Newsletter خبرنامه Events مناسبت ها پادکست ها ویدیو Africanews
Loader
ما را پیدا کنید
آگهی

یک جامعه‌شناس شهری: دوگانه‌سازی‌های مدیران فعلی با تهرانی و شهرستانی دانستن شهروندان خطرناک است

تهران
تهران Copyright  یورونیوز
Copyright یورونیوز
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار به روز شده در
هم‌رسانی این مطلب نظرها
هم‌رسانی این مطلب Close Button

مصوبه شورای شهر تهران برای گرفتن عوارض از خودروهای پلاک شهرستان این روزها محل بحث و اعتراض مقامات و کارشناسان مختلفی شده‌ است.

آگهی

پس از اعتراض فرمانداری پایتخت، «مهدی چمران» رییس شورا توضیح داد که این عوارض صرفا برای ورود به محدوده مرکزی شهر بوده‌ و «جعفر تشکری هاشمی» رییس کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران نیز گفت : «محدودیت تردد خودروهای پلاک شهرستان در طرح ترافیک برای انضباط‌ بخشی است نه درآمدزایی».

از طرف دیگر «اسکندر مومنی» وزیر کشور نیز به این مصوبه واکنش نشان داده و گفته‌ است : «با عوارض یک و نیم برابری شهرداری برای خودروهای با پلاک شهرستانی مخالف هستم و اجازه اجرای آن را نخواهم داد؛ چرا که تضییع حقوق شهروندان است».

برخلاف نظر تشکری هاشمی‌ رییس کمیسیون حمل و نقل شورا که این طرح را برای انضباط بخشی توصیف کرده «آذر تشکر» جامعه‌شناس و نویسنده کتاب «تهرانی شهرستانی» معتقد است «نوسان نرخ ارز بر تحقق بسیاری از درآمدهای شهرداری تهران تاثیر گذاشته و بسیاری از پیمانکاران خدمات شهری از فعالیت انصراف داده‌اند و تدوین چنین عوارضی نیز صرفا برای کسب درآمد است».

راه‌حل‌های مدیریت شهری برای معضلات تهران نظیر آلودگی و ترافیک به گواه مرور چند دهه اخیر اثربخشی نداشته به همین دلیل نیز نسبت به مصوبه اخیر شورای شهر نمی‌توان خوش‌بین بود.

آذر تشکر که محقق بسیاری از طرح‌های شهری از جمله «کارشناس مطالعات اجتماعی طرح ساماندهی محور دماوند- آزادی» بوده در گفتگوی خود با یورونیوز فارسی تاکید می‌کند: «ممکن است عناوینی مانند انضباط شهری و حتی کاهش آلودگی هوا به عنوان دلیل این تصمیم مطرح شده‌باشد اما بحث اصلی کسب درآمد است. واقعیت این است که شهرداران و مدیران شهری در همه این‌ سال‌ها همگی در حال کسب درآمد ناصحیح و غیرپایدار از شهر بوده‌اند».

این جامعه‌شناس و کوچ‌لایف در بخش دیگری از تحلیل‌ خود درباره رفتارشناسی تصمیم‌گیران در ساخت چنین قواعدی برای اداره شهر می‌گوید: «آنچه بیش از سابق موجب نگرانی شده این است که در مدیران فعلی این کشور دوگانه‌سازی‌های عجیبی شکل می‌گیرد که خطرناک است. دوگانه تهرانی شهرستانی، دوگانه باحجاب و بی‌حجاب و نظایر آن از یک ساختار ذهنی واپس‌گرا نشات می‌گیرد».

