در هفتههای اخیر، بار دیگر نام ایران در صدر دستور کار کشورهای اروپایی قرار گرفته است. ایالات متحده و چندین متحد ناتو با انتشار بیانیهای مشترک، جمهوری اسلامی را به طراحی عملیاتهای ترور و آدمربایی در خاک اروپا متهم کردند.
همزمان سه کشور اروپایی عضو برجام نیز تهدید کردند که در صورت ادامهی نقض تعهدات هستهای، «مکانیسم ماشه» را فعال خواهند کرد. تهدیدی که روز پنجشنبه ۲۸ اوت ۲۰۲۵ با ارسال نامه رسمی به شورای امنیت به اجرا درآمد و فرایند ۳۰روزه بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل را طبق قطعنامه ۲۲۳۱ آغاز کرد. اما آیا جمهوری اسلامی به تهدیدی واقعی برای امنیت اروپا بدل شده است؟ اروپا چه ابزارهایی برای مهار این تهدید در اختیار دارد و این وضعیت چه تأثیری بر مسیر مذاکره با تهران خواهد گذاشت و فعال شدن مکانیسم ماشه چه عواقبی برای ایران خواهد داشت؟
نقشه تهدید ایران از نگاه اروپا
ایالات متحده بههمراه چندین متحد اروپایی و عضو ناتو در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۵ بیانیهای مشترک منتشر کرده و جمهوری اسلامی را به تلاش برای «قتل، آدمربایی و ارعاب مخالفان، روزنامهنگاران و شهروندان یهودی در اروپا و آمریکای شمالی» متهم کرد. در بریتانیا نیز «گزارش کمیته اطلاعات و امنیت پارلمان» در ۱۰ ژوئیه ماهیت و گستره این تهدیدها را تشریح کرد. در همین چارچوب، استرالیا هم در روزهای اخیر سفیر ایران و سه دیپلمات دیگر را اخراج، فعالیت سفارت خود در تهران را تعلیق و دیپلماتهایش را از ایران خارج کرد. این شواهد برای اروپاییها معنایی روشن دارد؛ تهدید دیگر محدود به خاورمیانه نیست و به طور مستقیم به امنیت داخلی کشورهای غربی گره خورده است. اگرچه آدمربایی و تهدیدهای امنیتی تنها موضوع مد نظر اروپا نیستند.
پرونده هستهای یکی از محورهای اصلی نگرانی اروپاست. در گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۳۱ مه ۲۰۲۵ رقم دقیق ذخایر اورانیوم شصت درصد ایران ذکر شده است. تحلیلهای مستقل این سطح را، اگر بیش از پیش غنی شود، در چارچوب «مواد بالقوه برای چند سلاح هستهای» تفسیر میکنند. همه این موارد منجر شد تا سه کشور اروپاییِ عضو برجام روز پنجشنبه ۲۸ اوت با نامه به شورای امنیت، روند مکانیسم ماشه را آغاز کنند؛ مسیری ۳۰ روزه که به بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل میانجامد. این تصمیم میتواند مسیر مذاکره با تهران را بهطور اساسی تحتتأثیر قرار دهد.
از طرف دیگر جنگ اوکراین تهدید ایران را به مرزهای اروپا نزدیکتر کرده است. اتحادیه اروپا در ماه مه ۲۰۲۴ چارچوب تحریمهای ویژه علیه زنجیره پهپادی و موشکی ایران را گسترش داد و در ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵ آن را به مدت یک سال تمدید کرد. استدلال حقوقی-سیاسیِ شورا، پشتیبانی نظامی ایران از جنگ روسیه و نیز از گروههای مسلح در خاورمیانه و دریای سرخ بود. از منظر اروپایی، این دیگر یک بحرانی با فاصله از مرزهای اروپا نیست، بلکه تهدیدی مستقیم برای امنیت قاره و زیرساختهای آن است.
امنیت دریایی و اقتصاد اروپا نمونه بارزی از تهدید یاد شده است. تمدید ماموریت دریایی آسپیدس تا اواخر فوریه ۲۰۲۶ را میتوان به این موضوع مرتبط دانست. اگرچه این ماموریت هنوز امنیت را به طور کامل بازنگردانده و حمله به کشتی اترنیتیسی در ژوئیه سال جاری یادآور هزینههای اقتصادی و انسانی مستقیم بحران ناشی از نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی برای اروپا بود.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
ایران: همه چیز جنگ روانی و سیاسی است
از منظر تهران، روایت غرب درباره «تهدید ایران» بخشی از جنگ روانی و فشار سیاسی است که از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی وجود داشته است. وزارت خارجه ایران اتهامهای طرحشده در بیانیه مشترک ۳۱ ژوئیه مبنی بر قتل، آدمربایی و ارعاب در اروپا و آمریکای شمالی توسط این کشور را «بیاساس و سیاسی» توصیف کرده و میگوید این ادعاها برای منحرفکردن افکار عمومی از بحرانهای داخلی غرب مطرح میشود.
