حملات هوایی بیپیشینه اسرائیل به دوحه در روز سهشنبه، نشاندهنده تشدیدی چشمگیر در دکترین نظامی این کشور بود؛ پیامی روشن مبنی بر تمایل اسرائیل به عملیات فراتر از مرزهایش و بیاعتنایی آشکار به هنجارهای بینالمللی.
این حمله که با نفوذ به حریم هوایی قطر برای هدف قرار دادن رهبران حماس در مجتمعهای مسکونی انجام شد، پرسشهای بنیادی درباره نقش در حال تحول اسرائیل در امنیت منطقه و رابطهاش با حقوق بینالملل برانگیخته است.
طبق اعلام وزارت کشور قطر، در این حمله پسر مقام ارشد حماس، خلیل الحیه، همراه با سه نفر دیگر، از جمله یک مأمور امنیتی قطری کشته و شماری نیز زخمی شدند.
مهمتر از همه، این حمله درست در زمانی رخ داد که قطر بهطور فعال در حال میانجیگری مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل بود؛ در واقع روند دیپلماتیکی که برای پایان دادن به خصومتها طراحی شده بود، هدف گرفته شد.
تحلیلگران این عملیات را نشانه تبدیل اسرائیل به «پلیس بدون مرز» میدانند؛ کشوری که بدون وجود سازوکار پاسخگویی مشخص، از زور نظامی در هر فضای هوایی استفاده میکند.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
محاسبات راهبردی اسرائیل
دفتر نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، با صدور بیانیهای صریح، «مسئولیت کامل» عملیات را بر عهده گرفت.
نتانیاهو اعلام کرد: «اسرائیل آغازگر عملیات بود، آن را اجرا کرد و مسئولیت کامل آن را میپذیرد.» این سخنان سطح تازهای از جسارت در پذیرش عملیات برونمرزی را نشان میدهد.
یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل این حمله را «فرصتی عملیاتی برای هدف قرار دادن رهبری حماس» دانست که پس از «مشورتهای دقیق مقامات امنیتی» انجام شد.
زمانبندی این حمله بهعنوان پاسخی به حملات ۸ سپتامبر معرفی شد؛ حملاتی که در آن شش شهرکنشین اسرائیلی کشته و ۳۰ نفر دیگر در تیراندازی به یک اتوبوس در بیتالمقدس زخمی شدند و شاخه نظامی حماس مسئولیتش را پذیرفت؛ بهعلاوه چهار سرباز اسرائیلی نیز بر اثر انفجار بمبی در شمال غزه کشته شدند.
این تغییر، نشانگر چرخشی مهم در دکترین عملیاتی اسرائیل است: حرکت از انکار و مخفیکاری به سوی اذعان آشکار به حملات در خاک کشورهای دیگر.
عزیز المصری، کارشناس امور فلسطین و اسرائیل به پایگاه رسانهای «نیو عرب» گفت که اسرائیل از طریق حمله دوحه ای پیامهای چندلایهای را ارسال کرده است:
«اسرائیل بهتنهایی مسیر جنگ و هرگونه توافق احتمالی، از جمله پیشنهاد اخیر آمریکا را تعیین میکند و این توافق تنها در شرایطی اجرا میشود که اهداف تلآویو را برآورده سازد.»
او به خواستههای اسرائیل هم اشاره کرد: «خلع سلاح حماس و غزه، تشکیل یک دولت غیرمتخاصم غیرنظامی، خروج رهبران حماس از غزه، و آزادی گروگانها.»
المصری افزوداین عملیات «هشداری به رهبران حماس است که هیچ نقطه امنی برای آنها در جهان وجود ندارد» و انتخاب قطر بهعنوان هدف نیز «گزینهای بود که پیامدهای کمتری نسبت به کشورهایی مانند ترکیه یا مصر دارد.»
اجرای عملی سیاست «بدون محدودیت»
به گفته کارشناسان، نفوذ به حریم هوایی یک کشور حوزه خلیج فارس برای هدف قرار دادن ساختمانهای مسکونی در حالی که همان کشور میانجیگر مذاکرات آتشبس است، نشان میدهد که دکترین «بدون مرز و محدودیت» اسرائیل چگونه در عمل پیاده میشود.
اسرائیل در این عملیات عملاً روند دیپلماتیک را هدف گرفت و پیامی روشن فرستاد: اسرائیل هیچ سرزمین بیطرف یا مصونیت دیپلماتیک را به رسمیت نمیشناسد.
سرلشکر سمیر فرج، کارشناس راهبردی، این دکترین قدرت نامحدود را مستقیماً به محاسبات سیاسی داخلی نتانیاهو و راهبرد منطقهای او پیوند میزند.
او به «نیو عرب» گفت: «رهبر اسرائیل میکوشد جنگ را طولانی کرده و مانع هر مسیر آتشبسی شود تا بقای سیاسی خود را حفظ کند.»
فرج اقدامات اسرائیل را بخشی از الگویی دانست که با «حمایت بیقید و شرط آمریکا» ممکن شده و به اسرائیل اجازه میدهد همچنان قطعنامههای بینالمللی را نقض کند.
او افزود: «از آنجا که حملات اسرائیل به غزه آغاز شد و به جنوب لبنان، سوریه و حتی ایران گسترش یافت، این اقدامی برای به آتش کشیدن امنیت ملی عربی و بیثبات کردن خاورمیانه است.
این ارزیابی نشان میدهد که نتانیاهو تشدید تنشهای منطقهای را به سود خود میبیند، زیرا اسرائیل را در وضعیتی از امنیت شدید نگه میدارد که ادامه رهبری او را علیرغم چالشهای داخلی توجیه میکند.
