پژواکی که ایرانیان از شعر امروز افغانستان میشنوند به طور عمده از قالب کلاسیک، غزل نو و ترانههای امروزی است که البته زیبایی و طراوت آن از نگاه زیبابین پارسیزبانان دور نمانده است. اما سخن چندانی از شعر سپید افغانستان نیست. شما به عنوان شاعر سپیدگوی افغان چه تصویری از شعر افغانستان به دست میدهید؟
مجیب مهرداد: یکی از دلایلی که غزل یا شعر نئوکلاسیک بعد از سقوط حکومت طالبان در افغانستان رواج یافت حضور شاعران نئوکلاسیکسرای مهاجر ما در ایران بود. پس از سقوط طالبان آنها به افغانستان رفت و آمد داشتند و کتابهایشان هم به این کشور میرسید. به دلیل تسلطی که این دسته از شاعران بر فضای فرهنگی داشتند، ما یعنی نسلی که در دهه هشتاد وارد ادبیات افغانستان شده بودیم، تحت تأثیر فضای کارهای مهاجران و شاعران ایرانی قرار گرفتیم که آثارشان به کابل میآمد. به همین دلیل هم بود که غزل نو قالب مسلط شعر افغانستان در دهه هشتاد خورشیدی بود.
بعد آهسته آهسته شاعرانی هم ظهور کردند که به شعر آزاد پرداختند. البته در همان زمانی که جو غزلسرایی بر سایر تولیدات ادبی افغانستان چیرگی داشت، شاعرانی هم بودند که به شعر آزاد روی آورده بودند.
خوشبختانه با عمومیت یافتن رسانههای اجتماعی از جمله وبلاگها و اخیرا فیسبوک و تلگرام، تصویر خوبی از شعر آزاد افغانستان در ایران ایجاد شد. در زمانی که این ارتباطات وجود نداشت، شاعران مهاجر ما بیشتر بر همان قالب نئوکلاسیک تکیه داشتند و حتی پرداختهای پژوهشیشان هم بیشتر معطوف به همان قالبها بود. البته به شعر آزاد هم میپرداختند. شعر آزاد هم راه خودش را آهسته آهسته در حوزههای دیگر فارسی زبان مثل ایران و تاجیکستان باز کرد به طوری که امروز خوشبختانه شعر آزاد ما در ایران و در نزد شاعران تاجیک شناخته شده است.
یورونیوز: کمی هم از ادبیات داستانی و نمایشی افغانستان بگویید چون گویا به تازگی در ایران اقبال پیدا کرده است.
مجیب مهرداد: به همان شکلی که [برای شعر] گفتم داستان افغانستان هم قبلا از طریق نویسندگان مهاجر ما در ایران معرفی شده بود. یعنی نویسندگانی بودند که در ایران زندگی می کردند و می نوشتند و اتفاقا کارهایی از آنها به دلیل تفاوت موضوعی مورد توجه خوانندگان ایران قرار گرفت. البته نه تنها موضوعات افغانستان که در داستانهای مهاجران ما بازتاب مییافت مورد توجه قرار گرفت، بلکه از لحاظ تکنیک هم نویسندگان ما در ایران توانستند جوایز معتبر ادبی را ببرند و این باعث آشنایی ایران با داستاننویسی افغانستان شد. حتی پسانتر (بعدتر) پای نویسندگان دیگری هم به حوزه ادبی ایران باز شد. کارهای نویسندگانی مثل استاد رهنورد زریاب، خالد نویسا، عزیزالله نهفته، عتیق رحیمی و شمار دیگری از داستاننویسان ما در ایران معرفی و چاپ شد.
در یک دهه اخیر سفرهای گوناگونی به ایران صورت گرفت. نویسندگان ما با کتابهایشان به آنجا رفتند و همزمان داستاننویسان ایرانی گفتگوهای مستقیمی با داستاننویسان افغان داشتند. از جمله در یکی از برنامههای «قند پارسی» که ویژه استاد رهنورد زریاب بود، محمود دولت آبادی شخصا حضور پیدا کرد و کارهای ایشان را ستود.
محمود دولتآبادی
قصههای افغانستان امروز در ایران شناخته شده است ولی متأسفانه ما در افغانستان در زمینه ادبیات نمایشی فعالیت چشمگیری نداریم گرچه سینمای افغانستان که بعد از سقوط طالبان پا گرفت، در ایران شناخته شده است.