یورونیوز: تجربه مدیریت شهری تهران نشان داده هیچ یک از مسئله‌های محوری تهران نه تنها حل نشده که حتی پیچیده‌تر و وخیم‌تر شده‌است. زمانی، در ابتدای انقلاب، شهردار تهران با همین اتهام ترافیک در دادگاه محاکمه شد و حالا برای کاهش ترافیک و آلودگی هوا برنامه‌ریزان شهر تهران به تقسیم مردم بر مبنای محل صدور پلاک خودروشان و اخذ عوارض از آنها روی آورده‌اند. این شیوه برنامه‌ریزی برای ابرشهری مثل تهران تا چه اندازه مشکل‌گشاست؟ آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

آذر تشکر: بله. اخیرا بحث گرفتن عوارض مضاعف از خودروهای با پلاک شهرستان که در تهران تردد میکنند مطرح شده است. می‌گویند که این سیاست برای کاهش آلودگی هوا و کنترل ترافیک است و این راه حل از طرف کمیسیون حمل و نقل شورای شهر هم مطرح شده است.  درباره این سیاست اگر بخواهم ارزیابی ارائه بدهم اول به جامعه مورد هدف این سیاست می‌پردازم و بعد بررسی می‌کنم که با چه ذهنیتی این سیاست طراحی شده و حدس‌هایی را مطرح می‌کنم که قصه اصلی ممکن است چه بوده باشد و در نهایت هم به این خواهم رسید که آیا این سیاست ممکن است کار کند یا نه، یعنی قدمی به سمت مسئله‌ای  که مورد هدف قرار داده یعنی کاهش آلودگی هوا می‌تواند باشد یا نه.

این سیاست برای جامعه شهری تهران است. به عقبه تهران که نگاه کنیم، در یک دوره طولانی به‌ویژه در ۱۰۰ سال اخیر شهری است که در مقیاس سرزمینی مطرح است و آرام‌آرام از یک مکان و شهر به یک  مفهوم-مکان تبدیل شده‌است. تهران مفهومی مرکزی شده که سایر سکونتگاه‌های کشور در پیرامون آن درک می‌شود. در کتاب تهرانی- شهرستانی، من به بررسی این موضوع پرداخته‌ام که در ساختن این مرکزیت چقدر عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سهم داشتند حتی به اینکه سینما و جریان فیلمفارسی چقدر نقش داشته در اینکه جمعیتی از سایر شهرستان‌های سراسر کشور به سمت تهران بیایند. دلایل هم روشن است. پول بیشتر، فرصت‌های شغلی و امکانات اقتصادی بیشتر، آزادی اجتماعی بیشتر و امکانات آموزشی و فرهنگی بیشتر و... تهران به مرکز مهم پیشرفت و بهتر شدن وضع زندگی تبدیل شده است.

بنابراین وقتی در اشل سرزمینی نگاه کنید یک نقطه و گرانیگاه سرزمینی، یعنی تهران وجود دارد که جاذب جمعیت کشور شده‌؛ یعنی جمعیتی  از همه نقاط ایران به تهران می‌آید بلکه بتواند از محدودیت‌های محل سکونتش فرار کند و خود را و زندگیش را بازتعریف کند؛ شاید به سمت رشد و بهتر شدن زندگی!  افراد به دلایل مختلف به تهران می‌آیند؛ برای تحصیل، برای کار، بعضی برای احساس آزادی بیشتر و فرار از اصطکاک‌های مختلف که در نظام خویشاوندی خودشان دارند و اینکه بتوانند دوستی‌ها و ارتباطات تازه در تهران داشته باشند این حرکت جمعیت به‌قول آقایان «شهرستانی» گاهی ساخت هم گرفته است یعنی در محله‌هایی از تهران غلبه با یک قومیت خاص است یا در برخی از فرصتهای شغلی حتی در مشاغل بانکی

حالا شما شاهد آن هستید که به ناگاه تصمیم‌گیران مدیریت شهری در تهران برنامه‌ای تدارک می‌بینند  که هر کس خودرویی با پلاک شهرستان دارد باید عوارض بیشتری بپردازد. گویی می‌گوید یک جمعیتی در تهران وجود دارند که اولا شهرستانی‌اند و مجزا از بخش دیگر که تهرانی هستند و ثانیا ًبا پلاک ماشین‌شان هم شناخته می‌شوند. بنابراین واضح است که ذهنیت پشت این برنامه یک ذهنیت دوگانه انگار است: دوگانه تهرانی- شهرستانی!

