در کنفرانسی که اخیراً در واشنگتن درباره اتحاد فراآتلانتیکی بر سر اوکراین برگزار شد، یکی از شرکتکنندگان استراتژی اروپا را اینگونه توصیف کرد: «آنها میخواهند ترامپ را به بایدن تبدیل کنند و او را مجبور به پذیرش هزینههای مجازات روسیه کنند. این کار محکوم به شکست است.»
موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا (EUISS) در تحلیلی به این موضوع میپردازد که با توجه به طرح صلح ۲۸ مادهای که از سوی آمریکا پیشنهاد شده و تأکید دوباره ترامپ بر پایان هرچه سریعتر جنگ، این ادعا درست به نظر میرسد. رویکرد اروپا ممکن است در طول سال گذشته از نتایج بدتر جلوگیری کرده باشد، اما متکی به فرضیاتی است که دیگر معتبر نیستند.
در تحلیل این موسسه مستقر در پاریس آمده است که برای تعامل با ترامپ در سال ۲۰۲۶ میلادی (در موضوعات مرتبط با اوکراین و مسائل گستردهتر فراآتلانتیک) به یک الگوی جدید نیاز است. اروپا باید رویکردی معاملهگرایانهتر نسبت به آمریکا اتخاذ کند، مسائلی مانند روابط تجاری را به امنیت اروپا مرتبط کند و از نقاط فشار موجود در دولت ایالات متحده پیش از انتخابات میاندورهای نیز استفاده کند.
امیدهایی که نقش بر آب شد
تا تابستان امسال، رهبران اروپایی امیدوار بودند که با دولت جدید ترامپ بتوانند به توافقهایی برسند. آمریکا موافقت کرد که کار تأمین سلاحهای کلیدی برای کییف و به اشتراکگذاری اطلاعات را ادامه دهد. رهبران اروپایی نیز در برابر بدترین جنبههای نشست آلاسکا مقاومت کردند و دومین دیدار ترامپ و پوتین که قرار بود در بوداپست برگزار شود، محقق نشد. از همه مهمتر، آمریکا موافقت کرد که تحریمهای جدیدی را علیه کشورهایی که نفت روسیه را خریداری میکنند، اعمال کند و به این ترتیب برای منبع اصلی درآمد کرملین یک تهدید جدی بوجود آورد.
اما در دو هفته گذشته، تصویر بسیار پیچیدهتری آشکار شد. پس از نشست آلاسکا، مشاوران ترامپ به دیدار با همتایان روس خود ادامه دادند. استیو ویتکاف نیز که رابطه نزدیک و طولانی با ترامپ دارد، طبق گزارشها به مقامات روسی درباره نحوه برخورد با رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا مشاوره داد و این رایزنیها منجر به طرح صلح ۲۸ مادهای شد.
در مورد تحریمها، برخی از کشورها معافیت دریافت کردند و به شرکت روسی «Lukoil» نیز تا ۱۳ دسامبر مهلت داده شده است تا برای داراییهای خود در خارج از کشور خریداران جدیدی پیدا کند.
در موضوع چین نیز به نظر میرسد ترامپ تمایلی به اعمال فشار بر چین برای توقف خرید انرژیهای فسیلی روسیه ندارد؛ اقدامی که برای وارد کردن آسیبهای اقتصادی جدی به پوتین ضروری است.
به این ترتیب نمیتوان این ادعا را پذیرفت که ترامپ فشارها بر روسیه را تشدید کرده است. او همچنان برای پایان سریع جنگ تاکید دارد که البته برای جاهطلبیاش برای معرفی خود به عنوان رئیسجمهور «صلح» و برنده بالقوه جایزه نوبل بسیار مهم است.
همزمان افزایش تقاضاها برای تمرکز بر مسائل داخلی آمریکا پیش از انتخابات میاندورهای، باعث شده که صبر او رو به پایان باشد.
در دو هفته گذشته، موجی از فعالیتهای دیپلماتیک در موضوع مخالفت با طرح ۲۸ مادهای شکل گرفت. ظاهرا نسخه جدیدی از این طرح که برخی از مشکلسازترین امتیازات را از پیشنویس اصلی حذف میکند، در دستور کار قرار گرفته؛ با این وجود به نظر میرسد در جلسهای که با حضور ویتکاف و جرد کوشنر در ۲ دسامبر تشکیل شد، روسیه از رد این اصلاحیه سخن گفته است.
