دنیایی نمیخواهیم که در آن اگر کسی خونریزی داشته باشد اول ببینند چقدر پول دارد و بعد بخواهند درمانش کنند. به همین ترتیب دنیایی نمیخواهیم که در آن اگر جوانی خواست چیزی یاد بگیرد شما اول به جیبش نگاه کنید.
سلمان خان، گیک و معلمی است که بهپاس همکاری بینالمللیاش، جایزهٔ پرنسس آستوریاس را در سال ۲۰۱۹ برده است. وی جایزهاش را در میان آوای سازهای سنتی، از لئونور، پرنسس آستوریاس دریافت کرد. نخستین بار بود که وارث ۱۳ سالهٔ تاج و تخت اسپانیا، جایزهٔ آستوریاس را در کاخ اوویهدو اهدا میکرد.
یورونیوز به همین مناسبت با سلمان خان گفتگویی ترتیب داده است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
یورونیوز: آقای خان چرا سیستم آموزش آنلاین را راهاندازی کردید؟
سلمان خان: «خب در واقع به شکلی اتفاقی شروع شد. به چند نفر از بچههای فامیل ریاضی درس میدادم، و کم کم خبرش در فامیل پیچید، و من کارم را ادامه میدادم و بعد کمکم شاگردهایم بین اعضای فامیل بیشتر شدند. چون قبل از آن کار نرمافزار میکردم، شروع کردم به طراحی چند نرمافزار برای آنها، بعد چند نفر از دوستان هم ویدیوهایی آموزشی برایم درست کردند تا به من کمک کنند. بعد، ویدیوهایی که ساختیم کم کم فراگیر شد و محبوبیت پیدا کرد. چند سال بعد از آن صدها هزار نفر داشتند از این نوع ویدیوها استفاده میکردند. گرچه آن زمان کار دیگری هم داشتم و این کار، پروژهٔ جانبی من بود. یکروز به خودم گفتم میخواهم تمام انرژیام را صرف همین کار کنم. فکر کردم میتواند یک شرکت باشد. من در سیلیکون ولی زندگی میکردم و کلّی سرمایهدار آنجا بود که دنبال سرمایهگذاریهای جذاب بودند.»
یورونیوز: فکر نمیکنید که آموزش در کل نباید تجاری باشد؟ یا آموزش و تجارت میتوانند همساز باشند؟
خان: «من قبلا در یک صندوقِ پوششِ ریسک تحلیلگر مالی بودم. کار من کاری بود برای کسب حداکثر سود، و من هر روز با شرکتها صحبت میکردم و میدیدم که چطور ساختار سهامداران تعیین میکرد که شرکت چطور رفتار کند، من حتی دربارهٔ شرکتهای آموزشیِ سوددِه با برخی از آنها صحبت کردم و میدیدم که انگیزهٔ آنها برای این کار، گاهی با نیازهای دانشجوآموزان منطبق نبود، اینطور بود که «آکادمی خان» را راهاندازی کردم. بنابراین فکر می کنم که حوزههای آموزش و احتمالا بهداشت، دو حوزهای هستند که بهکارگیریِ نیروهای سنتی بازار در آنها به بهترین نتیجهٔ ممکن نمیانجامد. ما دنیایی نمیخواهیم که در آن اگر کسی خونریزی داشته باشد اول ببینند چقدر پول دارد و بعد بخواهند درمانش کنند. به همین ترتیب دنیایی نمیخواهیم که در آن اگر جوانی خواست چیزی یاد بگیرد شما اول به جیبش نگاه کنید. دنبال دنیایی نیستیم که در آن فرزند ما امتیاز بسیار بیشتری داشته باشد تا فرزند کسی که امکانات چندانی ندارد. انگیزهٔ اصلی من این بود.»
یورونیوز: پس شما اساسا به نوعی پناهگاه یا پشتوانه برای کسانی فکر میکردید که نیازمند تحصیل هستند.
خان: «دقیقا، آموزش برای من نکتهٔ نهایی است، وقتی نیازهای پایه تأمین شد، یعنی خوراک، پوشاک، مسکن و امنیت به شکل اولیه فراهم شد آنگاه آموزش است که اجازه میدهد تا از هر شرایطی که گرفتارش باشید رهایی پیدا کنید. میدانید، من و شما خوششانس بودیم، برای جا و شرایطی که در آن به دنیا آمدیم، اگر جای دیگری به دنیا آمده بودیم چه، بنابراین باید دید چه کاری برای دیگران میتوانیم بکنیم تا شانس یا دستکم فرصت بیشتری در زندگی داشته باشند. البته نمیشود دقیقا تعیین کرد که هر کس از کجا سر در میآورد اما دستکم میتوان به آنها شانس بیشتری دارد تا توان خودشان را بالفعل کنند. سیلیکون ولی نمونهٔ جایی است که تولید ثروت در آن زیاد است. بنابراین همیشه به دوستانم میگویم: پس فرهنگ چه میشود؟ ما با این ثروت مسئولیتی هم داریم، یعنی باید کمک کنیم تا نه فقط فناوری و تلفن همراه و چیزهای معتادکننده تولید بشود بلکه باید چیزهایی تولید بشود که در واقع شرایط زیست آدمی را بهتر کند.»