یورونیوز: این شیوه‌ برنامه‌ریزی و قانونگذاری شهری و ساخت یک دوگانه چقدر متاثر از سیاست‌های حاکمیت است. مثلا در سال ۱۳۸۸ و پس از نخستین اعتراضاتی که مسیر آن از خیابان ولیعصر به سمت میدان فاطمی بود، خیابان ولی‌عصر حد فاصل عباس‌آباد تا میدان ونک به سمت شمال یک‌طرفه و خط ویژه برای آن تعریف شد. یا بسیاری طرح‌های ترافیکی دیگر که منشا امنیتی داشته است.

آذر تشکر: بله شک نکنید که برنامه ریزی برای یک شهر به ویژه کلانشهری مانند تهران کاملا با سیاست و امنیت عمومی کشور مرتبط است و اقداماتی که گفته می‌شود به‌ظاهر برای رفاه شهروندان است، ممکن است دلایل و یا کارکردهای دیگری داشته باشد. حتی در بخش‌هایی خاص از شهر مثلا در مناطق مرکزی تهران یا شریان‌های اصلی شهر و غیره.

اما سوای این بحث، باید توجه کرد تهران ترکیب جمعیتی بسیار متنوعی دارد و این نگاه خالص‌سازانه ساده انگارانه را برنمی‌تابد. چطور می‌توان گفت چه کسی به طور خالص تهرانی است. اینکه عده‌ای را شهرستانی بدانیم ناشی از یک خطای شناختی برنامه‌ریزان و مدیران شهری است که بدون شناخت این ترکیب جمعیتی و ویژگی‌های آن، چگونگی ارتباطات و نوع زیست آن، این تصور را دارد  که جمعیتی شهرستانی با خودرو به شهر هجوم آورده، هوا را آلوده کرده و باید با دسته‌بندی از طریق پلاک خودرو آنها را هدف برنامه‌ریزی خود قرار داده و دوبرابر از آنها عوارض بگیریم. در حالی که در مورد جامعه شهری ساکن تهران یا تهرانی‌ها می‌شود گفت این جامعه عموما  مهاجر است و البته بخشی از این مهاجران زودتر آمده اند و شاید به همین دلیل ادعای بیشتری نسبت به این شهر دارند.

یورونیوز: اساسا مگر اعضای شورای شهر خودشان بر پایه ملاک‌های تهرانی-شهرستانی انتخاب شده‌اند؟ از طرف دیگر آیا برنامه‌ریزان شهری صلاحیتی برای تعیین چنین سیاست‌هایی دارند؟ آیا اداره شهر یا تصمیم‌گیری برای آن وابسته به مولفه‌های تهرانی یا شهرستانی بودن است؟

آذر تشکر: اتفاقا در کتاب «تهرانی شهرستانی» نیز جدولی از شهرداران تهران از ابتدای تشکیل بلدیه تهران تهیه کرده‌ام که نشان می‌دهد هر یک از شهرداران تهران خودشان اهل کجای ایران به غیر از تهران بوده‌اند.

یورونیوز: در دوره‌ شهرداری محمدباقر قالیباف به طنز گفته می‌شد هر کس شناسنامه‌اش صادره از طرقبه باشد برای استخدام در شهرداری یا گرفتن مناصب در آنجا کافیست.

آذر تشکر: اساسا تقسیم شهروندان به تهرانی-شهرستانی یک تقسیم ذهنی است. بعد عده‌ای در شورای شهر با همین تصور ذهنی بیایند و برای اداره شهر سیاست‌گذاری کنند.

یورونیوز: نقد دیگری که به این تصمیم می‌توان وارد دانست این است که حتی بر فرض صحیح بودن استدلال اعضای شورای شهر و تردد خودروی با پلاک شهرستان پرسش این است که مگر این خودرو به شهروندان تهران و چرخه حمل و نقل عمومی تهران خدمت ارائه نمی‌کند؟ طبق اصول عرضه و تقاضا حتما تقاضایی وجود دارد که خودروهایی با پلاک شهرستان در تهران در حال مسافرکشی هستند. این در حالی است که در همه این سال‌ها شبکه حمل و نقل شهری بهبود کمی و کیفی نداشته و مدیریت شهری حتی به فکر ساخت و تامین پارکینگ نبوده‌است.

