رایان کراکر، سفیر پیشین آمریکا میگوید که از نظر قاسم سلیمانی، جنگ ایران و عراق هرگز تمام نشد. هیچ انسانی نمیتواند چیزی شبیه به جنگ جهانی اول را پشت سر بگذارد. هدف استراتژیک سلیمانی نیز همیشه پیروزی کامل بر عراق بوده است و اینکه اگر چنین چیزی ممکن نیست، نفوذی عمیق بر یک عراق ضعیف وجود داشته باشد.
قاسم سلیمانی، نظامی قدرتمند ایرانی که یکی از بانفوذترین سیاستمداران پشت پردۀ جمهوری اسلامی ایران در منطقۀ خاورمیانه محسوب میشد، جمعه ۳ ژانویه (۱۳ دی) در جریان حمله آمریکاییها در نزدیکی بغداد کشته شد.
از نظر برخی از تحلیلگران خاورمیانه، عملیات کشتن قاسم سلیمانی که چهرۀ در سایۀ بازیِ قدرت در ایران محسوب میشد و از حمایت گستردۀ محافظه کاران تندروی این کشور برخوردار بود، یکی از بزرگترین عملیات نیروهای آمریکایی برای «حذف فیزیکیِ دشمن»، پس از مرگ اسامه بن لادن و ابوبکر بغدادی بوده است.
قاسم سلیمانی ۶۲ ساله در اواخر دهۀ ۹۰ میلادی هدایت نیروی سپاه قدس را که شاخۀ برون مرزی سپاه پاسداران ایران محسوب میشود برعهده گرفت؛ واحدی از نخبگان اطلاعاتی و عملیاتی که مسئولیت عملیات سپاه را در خارج از مرزهای این کشور را برعهده دارد.
نیروی سپاه قدس که در زمان جنگ هشت سالۀ ایران و عراق تاسیس شد، در سالهای اولیۀ فعالیتش از کردهای عراق برای مقابله با صدام حسین، از احمدشاه مسعود برای نبرد مقابل روسها و از مبارزان مسلمان بوسنی در جنگ یوگسلاوی حمایت میکرد. اما تا قبل از آغاز جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی، این نیرو هرگز تا این اندازه در محافل خبری داخلی و بینالمللی مطرح نبود.
قاسم سلیمانی، متولد ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ خورشیدی در استان کرمان، در نوجوانی به کار بنایی مشغول بود. او سپس توانست به عنوان پیمانکار با سازمان آب کرمان همکاری کند و درنهایت پس از انقلاب سال ۵۷ بود که به سپاه پاسداران ایران پیوست.
او که در طول جنگ ایران و عراق فرماندۀ لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود، پس از جنگ دوباره به کرمان بازگشت و درحالی که همچنان فرماندهی این لشکر را برعهده داشت، جنگ با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در مرزهای شرقی ایران را اغاز کرد.
این فعالیت تا سال ۷۶ خورشیدی که به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد، ادامه داشت.
مهارتهای قاسم سلیمانی برای سپاه، در جریان جنگ ایران و عراق و انجام ماموریتهای شناسایی در خاک دشمن روشن شده بود. با پذیرش این مسئولیت جدید بود که او توانست به تدریج نفوذی بیسابقه در دستگاه نظامی، سیاسی و سیاست خارجی ایران را آغاز کند.
سلیمانی؛ کسی که هرگز جنگ ایران و عراق را فراموش نکرد
رایان کراکر، سفیر پیشین آمریکا در عراق و افغانستان معتقد است که از نظر قاسم سلیمانی، جنگ ایران و عراق هرگز تمام نشده بود.
این سفیر آگاه به امور خاورمیانه در یکی از مصاحبههایش گفت: «هیچ انسانی نمیتواند چیزی شبیه به جنگ جهانی اول را بدون آنکه بهشدت تحت تاثیر آن قرار نگیرد، پشت سر بگذارد. هدف استراتژیک قاسم سلیمانی نیز همیشه پیروزی کامل بر عراق بوده است و اینکه اگر چنین چیزی ممکن نیست، نفوذی عمیق بر یک عراق ضعیف وجود داشته باشد.»