در مجموع آن فضای باز فرهنگی که از طریق رسانههای اجتماعی و با گسترش تأثیر آن به وجود آمد، باعث آشنایی بی پیشینه ایرانیان با ادبیات و در کل با محصولات فرهنگی افغانستان شده است. این موضوع به واقع در تاریخ روابط فرهنگی دو کشور پیشینهای نداشته است.
یورونیوز: شما اهل بدخشان هستید، سرزمینی در مرز تاجیکستان که به نوعی نماد پیوند فارسی زبانان افغانستان و تاجیکستان است. نقش همزبانی و تبادل کتابهای ادبی در یکپارچگی و نزدیکی فرهنگی سه کشور فارسی زبان را چگونه می بینید؟
مجیب مهرداد: طبیعی است که رفت و آمد محصولات فرهنگی در میان سه کشور فارسی زبان بسیار مفید واقع شده است. ما در افغانستان به ویژه با ادبیات و سینمای ایران اشنایی زیادی داشتیم چون در سالهای گذشته تعاملی تقریبا یک جانبه وجود داشت. یعنی ما با انبوهی از کتاب ها و فرآوردههای سینمایی ایرانی [در افغانستان] روبرو بودیم. اما از این طرف تولیدات فرهنگی ما کمتر به سوی ایران می رفت.
به همین شکل روابط فرهنگی میان افغانستان و تاجیکستان هم رونقی نداشت. من خودم کسی بودم که شعر معاصر تاجیکستان را در یکی از روزنامههای پرخواننده افغانستان به نام «هشت صبح» معرفی کردم. من مجموعهای از مقالات را درباره شعر تاجیکستان از مؤمن قناعت که در واقع او را نیمای شعر تاجیکستان میدانند گرفته تا شاعران جوانتر نوشتم. خوشبختانه از طریق نوشتههای من آشنایی کاملی بین اهالی فرهنگ به وجود آمد.
در کنار این، رفت و آمدهایی هم اخیرا میان نویسندگان و شاعران افغانستان و تاجیکستان صورت گرفت. شاعران ما برای شعرخوانی به تاجیکستان رفتند و شاعران تاجیک به افغانستان آمدند. اخیرا برخی شاعران ایرانی به افغانستان میآیند و برایشان شگفتآور است که میبینند شاعران ما اشعاری از آنها را در حافظه دارند.
واقعیت امر آن است که در مجموع دهه اخیر پربارترین دهه ارتباط میان حوزههای مختلف کشورهای فارسی زبان بوده و توانسته ادبیات افغانستان، یا در مجموع شعر فارسی را به لحاظ تنوع موضوعی و زیباییشناختی غنا ببخشد. یعنی ما از عناصر زیباییشناسی شعر ایران استفاده میکنیم، تأثیر میپذیریم و متقابلا شاعران ایرانی هم از شعر ما و از تولیدات فرهنگی و ادبی در افغانستان ستایش میکنند. به همین گونه ما تأثیر شعر افغانستان و ایران را بر شاعران تاجیک میبینیم.
این اولین بار است که شاعران و نویسندگان در سطح زبان فارسی تلاش دارند تا به یک وحدت زبانی دست کم در حوزه آفرینشهای ادبی برسند. آنها در واقع به یک گنجینه مشترک از زیباشناسی که در هر سه کشور شکل گرفته، رسیدهاند. یعنی امروز واژگان، اصطلاحات و ترکیبهایی که در شعرها به کار میروند و آن فضاهای شعری که شاعران ما ایجاد میکنند در هر سه کشور در حال رفت و آمد است.
آرامگاه سعدی- شیراز
ما تأثیر شعر ایران، تأثیر زبانی و تصویریاش را بر شعر معاصر فارسی در افغانستان و تاجیکستان به وضوح میبینیم. از آن طرف، شعر و داستان ما هم کم کم به حدی رسیده که حتما در سالهای آینده تأثیرات آن بر فضاهای شعری تاجیکستان و ایران دیده خواهد شد. البته به شرط آن که این فضای داد و ستد ادبی و فرهنگی به همین منوال ادامه داشته باشد.
یورونیوز: البته من هم باید یادآوری کنم که اخیرا یک هیئت ادبی از افغانستان به همراهی خود شما برای شرکت در رویدادهای فرهنگی به ایران سفر کرده است.