آذر تشکر: بله. شکر:وقتی شناختی از جامعه ای که برای آن برنامه می‌ریزید نداشته باشید به‌طریق اولی به این هم فکر نمی‌کنید که هر یک از این افرادی که آنها را به ناخودی یا شهرستانی تعبیر می‌کنید چقدر به حیات شهرتان کمک می‌کنند. نگاه کنید به استارتاپ‌هایی که خدمات مرتبط با تعمیرات و نگهداری خانه ارائه می‌کنند و در تهران متمرکز و فعالترند و جوانان تحصیلکرده‌ای از شهرستان‌ها از طریق اپلیکیشن های مرتبط به بازار کار خود دسترسی پیدا می‌کنند.

کمیسیون تخصصی حمل و نقل شورا  با این برنامه نشان داد که هیچ شناختی از شهر تهران و کسانی که در آن زندگی می‌کنند ندارد و حتی کسی نبوده تا به او دراین‌باره اطلاعات و داده‌هایی برای شناخت بیشتر و حوزه تاثیرگذاری‌اش بدهد. در هفته‌های اخیر این موضوع که شورای شهر بازوی مطالعاتی ندارد بحث شد. غیبت چنین نهادی را در همین تصمیم‌گیری هم می‌بینیم. اگر چنین نهادی بود می‌توانست به اعضای شورای شهر یادآور شود که در حال تصمیم‌گیری برای چه جامعه‌ای در تهران است.

یورونیوز:  به نظر می‌رسد که موضوعات شهر تهران از جمله آلودگی هوا از مسائل کل کشور جدا نیست.

آذر تشکر: بله. حاکمیت ملی فاقد بینش و تجربه‌ای بوده که بتواند بودجه ملی را به نحو مناسبی توزیع کند تا همه شهروندان کشور از منابع عمومی کشور بهره‌مند شوند. بنابراین ما در شرایطی که از نظر تاریخی توزیع نابرابر امکانات را داشته‌ایم و آمایش سرزمین به درستی انجام نشده نمی‌توانیم به تجربه‌های شهرنشینی دیگر کشورها در این زمینه استناد کنیم. آقایان در شورای شهر تهران مسئله را ساده‌سازی می‌کنند و برای توجیه طرح خود به تجربه سایر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا اشاره می‌کنند که در آن کشورها هم هرکس می‌خواهد جابه‌جا شود باید تغییر آدرس خود را به پلیس اطلاع دهد. پس کسی از شهرستان حق ندارد در تهران ساکن باشد و باید برای سکونت و تردد او تضییقاتی در نظر گرفت!

حاکمیت در این‌سال‌ها هیچ تلاشی برای تمرکززدایی از خود بروز نداده‌است. حال، برنامه‌ریزان شهری در تهران می‌خواهند با تاکید بر مولفه‌هایی چون کنترل آلودگی هوا و مولفه‌های انتظامی یعنی اطلاع از وضعیت آدرس هر شهروند بیایند و با معیار پلاک خودرو دست به تفکیک شهروندان به تهرانی و شهرستانی  بزنند. این نازل‌ترین نوع اندیشیدن به یک جامعه‌شهری است در حالی که برنامه‌ریزان شهری حتی به درستی نمی‌دانند این افراد به چه دلیل به تهران آمده‌اند که حالا عوارض بیشتری برای حضور در آن بپردازند.

یورونیوز: این به‌قول شما تقسیم جمعیت به تهرانی و شهرستانی و اعمال فشار به بخشی از آن تحت عنوان شهرستانی، چه جایگاه ایدئولوژیکی دارد؟

آذر تشکر: دوگانه «تهرانی-شهرستانی» برگرفته از همان تفکر ایدئولوژیکی است که دوگانه خودی-ناخودی را هم به وجود آورده‌است. نمونه‌های مشابه آن را هم زیاد داریم. همین که عده‌ای به خود حق می‌دهند بگویند هرایرانی‌ای از ایران رفت مهاجر است و دیگر آن را ایرانی ندانند. یا دوگانه باحجاب و بی‌حجاب. این دوگانه تهرانی-شهرستانی یک سرزمین به بهانه‌های مختلف از حوزه سیاست نشات می‌گیرد و تفکر ایدئولوژیک یعنی تقسیم جمعیت به خودی و ناخودی و محروم کردن ناخودی ها از حقوق شهروندی یا حرکت به سمت سلب امتیاز از آنها.

