با تسلط طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، مقامهای این گروه تلاش کردهاند با اجرای پروژههای بزرگ آبی، کنترل بیشتری بر منابع حیاتی کشور به دست آورند.
سدها و کانالهای جدید نه تنها بخشی از استراتژی طالبان برای تأمین امنیت غذایی در کشوری خشک و آسیبپذیر هستند، بلکه به منبعی از تنشهای تازه با همسایگان نیز تبدیل شدهاند. این در حالی است که تغییرات اقلیمی و کمبود زیرساختها، بحران آب را به یکی از بزرگترین تهدیدهای افغانستان بدل کرده است.
طرحهای آبی طالبان و تنشهای منطقهای
طالبان پس از به قدرت رسیدن، پروژههای بزرگی را آغاز کرده که مهمترین آن کانال قوشتپه در شمال افغانستان است. این کانال قرار است تا ۲۱ درصد از جریان رودخانه آمو را به داخل افغانستان منتقل کند و ۵۶۰ هزار هکتار زمین را آبیاری نماید.
اما این پروژه نگرانی کشورهای آسیای مرکزی از جمله ازبکستان و ترکمنستان را برانگیخته است. کارشناسان هشدار میدهند که قوشتپه میتواند سطح آب دریاچه آرال را بیش از پیش کاهش دهد. سه کشور ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان رسماً ابراز نگرانی کردهاند. طالبان در مقابل میگویند آب کافی در فصلهای گرم وجود دارد و پروژه امنیت غذایی افغانستان را تقویت خواهد کرد.
در غرب، رود هلمند که موضوع تنها معاهده رسمی آب افغانستان با ایران (مصوب ۱۹۷۳) است، همچنان عامل اختلاف است. ایران میگوید سدهای ساختهشده در افغانستان حقابه این کشور را نقض کردهاند. طالبان اما تأکید دارد که تغییرات اقلیمی جریان آب را کاهش داده و افغانستان نیز هرگز سهم کامل خود را دریافت نکرده است.
در شرق، افغانستان و پاکستان بر سر حوزه رود کابل هیچ توافق رسمی ندارند. این حوزه که به سیستم بزرگ سند میپیوندد، هم برای کابل و هم برای شهرهای پاکستان حیاتی است. تلاش طالبان برای احیای پروژههای قدیمی در این منطقه میتواند تنشهای تازهای ایجاد کند.
تغییرات اقلیمی و موج جدید آوارگی
بحران آب افغانستان تنها محدود به روابط خارجی نیست. تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر زندگی میلیونها افغان را به شدت مختل کرده است. بر اساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM)، در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ نزدیک به پنج میلیون نفر تحت تأثیر سیلابها، خشکسالیها و دیگر بلایای اقلیمی قرار گرفتهاند و حدود ۴۰۰ هزار نفر مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.
افغانستان در پنج سال گذشته چهار بار دچار خشکسالی شدید شده است، در حالیکه بارشهای غیرمنتظره و سیلابهای ویرانگر بسیاری از روستاها را نابود کردهاند. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) هشدار داده است که شکست محصولات کشاورزی، خشک شدن مراتع و نابودی منابع آب جوامع روستایی را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
بازگشت اجباری میلیونها مهاجر افغان از ایران و پاکستان در دو سال گذشته نیز فشار مضاعفی بر منابع محدود کشور ایجاد کرده است. بسیاری از خانوادههایی که پیشتر به دلیل خشکسالی مهاجرت کرده بودند، اکنون به سرزمینی بازگشتهاند که دیگر توان تأمین معاششان را ندارد.
ناکامی در مدیریت و محدودیت منابع
مقامهای طالبان اجرای پروژههای بزرگ سدسازی و کانالکشی را راهحل معرفی میکنند، اما خودشان هم اذعان دارند که این اقدامات کافی نیست. عبداللطیف منصور، وزیر انرژی و آب طالبان، تابستان گذشته در اظهار نظری در این خصوص گفته بود: «تدابیری که تاکنون گرفتهایم کافی نیست. خشکسالیها زیاد است، این خواست خداست.»
کارشناسان معتقدند مشکل افغانستان تنها کمبود آب نیست بلکه مدیریت ناکارآمد، ضعف زیرساختها، فقر گسترده و انزوای بینالمللی نیز مانع اصلی برای مقابله با بحران است.
فشار مضاعف بر زنان و بحران بهداشت
کمبود آب بیش از همه بر زنان و کودکان فشار وارد میکند. طبق آمار یونیسف، ۳۱ درصد مردم افغانستان به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و ۴۲ درصد نیز از خدمات ابتدایی بهداشت محروماند.
جمعآوری آب به طور سنتی وظیفه زنان و دختران است. محدودیتهای طالبان بر آموزش و تردد زنان این وظیفه را دشوارتر کرده است. بسیاری مجبورند روزانه مسیرهای طولانی و ناامن را برای آوردن چند لیتر آب طی کنند.
این بحران همچنین بهداشت زنان را مختل کرده است؛ از بیماریهای ناشی از بهداشت قاعدگی گرفته تا عفونتهای پوستی و کلیوی. سازمانهای امدادی هشدار میدهند که این شرایط سوءتغذیه و بیماریهای واگیردار را در میان کودکان و مادران تشدید کرده و افغانستان را به یکی از بحرانیترین نقاط جهان از نظر سلامت عمومی تبدیل کرده است.
چشمانداز مبهم
افغانستان امروز در نقطهای حساس قرار دارد؛ جایی که آب به مهمترین منبع قدرت، مناقشه و بقا تبدیل شده است. پروژههای طالبان میتواند تنشهای منطقهای را شعلهور کند، در حالیکه داخل کشور میلیونها نفر با بیآبی، فقر و بیماری دستوپنجه نرم میکنند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
کارشناسان میگویند آینده مدیریت آب افغانستان نه تنها به اقدامات فنی و زیرساختی، بلکه به دیپلماسی منطقهای، همکاریهای بینالمللی و اصلاحات در سیاستهای داخلی بستگی دارد. در غیر این صورت، بحران آب میتواند در سالهای آینده به یکی از عوامل اصلی بیثباتی و موجهای تازه مهاجرت از افغانستان تبدیل شود.