از نظر برخی تحلیلگران، قاسم سلیمانی را میتوان نمایندۀ واقعی جمهوری اسلامی ایران در عراق دانست؛ سرزمینی که به او فرصت داد تا بطور گسترده استعدادهای نظامی خود را به نمایش بگذارد.
قاسم سلیمانی پس از حملۀ سنگین نیروهای داعش به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای کلیدی آن از جمله موصل و تکریت، به کمک ارتش ناتوان و ازهم پاشیدۀ این کشور رفت و به ادعای برخی رسانههای بینالمللی همچون نیویورک تایمز، فرماندهی این ارتش رو به نابودی را برعهده گرفت.
سلیمانی و مشاوران ارشد او علاوه بر آموزش همچنین برنامه ریزی عملیات برای ارتش عراق، بسیج نیروهای مردمی و طایفهای را نیز در این کشور آغاز کردند. قاسم سلیمانی کمک قابل توجهی نیز به نیروهای کرد اقلیم کردستان عراق برای دفع حملات داعش به اربیل کرد.
بنا بر اعلام خبرگزاری مهر «۱۰ روز قبل از یورش گروه تروریستی داعش به ۳ شهر کوچک گویر، خازر و مخمور که مابین موصل و اربیل قرار دارند، حاج قاسم سلیمانی به اربیل سفر کرده است و با همراهی فرماندهان ارشد مسعود بارزانی از جبهههای جنگ در این مناطق به دقت دیدن کرده است... ۴۸ ساعت قبل از پیوستن جنگندههای آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیروهای ویژه به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی وارد جبهههای جنگ در گویر، مخمور و خازر شده بودند و دوش به دوش پیشمرگان کرد در حال نبرد با داعش بودند... آمدن این نیروها به درخواست مستقیم مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق بوده است... همان زمان و بعد از آزادسازی خازر، گویر و مخمور، مسعود بارزانی شخصا یک نامه تشکر برای ریاست جمهوری ایران با این مضمون فرستاد که ایران بار دیگر در سختترین شرایط به دفاع از اقلیم کردستان عراق برخواسته است.»
پایان نبرد با داعش
قاسم سلیمانی که نقشی مهم در مبارزه با نیروهای داعش ایفا کرده بود، پس از ان نیز هم از نظر طرفداران و هم مخالفانش، مردی کلیدی برای حفظ و گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه محسوب میشد.
پس از هر تحول مهم سیاسی و نظامی در عراق، از شکست داعش گرفته تا همهپرسی استقلال در کردستان یا تشکیل دولت جدید در بغداد، قاسم سلیمانی به عراق سفر میکرد تا به بسیج نیروها و ساماندهی اوضاع برای ایران در پشت صحنۀ سیاست بپردازد.
او در هر یک از این سفرها با رهبران احزاب و گروههای مختلف تاثیرگذار در عراق ملاقات کرده و به گواه بسیاری از منابعی که در این نشستها حضور داشتند، بطور محرمانه خط مشی جمهوری اسلامی ایران را در قبال هر رویداد برای آنها تعریف میکرد.
رایان کراکر، سفیر پیشین آمریکا در عراق و افغانستان در یکی از مصاحبههایش با شبکۀ خبری بیبی سی در سال ۲۰۱۳ میلادی، در توصیف میزان نفوذ سلیمانی بر مقامات ایرانی حاضر در عراق و افغانستان میگوید: «طرفهای ایرانی من در افغانستان در این موضوع بسیار شفاف بودند که گرچه آنها کارکنان وزارت خارجه ایران هستند اما این درنهایت ژنرال سلیمانی است که باید تصمیم بگیرد.»
شخصی تاثیرگذار بر حکومت ایران
قاسم سلیمانی از نزدیکترین افراد به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران بود و حتی این گمانه زنیها وجود داشت که یکی از گزینههای رهبری آینده این کشور است.
او تنها یک بازوی اطلاعاتی و مسئول عملیات پنهانی سپاه پاسداران ایران نبود بلکه نماد حضور سیاسی و نظامی ایران در منطقه بود. این اعتقاد وجود داشت که او یک چهرۀ نظامی خودمختار و اصلیترین طراح سیاستهای استراتژیک ایران در کشورهای منطقه تا خاک لبنان و افغانستان و کشمیر و یمن، بهویژه عراق و سوریه است.