یورونیوز: درباره این دوگانه‌سازی در مدیریت شهری در مورد بومی‌نبودن مدیران شهری پرسشی مطرح می‌شود. مثلا در همین دوره ششم شورای شهر شهردار اهواز یک اصفهانی انتخاب شده‌است. دست بر قضا اهواز اصلا تجربه خوبی در این دوره نداشته و یکی از ملموس‌ترین خدمات شهری یعنی مدیریت پسماند و جمع‌آوری زباله به چالشی بزرگ در این شهر تبدیل شده‌است. به محض آن که بحثی در می‌گیرد منتقدان بر این نکته دست می‌گذارند که چرا شهردار اهواز باید یک اصفهانی باشد. آیا این موضوع هم به همان دوگانه‌سازی نظیر تهرانی شهرستانی که شما به آن اشاره کردید مربوط می‌شود؟

آذر تشکر: منشا و خواستگاه این حرف که چرا شهردار اهواز باید یک اصفهانی باشد کجاست؟ از آنجا که مدیر یک شهر برای عملکرد بهتر نیاز به یک شبکه اعتماد درون شهر دارد تا تصمیماتش اجرایی شود. در یک شهر انواعی از قدرت‌ها از قدرت اقتصادی و اجتماعی تا گروه‌های مختلف مردمی وجود دارند بنابراین بهتر است شهردار از بین مردمان همان شهر انتخاب شوند تا بتواند با شناخت و اشراف بیشتر به همین شبکه اعتماد،  فعالیت‌های شهری را بهتر پیش ببرد. از طرف دیگر وقتی مدیر از دل یک جامعه برآید سهم بیشتری از فرهنگ آن جامعه و ساختار سیاسی آن را نمایندگی می‌کند و راه‌حل‌های خلاقانه‌ و بومی برای حل مشکلات آن نقطه می‌یابد و به کار می‌گیرد.

اما ببینید ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که مرتب مشغول نصب مدیران غریبه محلی یا تخصصی در همه مناصب بوده‌است. الان بعد از ۴ دهه، انتصاب یک استاندار بلوچ برای سیستان و بلوچستان را مصداق موفقیت دولت حاضر توصیف می‌کنند. این انتصاب‌ها را از منظر دیگری هم می‌توان دید و آن این است که همواره یک منطقه امن مرکزی در ایران بوده و بقیه مناطق از لحاظ سرزمینی پیرامون آن واقع شده‌اند که عموما از قومیت‌ها بوده‌اند. این مرکز البته به سبب ساختار امن، همواره محل دپوی پول و امکانات بوده‌است. این برنامه‌ریزی غیرفضایی در تربیت نیروی انسانی هم خودش را نشان داده که یکی از نتایجش صدور مدیر به نقاط پیرامونی بوده‌است.

آنچه بیش از سابق موجب نگرانی شده این است که در مدیران فعلی این کشور دوگانه‌سازی‌های عجیبی شکل می‌گیرد که خطرناک است.  دوگانه تهرانی شهرستانی، دوگانه باحجاب و بی‌حجاب و نظایر آن از یک ساختار ذهنی واپس‌گرا نشات می‌گیرد. یعنی ذهنیت و تفکری که خودش را در سیاستی نشان می‌دهد که به‌جای اینکه دربرگیرنده همه گروه‌های اجتماعی باشد جامعه را براساس دوگانه های موهوم تقسیم بندی می‌کند.