چشمانداز «خاورمیانه جدید» اسرائیل
به گفته المصری، حمله به دوحه در خدمت جاهطلبیهای گستردهتر منطقهای اسرائیل است.
نتانیاهو از طریق این عملیات قصد داشت چیزی را اعلام کند که آن را «خاورمیانه جدید اسرائیلی» مینامد؛ جایی که در آن «هر طرف یا دولتی که تهدیدی برای اسرائیل باشد، بدون هیچ ملاحظهای نسبت به مخالفتهای بینالمللی، هدف قرار میگیرد.»
این چشمانداز اسرائیل را بهعنوان قدرت برتر منطقهای معرفی میکند که قادر است بهطور یکجانبه فراتر از مرزهای کشورها عملیات نظامی انجام دهد؛ نظمی جدید در منطقه که نه بر اجماع دیپلماتیک یا حقوق بینالملل، بلکه بر برتری نظامی اسرائیل استوار است.
کارشناسان میگویند این عملیات نشاندهنده «مازاد قدرت اسرائیل و نبود هرگونه عامل بازدارنده» است؛ اسرائیل به نظر میرسد هیچ محدودیت واقعی برای عملیات نظامی خود در منطقه قائل نیست.
نقش جامعه جهانی: تسهیل یا مهار؟
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نارضایتی خود را ابراز کرد و گفت که از پیش از حمله اسرائیل به دوحه اطلاعی نداشته است. او در تماس تلفنی با امیر قطر، «تمیم بن حمد آل ثانی»، قول داد که «چنین رفتاری دیگر در خاک قطر تکرار نخواهد شد.»
این تناقض میتواند نشانه تنشهای احتمالی در هماهنگی آمریکا و اسرائیل باشد؛ بهویژه با توجه به اینکه قطر میزبان پایگاه هوایی العدید است که یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود.
سرلشکر محمد رشاد، معاون سابق اداره اطلاعات مصر، به نیو عرب گفت جنگندههای اسرائیلی بدون شناسایی توسط رادارهای آمریکا وارد حریم هوایی قطر شدند و بنابراین اگر ثابت شود میان نیروهای آمریکایی و جنگندههای اسرائیلی هماهنگی صورت گرفته است، این مسئله میتواند روابط اسرائیل و آمریکا را تحت فشار قرار دهد.
آزمودن سازوکارهای واکنش منطقهای
به گفته یاسین تمیمی، تحلیلگر سیاسی یمنی، این حمله همچنین برای آزمودن ظرفیتها و اراده پاسخ منطقهای طراحی شده بود. او گفت که اقدام اسرائیل «نشاندهنده تشدید رویه خطرناک در سیاستهای تلآویو و دخالت مستقیم آمریکا در حمایت از عملیات آن است که موجب کاهش اعتبار بینالمللی میشود.»
تمیمی به «نبود واکنش مؤثر عربی» اشاره کرد که به اسرائیل امکان میدهد «به سیاستهای توسعهطلبانه خود ادامه دهد؛ از جمله بمباران مستمر غزه، تهدید کرانه باختری، ضربه زدن به توانمندیهای سوریه و دخالت در امور سایر کشورها.»
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
واکنش سنجیده قطر که این حمله را «نقض آشکار حاکمیت» خواند و وعده داد اقدامات حقوقی و دیپلماتیک انجام دهد، نشان میدهد که قدرتهای منطقهای همچنان در زمینه توان پاسخگویی به عملیات اسرائیل محدود هستند.
احمد سلطان، پژوهشگر امنیت منطقهای میگوید که عملیات دوحه «بیپروایی اسرائیل در برابر همه قوانین و هنجارهای بینالمللی را نشان میدهد؛ تکیهای صرف بر قدرت نظامی و تکبر سلطهجویانه، بدون توجه به منطق مذاکره یا دیپلماسی.»
او افزود: «این تجاوز علیه قطر نشان میدهد نیرویی افراطی وجود دارد که نه صلح را میپذیرد و نه همزیستی را، و حتی کشورهایی را هدف قرار میدهد که در حال تلاش برای میانجیگری آتشبس بودند.»
سلطان پیشبینی کرد که این حادثه به «تغییرات عمیق در ساختار ائتلافهای منطقهای و کل نظام بینالملل» منجر خواهد شد. گفتمان رسانهای نیز جسورتر خواهد شد و بر افشای جنایات اسرائیل و مقابله با روایت رسمی آن متمرکز میشود.
پیامدهای راهبردی بلندمدت
دکتر هبه بشیشی، متخصص امور سیاسی از دانشگاه قاهره نیز به نیو عرب گفت که حمله دوحه نشاندهنده برنامهریزی هماهنگ است، نه اقدامی شتابزده.
او هشدار داد که رویکرد اسرائیل، همراه با الگوهای واکنشی حماس، چرخهای ایجاد میکند که در آن «راهحل بهینه برای ثبات منطقه در تغییر رهبری هر دو طرف، نتانیاهو و حماس، نهفته است؛ جایگزینی با رهبرانی که چشمانداز روشن برای همزیستی و صلح داشته باشند و دور از رویکرد تهاجمی کنونی عمل کنند.»
در نهایت، حمله به دوحه بیانگر شرطبندی اسرائیل بر این است که برتری نظامی میتواند نظم منطقهای را مؤثرتر از دیپلماسی بازآفرینی کند.
اینکه این محاسبه درست از کار درآید یا نه، ممکن است مسیر سیاست خاورمیانه را برای سالهای آینده تعیین کند.