مجیب مهرداد: دقیقا. سال گذشته کاروانی از شاعران و نویسندگان افغانستان از طرف مجله بخارا دعوت شدند تا به تهران و مشهد بروند. ما در تهران و دانشگاه مشهد شعرخوانی و سخنرانی داشتیم. بازتاب این رویداد فرهنگی در ایران فوقالعاده بود. همزبانان ما در ایران از کاروان فرهنگی افغانستان استقبال شایانی کردند. امسال هم قرار است این دیدارها ادامه پیدا کند. استاد محمود دولتآبادی وعده سپردند که امسال به کابل بیایند و نیز قرار است که در ایران هم شبهای ویژهای برای شاعران و نویسندگان معروف افغانستان برگزار شود. من فکر میکنم که محصول این داد و ستدها که در تاریخ روابط فرهنگی ما بیپیشینه بوده به وجود آمدن یک ادبیات یکدست در سطح کشورهای فارسی زبان است. ما کم کم داریم از تفاوتهایی که قبلا وجود داشت عبور میکنیم و حالا در هر سه کشور ما به شعر و قصهای رسیدهایم که میتواند مخاطب خود را در گستره زبان فارسی داشته باشد.
یورونیوز: شما سخنگوی وزارت معارف افغانستان هستید. جایگاه ادبیات فارسی در کتابهای درسی افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
مجیب مهرداد: قدر مسلم ادبیات فارسی همواره در نصاب تعلیمی (محتوای درسی) افغانستان جایگاه بسیار خاصی داشته است. شعر معاصر افغانستان امروز وارد کتابهای [درسی] ما شده و از این طریق شعر و پیام ادبیات ما به طیفهای مختلف مردم از جمله به جوانان و نوجونان میرسد.
خوشبختانه ما در افغانستان فضایی دموکراتیک برای تولیدات فرهنگی داریم. در اینجا هیچ سانسوری بر محصولات فرهنگی اعمال نمیشود و این موضوع باعث به وجود آمدن نوع خاصی از زیباشناسی و تجربه آزادی در گستره تولیدات ادبی در افغانستان شده است. بخشی از آشنایی گروههای سنی مختلف جامعه افغانستان با ادبیات از طریق نصاب آموزشی و بخشی دیگر از طریق کتابهای دیگری که به دستشان میرسد صورت میگیرد.
یورونیوز: آیا به دلیل همین نبود سانسور در افغانستان است که برخی نویسندگان و ناشران ایرانی ترجیح میدهند آثار خود را در آنجا به چاپ بسپارند؟
مجیب مهرداد: دقیقا. شماری از کتابهای نویسندگان ایرانی در افغانستان چاپ میشود. رمانی از آقای مهدی خلجی چند سال پیش در افغانستان چاپ شد. شماری از نویسندگان مهاجر هم هستند که کتابهایشان در افغانستان چاپ میشود. برخی از رمانهایی هم که قبلا در ایران با سانسور چاپ شده بودند مجددا در کابل به چاپ میرسند. این یک فضا و فرصتی هست برای نویسندگانی که می خواهند کتاب هایشان بدون ممیزی به چاپ برسد که البته این امکان فعلا در افغانستان برای نویسندگان فارسی زبان در هر گوشهای از جهان که هستند فراهم است.
یورونیوز: یک پرسش بنیادین هم دارم. آیا در همه مکتبهای (مدارس) افغانستان از جمله در مناطق پشتو زبان و غیره به زبان فارسی تدریس میشود؟
آرامگاه رودکی در تاجیکستان
مجیب مهرداد: در افغانستان ما دو زبان رسمی داریم که فارسی و پشتوست. در مناطقی که گویندگان زبان پشتو مسلط هستند آموزش به زبان پشتو به اضافه درس زبان فارسی است. طبیعتا در مناطق فارسی زبان آموزش به زبان فارسی است و مضمونی (درسی) به نام زبان پشتو هم تدریس میشود. برای زبان های دیگر هم در افغانستان اخیرا فرصتی به وجود آمده و در مدارس تدریس میٔشوند. اینها زبانهایی هستند که به آنها «زبان سوم» می گویند و شامل ازبکی، بلوچی، ترکمنی و غیره هستند. این زبانها در مناطقی که گویندگان آن حضور دارند به عنوان زبان مادری در مدارس تدریس میشوند، اما بقیه کتابهای آنها به همان زبان فارسی دری یا پشتو تدریس میشود.
یورونیوز: از این که با بخش فارسی شبکه یورونیوز همراهی کردید از شما سپاسگزارم.