یورونیوز: ریشه این دوگانه سازی متاخر است یا ریشه فرهنگی دارد ؟ به عبارت دیگر چقدر از این دوگانه‌سازی‌ها نظیر همین بحث حجاب دست‌پرورده تفکرات ایدئولوژیک اخیر است؟

آذر تشکر: این دوگانه‌سازی‌ها ریشه در فرهنگ سنتی دارد. ما در یک جامعه سنتی زندگی می‌کنیم که در همه لایه‌هایمان مولفه‌های آن را داشته‌ایم. در این جامعه سنتی چگونگی بقا مهم است. به همین دلیل شاهد به وجود آمدن دوگانه‌هایی هستیم که غریبه‌هایی را به لحاظ ذهنی تعریف می‌کنید و آنها را به بیرون می‌رانید. اگر قرار است توسعه پیدا کنیم باید از ذهنیت بقا خارج شویم. توسعه یعنی دربرگیری و این که در هر تصمیم‌ گیری چگونه بتوان مشکلی را با مشارکت بیشترین تعداد آدم‌ها حل کرد. ما با جماعتی طرف هستیم که ذهنیت سنتی معطوف به بقا دارند و فکر می‌کنند دارند کشور را توسعه می‌دهند و یا مشکلات توسعه‌اش را حل می‌کنند.

یورونیوز: تجربه اجرای برنامه‌هایی مثل طرح ترافیک نشان از آن دارد که هیچ کمکی به مدیریت ترافیک نکرده و صرفا به محلی برای کسب درآمد چه به شکل فروش عوارض و چه به شکل جریمه تبدیل شده‌است. حتی خروجی انضباط شهری هم نداشته است. چطور برنامه‌ریزان یا پیشنهاددهندگان این طرح استدلال می‌کنند که برنامه‌اشان می‌تواند بر کاهش آلودگی یا ایجاد امنیت بیشتر بابت همان مشخص شدن آدرس شهروندان تاثیرگذار است.

آذر تشکر: ببینید نکته اینجاست که اصل قضیه چیز دیگری است. وضعیت نرخ ارز و سیاست حاکمیت در این عرصه موجب شده نرخ خدمات شهری به شدت نوسان پیدا کند و در پی اینکه ارائه خدمات و عمران شهری، از نظر محاسبات مالی، بسرعت معنای اقتصادی خودش را از دست میدهد، بسیاری از پیمانکاران شهری از انجام خدمات به شهرداری تهران انصراف میدهند چون دیگر برایشان نمی‌صرفد.  بنابراین ساختار و جریان درآمد- هزینه شهرداری رو به وخامت دارد.

براساس آمارهایی که خود مدیران و تصمیم‌گیران شهری می‌دهند نوسان نرخ ارز سبب شده فقط ۳۰ درصد از بودجه شهر محقق شود. پیمانکاران در این حالت نمی‌توانند پروژه‌ای را به سرانجام برسانند. در چنین شرایطی ساده‌ترین راه کسب درآمد، یافتن راهکارهایی نظیر افزایش عوارض آن هم از ضعیف‌ترین اقشاری است که به دلیل همین شرایط اقتصادی مجبورند به تصور بهبود حداقل در شرایطشان، به تهران بیاید.

بنابراین ممکن است عناوینی مانند انضباط شهری و حتی کاهش آلودگی هوا به عنوان دلیل این تصمیم مطرح شده‌باشد اما بحث اصلی کسب درآمد است. واقعیت این است که شهرداران و مدیران شهری در همه این‌ سال‌ها همگی در حال کسب درآمد ناصحیح و غیرپایدار از شهر بوده‌اند. از سیاست تراکم‌فروشی تا سایر طرح‌های عمران شهری و ترافیک. مهم نبوده که از چه راهی کسب درآمد کنند و به چه بهایی، حتی به بهای نابودی آینده شهر. تفاوت فقط در صرف درآمد به‌دست آمده بوده است. مثلا یک شهرداری درآمد به‌دست آمده از راه ناپایدار و ناصحیح را صرف بالا بردن سرانه فضای سبز شهری کرده یا فرهنگسرا و امکانات عمومی شهر را افزایش داده اس و شهردار دیگر خواسته است در پارکها هم مسجد بسازد.. اما در این که همه شهرداران سیاست نادرست در کسب درآمد داشته‌اند شک نکنید. شهروندان هم در جلوگیری از کسب درآمد نادرست مدیریت شهری از شهر، هیچ نقشی نداشته‌اند. حالا شرایط به جایی رسیده که به هر دلیل درآمد شهرداری از تراکم‌فروشی رو به افول است. الان موضوع کسب درآمد است حتی اگر قرار باشد این درآمد صرف بهبود سیستم حمل و نقل عمومی در تهران شود. بنابراین به عبارت ساده و به اصطلاح الان کفگیر به ته دیگ خورده و دیگر حتی نمی‌توان کوه را تراشید و تراکم فروخت پس از نابرخوردارترین اقشار تحت عنوان تردد خودروی پلاک شهرستان، عوارض مضاعف می‌گیریم.