در مورد بحران هستهای، که در عمل بیشترین تحریمها برای ایران را به دنبال داشت، مقامهای ایرانی تاکید میکنند برنامه اتمی کاملا صلحآمیز است و همکاری با آژانس ادامه دارد و همزمان میگویند هرگونه اقدام حقوقی «فراتر از برجام» مسیر دیپلماسی را سختتر میکند. پس از اقدام سه کشور اروپایی در ۲۸ اوت برای آغاز فرایند «مکانیسم ماشه»، تهران این تصمیم را غیرقانونی و فاقد مبنای حقوقی خواند و هشدار داد که بهطور متناسب پاسخ خواهد داد. با این حال وزیر خارجه نیز از «آمادگی برای ازسرگیری گفتوگوهای منصفانه در صورت نشاندادن حسن نیت از سوی غرب» سخن گفت.
در عرصه منطقهای و جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی نقش مستقیم در حملات دریای سرخ را رد میکند و میگوید گروههای همسو، از جمله انصارالله در یمن، خودشان تصمیم میگیرند و کمک تسلیحاتی نظاممند به حوثیها را نفی کرده و اتهامهای آمریکا درباره هدایت عملیاتی را نمیپذیرد. در خصوص اوکراین نیز موضع رسمی ایران این است که پهپادها را «ماهها پیش از جنگ» به روسیه داده و پس از آغاز جنگ ارسال تازهای نداشته است.
با تمام این اوصاف شاید بتوان گفت حتی در داخل ایران هم همه صداها نسبت به بحران موجود در یک راستا نیستند. اگرچه دولت بر تداوم ارتباط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید میکند اما از طرف دیگر به طور مستقیم رئیس این نهاد را به واسطه جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل تهدید میکردند و در حالی آغاز فرایند مکانیسم ماشه را غیرقانونی میخوانند که تا چندی پیش از این آن را غیر ممکن و بیاثر قلمداد میکردند. پشتیبانی تسلیحاتی جمهوری اسلامی از یمن و ارتباط تهران مسکو در رابطه با جنگ اوکراین نیز به طور جدی محل مناقشه است. مدت زمان زیادی از توقیف یک محموله نظامی به یمن نمیگذرد که رسانهها آن را از جانب ایران عنوان کرده بودند. از طرف دیگر رهبر جمهوری اسلامی در پیامی کم سابقه از مردم خواسته است برای پیروزی «جبهه مقاومت» دعا بخوانند.
از این رو اروپا روایت ایران را نه توضیحی قانعکننده، بلکه بخشی از همان الگوی قدیمی انکار و فرافکنی میداند. از نگاه پایتختهای اروپایی، تهدیدهای ناشی از تهران واقعی و ملموس است و به همین دلیل مجموعهای از ابزارهای سیاسی، حقوقی و امنیتی را برای مهار آن بهکار گرفتهاند. پرسش اینجاست که این «جعبهابزار اروپا» تا چه اندازه میتواند کارآمد باشد؟
ابزارهای اروپا در برابر تهران
مهمترین و تازهترین ابزار حقوقی اروپا علیه ایران، فعالکردن «مکانیسم ماشه» است. بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱، این فرایند ۳۰ روزه به بازگشت همه تحریمهای بینالمللی پیشین علیه ایران منجر میشود، مگر آنکه شورای امنیت تصمیم دیگری اتخاذ کند. اگرچه این سناریو با توجه به حق وتوی آمریکا غیرممکن به نظر میرسد. به این ترتیب، مکانیسم ماشه به قدرتمندترین اهرم فشار اروپا بدل شده و نشان میدهد که پایتختهای اروپایی از «مدارا» به سمت «فشار حقوقی» حرکت کردهاند .
در کنار این سازوکار، اتحادیه اروپا دامنه تحریمهای یکجانبه خود را نیز گسترش داده است. در ژوئیه ۲۰۲۵، شورای اتحادیه اروپا چارچوب تحریمهای ویژه علیه زنجیره پهپادی و موشکی ایران را تا ژوئیه ۲۰۲۶ تمدید کرد. این رژیم تحریمی نخستینبار در ماه مه ۲۰۲۴ ایجاد شد و هدف آن محدودسازی انتقال فناوریها و قطعاتی است که میتواند در جنگ اوکراین یا توسط گروههای مسلح همسو با تهران مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، بروکسل دهها مقام و نهاد ایرانی را به دلیل نقض حقوق بشر و «سرکوب فرامرزی»، از جمله در پروندههای آدمربایی و تهدید مخالفان در اروپا، به فهرست تحریمها افزوده است .