نام او رسما وارد گفتگوهای دیپلماتیک ایران شده بود. محمد جواد ظریف در اوت سال ۲۰۱۹ میلادی در زمان اعلام آمادگی ایران برای گفتگو با عربستان پیشنهاد داده بود که اگر مایلید به جای من با قاسم سلیمانی مذاکره کنید.
در ژوئیه سال ۲۰۱۸ میلادی نیز زمانی که دونالد ترامپ در پیامی توییتری به حسن روحانی هشدار داد که «دیگر هرگز آمریکا را تهدید نکن» این قاسم سلیمانی بود که به جای رئیس جمهور ایران به او پاسخ داد. او اعلام کرد از آنجا که «شأن رئیس جمهور» ایران نیست به توییتهای ترامپ جواب بدهد، او به عنوان یک «سرباز» به ترامپ پاسخ خواهد داد و نوشت: «من حریف تو هستم، نیروی قدس حریف شماست. هیچ شبی نیست که ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم.»
قاسم سلیمانی و رسانهها
فرماندۀ سپاه قدس در سالهای پایانی عمرش به ستارهای در رسانههای ایران تبدیل شد. در این دوران از او با نامهای زیادی یاد میشد؛ از «حاج قاسم» سپاهیها گرفته تا فرماندۀ سایه، مالکاشتر زمان، شبح فرمانده، ژنرال بینالمللی و درنهایت «شهید زنده» که علی خامنهای او را اینگونه توصیف کرد.
او پس از چند دهه فعالیت پنهان در پشت صحنه سیاست ایران، در سال ۲۰۱۱ میلادی با آغاز درگیریهای سوریه و حمایتهای گسترده ایران از رژیم بشار اسد، توجه رسانهها را جلب کرد. موضوع نقش ایران در تحولات عراق و سوریه نیز نام او را وارد رسانههای بینالمللی کرد.
عکسهای قاسم سلیمانی در میدانهای جنگ نیز در شبکههای مجازی دست به دست میشد. در این سالها چند مستند درباره او ساخته شد، به دنیای انیمیشن راه یافت و قهرمان یا ضدقهرمان بازیهای کامیپوتری در منطقه خلیج فارس شد.
قاسم سلیمانی همچنین در سال ۲۰۱۷ میلادی از سوی مجلۀ آمریکایی تایم در فهرست ۱۰۰ شخصیت تاثیرگذار جهان قرار گرفت. در آن زمان کنت پولاک، تحلیلگر پیشین سیا در توصیف او نوشت: «برای شیعیان خاورمیانه، قاسم سلیمانی ترکیبی از جیمز باند، اروین رومل و لیدی گاگا بوده است.»
بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۸ میلادی توسط موسسه «IranPoll» و دانشگاه مریلند انجام شد ۸۳ درصد پاسخ دهندگان ایرانی اعلام کرده بودند که از نظر آنها قاسم سلیمانی شخصیتی محبوبتر از حسن روحانی و محمد جواد ظریف است.
قهرمان ملی که به «فرماندۀ سرکوب» تبدیل شد
در حالی که بسیاری قاسم سلیمانی را برای سالها به دلیل فعالیتهایش در زمان اوج حملات داعش در عراق، کمک به نیروهای پیشمرگه در اقلیم کردستان عراق و حمایت از رژیم بشار اسد در مقابل گروههای تندروی اسلامگرا در آن کشور «قهرمان ملی» میدانستند و میستودند؛ اما تحولات خونینی که در نیمه دوم سال ۲۰۱۹ میلادی ایران و عراق روی داد تلاشهای نظامی او را تحت الشعاع قرار داد.
سرکوب خونین معترضان عراقی در بغداد و دیگر شهرهای این کشور که به شبهنظامیان تحت حمایت ایران نسبت داده شد، همچنین حضور پررنگ قاسم سلیمانی در ماههای اخیر در کنار سیاستگذاران عراقی و تحت فشار قراردادن آنها برای ادامۀ حمایتهایشان از مهرههای تحت حمایت ایران، چهرۀ این فرماندۀ کهنهکار را در کشور همسایه حتی با وجود تبلیغات گستردۀ حکومت ایران بهشدت مخدوش کرد.