یورونیوز: تا جاییکه من میدانم آکادمیِ خان بیشتر بر دروس علوم، فناوری، و البته ریاضیات تمرکز دارد. و تنها حوزهٔ علوم انسانی آکادمیِ شما تاریخ است. چرا؟
خان: «بله ما با ریاضی شروع کردیم، یعنی همان درسی که پسر عموهایم در آن مشکل داشتند و من به آنها درس میدادم، در زمینهٔ ریاضیات توان خوبی داریم و نیاز زیادی هم در این حوزه هست. دانشآموزان بسیاری در دنیا در درس ریاضی مشکل دارند و این درس مانع آنها میشود. پس با ریاضی شروع کردیم و بعد به سراغ علوم و در نهایت تاریخ رفتیم. گرچه مایل هستیم که به زمینههایی نظیر ادبیات و نویسندگی و بسیاری چیزهای دیگر هم بپردازیم اما بعضی از درسها را به شکل آنلاین نمیتوانیم به خوبی باقی ارائه کنیم. پس تلاش میکنیم تا هر آنچه میتوانیم را روی سامانهٔ مجازیمان ارائه کنیم و بعد وقتی دانشآموزان وارد فضای مدرسه میشوند میتوانند در وقت آزادشان به کارهای دیگر بپردازند. امیدوارم که در آینده موضوعات درسی دیگر را هم داشته باشیم که برنامهٔ مدارس را تکمیل کند.»
یورونیوز: نوعی ترس فراگیر از هوش مصنوعی و روبات ها در کار است. فکر نمیکنید افزایش دادن دروس علوم انسانی نظیر ادبیات و فلسفه باعث رشد اعتماد بهنفس و اندیشیدن به این نکته میشود که انسان بودن هنوز مهم است و بشر اجازه نمیدهد که حتی روباتهای بینقص هم از کنترل خارج شوند؟
خان: «بله قطعا، من قویا این را باور دارم که آموزش و یادگیریِ ما فقط برای این نیست که کار پیدا کنیم. جامعهٔ ما با هوش مصنوعی، و فناوریِ زیستی بهشکلِ عجیبی در حال تحول است. امروز رشتههایی نظیر سی.آر.آی.اس.پی.آر وجود دارد، و افراد میتوانند کد ژنتیکی بشر را تغییر بدهند. بنابراین اینها مسائل مهمی است. فقط فناوری نیست، اینها مسائلی فلسفی هستند و برای آنکه بتوانیم در امور جامعه مشارکت داشته باشیم و در تصمیمگیری به رهبرانمان کمک کنیم همه باید مطلع باشند. پس برای شناخت فلسفه و اخلاقِ مناسبِ امرِ اصلاح ژنتیکی، یا استفاده از هوش مصنوعی باید کمی ژنتیک بدانید و همچنین بدانید که فلاسفهٔ بزرگ دربارهٔ آدمی چه اندیشیدهاند و اینکه انسان بودن چه معنایی دارد، و اینکه آیا معنای انسان بودن را میتوان تغییر دارد و این گونه سوالات پیچیده.»
یورونیوز: آیا در این ساختار آموزشی که شما میگویید، دین هم جایی دارد؟
خان: «مذاهب اگر اشتباه تفسیر شوند میتوانند گمراه کننده باشند، ما به طور کلی مثلا میگوییم باور مسیحیان این است و تاریخ هم این را به ما میگوید. این باور مسلمانان است و تاریخ هم این را میگوید. این باور هندوهاست و غیره. و بسیاری به ما ایمیل میزنند و میگویند: خودم این نکتهها را دربارهٔ دینم نمیدانستم. خود من در یک خانوادهٔ مسلمان بزرگ شدم و بعد از تحقیق کردن در این باره، از برخی افراد فامیل میپرسیدم آیا میدانید در قرآن، به چه شخصیتی، چهار برابر بیشتر از همه اشاره شده؟ آنها میگفتند: حضرت محمد بوده یا حضرت موسی؟ و من میگفتم هیچکدام عیسی مسیح بوده. و آنها میگویند: عجب! نمیدانستم! وقتی به مسجد میروند، آنجا چیز زیادی دربارهٔ مسیح نمیگویند. بنابراین یادگرفتن دربارهٔ دین خودتان، حتی از منظر آکادمیک، و حتی فلسفی، به باور من افراد را به هم نزدیک میکند.»
یورونیوز: آیا فکر میکنید، آکادمیِ خان در دورافتادهترین نقاط دنیا هم در دسترس خواهد بود، مثلا در کوهپایههای افغانستان یا دیگر مناطق دنیا که نیاز شدیدی به آموزش هست؟
خان: «خب میدانید که خانوادهٔ من اهل شبهقارهٔ هند هستند، جایی که بچههای فقیرش یا مدرسه ندارند یا اگر داشته باشند مدرسهشان چندان خوب نیست. اما حالا با پرداخت دو سه دلار در ماه به اینترنت دسترسی دارند. پس اگر الان به یک روستای دورافتادهٔ هند بروید ممکن است بچهها برق یا آب لولهکشی نداشته باشند اما به اینترنت دسترسی دارند. و این برای ما بسیار جالب است چون ما میتوانیم به آن بچهها وصل بشویم. اگر به جایی دسترسی نداشته باشیم فقط به خاطر آن خواهد بود که دولت اجازه نداده است. بنابراین ممکن است در بخشهایی از افغانستان یا کُرهٔ شمالی موضوع کمی حساس باشد.»