ابزار دیگر، پیگرد قضایی و امنیتی در داخل خاک اروپاست. سرویسهای اطلاعاتی و پلیسی چند کشور اروپایی طی سالهای اخیر شبکههای متصل به ایران را شناسایی و عوامل آنها را محاکمه کردهاند. نمونههای مهم شامل «طرحهای ترور» در هلند و دانمارک و پروندههای مرتبط با «جاسوسی و تدارک عملیات» در آلمان بوده است. این اقدامات به اروپا امکان داده است که نهتنها از طریق تحریمها، بلکه با ابزارهای قضایی هم پیام بازدارندگی به تهران ارسال کند .
اروپا همچنین همکاریهای امنیتی خود را در چارچوب ناتو و با ایالات متحده در حوزه سایبری و حفاظت از زیرساختهای حیاتی تقویت کرده است. اگرچه ماموریت دریایی «آسپیدس» در دریای سرخ همچنان بخشی از این بسته محسوب میشود، اما در بروکسل بر این باورند که تداوم فشار اقتصادی و حقوقی، بهویژه از مسیر مکانیسم ماشه و تحریمهای هدفمند، کلید اصلی برای مهار جمهوری اسلامی است. با این همه، پرسش اصلی به قوت خود باقی است: آیا این ابزارها میتوانند تغییر واقعی در رفتار تهران ایجاد کنند، یا تنها به تشدید چرخه تقابل و بیاعتمادی میانجامند؟
حامیان ایران و اهرمهای متقابل تهران
فعالشدن مکانیسم ماشه برای ایران معنایی روشن دارد: ابزاری که زمانی در متن برجام برای جلب اعتماد غرب گنجانده شد، امروز به چماقی بر سر جمهوری اسلامی تبدیل شده است. بر اساس سازوکار قطعنامه ۲۲۳۱، این روند «وتوناپذیر» است. به بیان دیگر، حتی روسیه و چین که دستکم در ظاهر شرکای تهران محسوب میشوند، امکان متوقف کردن بازگشت خودکار تحریمها را نخواهند داشت.
با این حال، حامیان شرقی ایران در حوزهی اقتصادی و سیاسی همچنان نقشی حیاتی دارند. چین، بهعنوان خریدار اصلی نفت ایران، روزانه نزدیک به دو میلیون بشکه نفت از تهران وارد میکند و همین امر به جمهوری اسلامی امکان داده است بخشی از فشار تحریمها را دور بزند. روسیه نیز هرچند در شورای امنیت نمیتواند مانع بازگشت تحریمها شود، اما با تعمیق همکاریهای نظامی و انرژی میتواند به حمایت خود ادامه دهد. اگرچه افق روشنی در این رابطه به چشم نمیخورد.
در کنار این حامیان دولتی، جمهوری اسلامی اهرم دیگری در اختیار داشت که به نظر میرسد امروز از همیشه آسیبپذیرتر هستند. سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، شکنندگی حزبالله و مخدوش شدن بیش از پیش رابطه آنها با دولت لبنان و فشار همه جانبه اروپا و آمریکا بر حوثیهای یمن غیرقابل کتمان است. جبهه مقاومت شاید بتواند هزینههای اقتصادی و امنیتی را برای اروپا بالا ببرد اما امروز همین موضوع یکی از دلایل اروپا برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی است.
پایان بازی یا آغاز مرحلهای تازه؟
فعال شدن مکانیسم ماشه نقطه عطفی در رابطه اروپا و ایران است. سازوکاری که قرار بود آخرین تضمین برای حفظ توافق هستهای باشد، امروز به نشانه شکست آن بدل شده و هزینههای سیاسی و اقتصادی سنگینی را متوجه تهران میکند. اروپا با این اقدام نشان داد که تهدیدهای ناشی از جمهوری اسلامی را تنها یک چالش منطقهای نمیبیند، بلکه مسالهای حیاتی برای امنیت بینالملل قلمداد میکند.
با این حال، پرسش اساسی بیپاسخ مانده است؛ آیا این فشارها میتواند رفتار تهران را تغییر دهد، یا تنها به تشدید چرخهای از تقابل، ناامنی و رویاروییهای نیابتی منجر خواهد شد؟ تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که هر بار دیوار تحریمها بلندتر شده، ایران مسیر تازهای برای دور زدن آن یافته است، چه با تکیه بر چین و روسیه، چه با استفاده از شبکههای نیابتی.
شاید بتوان گفت امروز روابط اروپا و جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری دو قطبی شده؛ یا بازگشت به میز مذاکره و یافتن راه حلی تازه برای همزیستی، یا لغزیدن در سراشیبی تقابل پایدار. شمارش معکوس مکانیسم ماشه آغاز شده و عقربههای ساعت به سرعت در حال حرکت هستند، اما هیچکس مطمئن نیست پایان این بازی برای ایران و اروپا چگونه رقم خواهد خورد.