یورونیوز: ما در همه سال‌های گذشته تجربه‌هایی به تهران و سایر شهرهایمان تحمیل کرده‌ایم که آن را مستند به تجربه‌ای در شهرهای بزرگ دنیا توصیف کرده‌ایم. مثلا وقتی طرح تردد زوج و فرد در دوره اولی که مهدی چمران رییس شورا شده بود( سال ۱۳۸۱ - ۱۳۸۵) تصویب شد، آن را مستند به موفقیتش در شهر مکزیکوسیتی کردند. یا در همان دوره شهرداری محمود احمدی‌نژاد دوربرگردان به بزرگراه‌های شهر تهران تحمیل شد. یا به کارگیری اتوبوس های بی.آر.تی. گرچه اشاره کردید که تقسیم شهروندان از پلاک خودرو بیشتر منشا کسب درآمد دارد آیا واقعا در موارد مشابه الگوبرداری از مدل‌ موفق سایر شهرهای دنیا می‌تواند کمک کند؟

آذر تشکر: آنچه تحت عنوان الگوبرداری از ایده‌ها یا موفقیت‌های شهرهای بزرگ دنیا و منطق آن جا افتاده به شکلی بدی بوده‌است. این که در مکزیکوسیتی مسئله‌ای داشته‌اند که متناسب با ساختاری این شهر به راه‌حل تردد زوج و فرد رسیده‌اند مربوط به آن شهر است. هر شهری متناسب با مشکلات و امکاناتش می‌تواند راه‌حل‌های خاص خودش را داشته‌باشد. این که ما برویم و ایده‌هایی از سایر شهرها را تحت عنوان الگوبرداری برداشته و در شهرهای خودمان اجرا کنیم ناشی از یک ذهنیت خیلی سطحی است. ذهنیت ساده‌اندیشانه چنین وضعیتی را رقم زده‌است. در واقع این ذهنیت ساده‌اندیشانه در مراحل اولیه فهم خودش قرار دارد و راه حل را به سادگی تقلید می‌کند. در حالی که هر چه بشر پیشرفت بیشتر داشته ذهنیت او نیز پیچیده‌تر عمل کرده و به جای آن که مسائل را تک‌عاملی ببیند مسائل را چندعاملی دیده و از راه‌حل‌های چند عاملی با تکیه بر ویژگیهای خاص منطقه‌ای حل کرده‌است. در دوره‌ای امکانی فراهم شده بود؛ می‌گفتند شهرداران بروند شهرهای دیگر دنیا را ببینند. حتی تا این حد که پیشنهاد می‌شد فلان مبلمان شهری را عینا از شهری دیگر کپی و در داخل اجرا کنند. غافل از این که ذهنیت پیشامدرن غیرروشنگرانه  فقط تقلید می‌کند. در واقع باید بپذیریم که حاصل چنین روش‌هایی این است که بعد از گذشت ۴-۵ دهه، مدیریت‌ها به شکلی که الان می‌بینیم خودشان را بروز و ظهور می‌دهند. در واقع ذهنیت معطوف به بقا برمبنای ترس‌های خودش برنامه‌ریزی می‌کند و آن را جامعه تحمیل می‌کند.

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلب نظرها

مطالب مرتبط

گزارش‌ها از قطع برق در شهر تهران همزمان با سرمای هوا؛ ۱۹ استان ایران تعطیل شدند

افزایش زن‌کُشی در ایران؛ وقتی حکومت با جامعه سنتی- مذهبی همدست می‌شود

روایت تصویری آسوشیتدپرس از عاشقانه موزیکالی که در تهران به روی صحنه رفت