موقعیت اوکراین در میدان نبرد نیز اگرچه فاجعهبار نیست، اما همچنان خطرناک است بویژه آنکه روسیه خود را بطور جدی با جنگ پهپادی سازگار کرده است.
ارزیابیها نیز نشان داده که سلاحهای آمریکایی خریداری شده برای اوکراین از طریق طرح PURL ناتو برای جبران توقف کمکهای مستقیم آمریکا، کافی نیستند؛ زیرا کمکهای نظامی ماهانه در ماههای ژوئیه و اوت در مقایسه با نیمه اول سال جاری ۴۳ درصد کاهش یافته است.
همزمان با به حاشیه رانده شدن اروپا در مراودات آمریکا و روسیه، مخالفتهایی نیز در داخل دولت ترامپ علیه طرح ۲۸ مادهای پدیدار شد و مارکو روبیو، وزیر خارجه و چند سناتور آمریکایی خواستار بازگشت اوکراین به گفتگو شدند. این احتمال وجود دارد که سازمانهای اطلاعاتی مکالمات بین ویتکاف با نمایندگان روسیه را فاش کرده باشند که نشان میدهد فرستاده ترامپ تا چه حد خواستار برآورده شدن خواستههای روسیه بوده است.
با این وجود، اروپاییها به هیچ برنامه روشنی برای بازدارندگی پس از جنگ در برابر تجاوزات روسیه (چه در اوکراین و چه در جاهای دیگر) نزدیک نشدهاند. اهرم اروپا در روابط فراآتلانتیکی نیز ضعیفتر شده و همه اینها نشان میدهد که در سال جدید به رویکرد جدیدی نیاز است.
چه باید کرد؟
هیچ راه حل آسانی وجود ندارد و اروپاییها باید برخی از راههایی را که تاکنون کشف نشدهاند، امتحان کنند.
یک گزینه میتواند اتخاذ آشکار رویکرد معاملهگرایانه در مقابل ترامپ باشد. هفته گذشته هاوارد لوتنیک، وزیر بازرگانی آمریکا و جیمیسون گریر، نماینده تجاری آمریکا، در بروکسل نمونه جدیدی از این رویکرد معاملهگرایانه را ارائه دادند. آنها لغو تعرفههای فولاد و آلومینیوم را به بازنگری در قوانین دیجیتال اتحادیه اروپا گره زدند و سوالات جدیدی را درباره تمایل واشنگتن برای اجرای توافق تجاری اتحادیه اروپا و آمریکا مطرح کردند.
اتحادیه اروپا باید بازی مشابهی انجام دهد: اجرای هر توافق تجاری جدیدی را باید به داشتن کرسی در میز مذاکره یا به اجرای مشترک تحریمها علیه روسیه گره بزند. این زبانی است که ترامپ به خوبی میفهمد و ارزش یادگیری و صحبت کردن به آن را دارد.
دوم، اروپا باید از متحدان خود و نقاط فشار موجود در آمریکا بهتر استفاده کند که کنگره یکی از این راههاست. هر دو نسخه سنا و مجلس نمایندگان از قانون مجوز دفاع ملی برای سال مالی ۲۰۲۶ میلادی (که حداکثر سطح هزینهها را برای وزارت جنگ تعیین میکند) نشان دهنده این است که ایالات متحده به عنوان بخشی از بازدارندگی گستردهتر در اروپا، به حمایت از اوکراین ادامه خواهد داد. همچنین انتظار میرود کنگره برای فروش بیشتر تجهیزات نظامی خارجی (FMS) به اروپا تلاش کند.
کنگره در اعمال فشار بر دولت در مورد طرح صلح موفق بود. اتحاد با کنگره در اعمال فشار بر دولت، در سالی که انتخابات میاندورهای در جریان است، میتواند اهرم فشار دیگری برای اروپا فراهم کند.
بدیهی است که هیچیک از این رویکردها موثر نخواهند بود مگر اینکه اروپا منابع کافی (در درجه اول از طریق داراییهای مسدود شده روسیه و سرمایهگذاری جدید در بخش دفاعی) را بسیج کند.
اهمیت اروپا در گفتگوهای فراآتلانتیکی درباره اوکراین و فراتر از آن، در معرض خطر جدی محو شدن است. اگر هیچ تغییری روی ندهد، آمریکا بدون مشارکت اروپا به بحث ادامه خواهد داد و امنیت این قاره فراتر از کنترل اروپا خواهد بود.
با شروع سال جدید، زمان آن رسیده است که اروپا فرضیات خود را مورد بازنگری قرار دهد و رویکرد جدیدی را دنبال کند.