گزارش تازه کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نشان میدهد که میزان خشونت علیه زنان در این کشور پنج درصد افزایش داشته است. با این حال، شواهد اجتماعی نشانگر آن است که تحولات یک و نیم دهه اخیر در افغانستان و توجه جامعه جهانی به تغییر در وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان در افغانستان منجر شده است.
دردهای زنانه
«بیست روز پیش از عروسیم، شبی دل درد سنگینی، جانم را فشرد و دور کمرم را احاطه کرد. همان مریضی ماهوار (عادت ماهیانه) که مادرم شدیدا نگرانش بود، اتفاق افتاد. مادرم نگران بود که در خانه پدر، مریض شوم و خون یک آدم به گردن آنها شود.»
این بخشی از کتاب زندگی و خاطرات زهرا یگانه است که به نام «روشنایی خاکستر» در کابل رونمایی شده است. زهرا از تابوهایی سخن گفته است که بگفته خودش، ابعاد پنهان واقعیتهای زندگی زنان را بیان میکند. او زنی است که در کودکی ازدواج کرده تا پدر و مادرش با بودن او در خانه شان، احساس گناه ناشی از قتل یک انسان را نداشته باشند، احساسی که ریشه در باوری قدیمی دارد و می گوید که دختران قبل از اینکه عادت ماهیانه و مرحله بلوغ را تجربه کنند باید ازدواج کنند و گرنه پدر و مادر مسئول از بین رفتن انسانی هستند که ان دختر میتوانست به دنیا آورد. ازدواج در کودکی برای زهرا، خشونت خانگی، فقر، بیکاری و اعتیاد همسرش را به دنبال داشت.
زهرا یگانه
زهرا این تجربههایش را از فاصله زمانی مهاجرت به ایران تا بازگشت به افغانستان تصویر کرده است. در این مدت، زهرا بهخاطر اعتیاد، از همسرش جدا می شود و کمکهای جامعه جهانی در افغانستان برای زهرا فرصتی را به وجود می آورد که برای امرار معاش زندگی خود و فرزندان و کمک به زنان خشونت دیده فعال شود. زهرا در گفتگو با یورونیوز اظهار میگوید: «کمتر از یک دهه قبل، نگران تامین زندگی خود و فرزندانم بودم و چون سواد خواندن و نوشتن داشتم، توانستم در نهادهای فعال غیردولتی (NGO) ها مشغول به کار شوم و روی اصلاح قوانینی کار می کردم که به جرمهای ناموسی دامن میزد. انجا فهمیدم که مشکلات در قوانین، باعث قتل هزاران زن در افغانستان شده است.»
کمکهای جهانی برای بازسازی افغانستان برای زهرا امکان ادامه تحصیل در دانشگاهها و تجربه اندوزی از مشکلات مشترک خود و دیگر زنان افغان بهوجود آورد و همین انگیزه ای شد تا زهرا، این دردهای مشترک را بنویسد و منتشر کند.
حالا جامعه جهانی کمکهایش را به افغانستان محدود کرده است و زهرا یگانه در نهاد “آرمان شهر” برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و دختران جوان تلاش می کند.
طرد اجتماعی
هشت سال پیش وقتی پروانه سما بیمار شد نمی دانست که بیماری، او را تا پایان عمر ویلچر نشین خواهد کرد. معلولیت باعث شد که همسرش او را رها کند. پروانه برای سالها خودش را در چاردیواری خانه حبس کرد. بعد از مدتها، به دنبال کار به ادارات مختلف سر زد اما کسی به او کار نداد.
پروانه از طریق یکی از نهادهای خارجی در شهر مزار شریف، توانست در رقابت آزاد بین بیست معلم، به عنوان آموزگار سواد آموزی مشغول به کار شود. شغل جدید باعث شد تا پروانه تلاش کند به عنوان یک زن معلول حضورش را به جامعه بقبولاند. او به یورونیوز می گوید: «در محافل مختلف شرکت می کردم و برخی با حالتی از نفرت با من برخورد می کردند و میگفتند که تو را چه به این محافل؟ برو در خانه ات آرام بنشین. انگار حضور من مایه نفرت و ننگ انها بود، اما من تسلیم نشدم.»
پروانه سما
همین رفتارها باعث شد تا پروانه از یکسال پیش به این سو، انجمنی برای حمایت از زنان معلول در شهر مزار شریف تشکیل دهد. او میگوید که کتابخانه ای برای زنان معلول ایجاد کرده و امکان ادامه تحصیل در دانشگاه را برای تعدادی از دختران معلول به وجود آورده است و از طریق انجمن حمایت از زنان معلول، تلاش میکند که نگاه جامعه را به معلولیت تغییر دهد تا زنان معلول دیگر در خانههایشان زندانی نشوند.
حرفه آموزی و تجارت با قرضهها
بی بی شیرین اکبری، مثل بسیاری از هموطنانش زندگی در مهاجرت را در سالهای جنگ داخلی تجربه کرد. او نزدیک به چهارسال در پاکستان زندگی کرد. درآمد همسرش، برای امرار معاش خانواده کافی نبود و بی بی شیرین قالی بافی میکرد.
فقر و مهاجرت در پاکستان روزگار سختی را برای خانواده بی بی شیرین رقم زده بود. بعد از پایان جنگهای داخلی، خانواده بی بی شیرین به افغانستان بازگشت و بی بی شیرین دوره های اموزشی صنایع دستی را زیر نظر نهادهای کمک کننده به افغانستان گذراند و با استفاده از قرضه های بانکی تجارت صنایع دستی را آغاز کرد و در کنار تجارت، حاصل آموخته های خود را در دورههای صنایع دستی به زنان سرپرست خانوار و کم درآمد آموزش داد و برای آنها زمینه اشتغال ایجاد کرد. به این ترتیب حدود صد زن حرفهآموز زیر نظر وی، کالاهای سنتی برای بازارهای داخلی و خارجی تولید میکردند. سفارتها و نهادهای وابسته به جامعه جهانی بودجه های مشخصی برای حمایت از زنان در نظر میگرفتند و همین مسئله باعث شد که بی بی شیرین بتواند از طریق برپایی نمایشگاههای صنایع دستی در داخل و خارج از افغانستان، کالاهای سنتی را به بازار عرضه کند.
بی بی شیرین*
بی بی شیرین می گوید که از دو سال به این سو نتوانسته است کالاهای بیشتری را تولید کند چون با قطع کمکهای خارجی و شدت گرفتن ناامنیها، از تعداد نمایشگاه های صنایع دستی کاسته شده است و سفارتها و برخی شهرک های کابل، علاقهای برای برپایی نمایشگاههای صنایع دستی ندارند.
به نظر میرسد با کاهش چشمگیر کمکهای جهانی پس از سال ۲۰۱۴ میلادی در افغانستان، تعدادی از نهادها و انجمنهای حمایت از زنان که وابسته به مساعدتهای خارجی بودند، فعالیت خود را متوقف کردند و تعدادی دیگر با حداقل بودجه، میزان فعالیت هایشان را کاهش دادند. شدت گرفتن ناامنیها در کاهش فعالیتهای انجمنها و نهادهای حامی زنان افغان تاثیرگذار بودهاست.