ایران؛ انتخابات و نامزدهایی بدون احزاب سیاسی

در حالی که ایران در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، طرح شعارهای کلی و عدم ارائه برنامه سیاسی منسجم از سوی کاندیداها، باردیگر جامعه را با مشکل فقدان احزاب سیاسی در کشور روبرو کرده است.
طی روزهای گذشته شش نامزد انتخاباتی در رسانههای ایران با انتقادات زیادی درباره طرح وعدههای بی پشتوانه و غیرعملی برای جذب آرای مردم روبرو شدهاند. انتقاد دیگری که به چهرههای دارای سابقه مدیریت کلان در کشور می شود این است که در دوران مدیریتهای قبلی به وعدههای خود عمل نکردهاند.
مجموعه مشکلاتی از این دست این پرسش همیشگی را مطرح می کند که آیا انتخابات واقعی بدون امکان فعالیت آزادانه و شفاف احزاب سیاسی ممکن است؟ چگونه یک کاندیدای انتخابات می تواند بدون کار فشرده و تخصصی روی مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه، که کار یک تشکل سیاسی است، برنامه منسجم علمی و کارآمد ارائه کند و چگونه عملکرد بعدی او می تواند مورد کنترل و پرسش قرار گیرد؟
این معضلی دیرپاست که نه تنها از سوی منتقدان و مخالفان حکومت بلکه گاه و بیگاه از سوی مقامات مهم جمهوری اسلامی ایران نیز مطرح شده است. اکبر هاشمی رفسنجانی در زمان حیات بارها بر ضرورت تقویت احزاب سیاسی تاکید کرد. از جمله بنا به گزارش خبرگزاری ایرنا، او روز پنجم مهرماه سال گذشته در دیدار جمعی از دبیران کل و اعضای شورای مرکزی احزاب اصلاح طلب «راه حاکمیت خرد جمعی را تقویت احزابی که نماینده اقشار مختلف مردم باشند دانست.»
یکی از پیامدهای فقدان احزاب سیاسی پایدار در ایران، عمده شدن نقش شخصیتها و فعالان سیاسی منفرد و وابسته به گروهبندیهای قدرت است. برای نمونه در میان شش نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تنها مصطفی میرسلیم به عنوان یک کاندیدای حزبی حضور دارد و از حزب موتلفه اسلامی نمایندگی می کند. بقیه نامزدها اگرچه گرایش و تعلق سیاسی مشخص خود را دارند اما به صورت شخصیت های مستقلی که از سوی ائتلاف های سیاسی ناپایدار حمایت می شوند، در انتخابات حضور یافتهاند.
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در توضیح مشکلات ناشی از فقدان احزاب سیاسی از جمله در آماده سازی افکار عمومی به منظور آشنايی با کانديداها و برنامه هايشان، به سایت شفقنا می گوید: «اين مساله يکی از مشکلات ساختاری ايران است که نظام آن حزبی نيست به همين دليل اساسا مردم نمي دانند که چه افرادی نامزد انتخابات هستند يا نيستند و انواع و اقسام مشکلات ديگر، بنابراين همه سعی مي کنند در دو هفته آخر تبليغات و سخنانی را بيان کنند به علاوه اينکه تبليغات کانديداها کاملا براساس شعار طراحی مي شود و مسئولانه و برنامه ريزی شده نيست.»
اما فقدان تحزب و آزادی تشکل های سیاسی پایدار و مسئول، فقط مشکل جریانهای سیاسی منتقد و مخالف نظام نیست. در جریان معرفی نامزدهای انتخاباتی از سوی اصولگرایان به عنوان یکی از جناح های سیاسی اصلی جمهوری اسلامی ایران، مشاهده شد که بخش عمده فعالان این جناح برای حضور منسجم تر در انتخابات، در ائتلافی موقتی زیر نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) گردآمدند. اما در نهایت نامزد اصلی این ائتلاف یعنی ابراهیم رئیسی، نامزدی نبود که از قبل و بر اساس بحث و تبادل نظر پیرامون یک برنامه مشخص انتخاب و معرفی شود.
گرایشهای شناخته شده اصلاح طلبان درون نظام نیز با وضعیتی کمابیش مشابه روبرو هستند و در پی ممنوعیت فعالیت احزاب آنها پس از اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸، تنها در مقاطع انتخاباتی و حول ائتلافهایی نظیر شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، از امکان تاثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی کشور برخوردار میشوند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، سروش محلاتی روحانی اصلاح طلب امروز هفتم اردیبهشت در نخستین کنگره حزب توسعه ملی ایران از جمله گفت: «فعالیت حزبی مشارکت سیاسی را شفاف میکند و احزاب سازمانهای مشخص برای فعالیت دارند و جلوی مفاسد گرفته میشود و این مشارکت به عنوان حق مطرح است. ما در کشور با مانعی مواجه هستیم، یعنی محدودیت برای کنشگران حزبی وجود دارد که نمیتوانند برای ارائه برنامه به میدان بیایند. در قانون اساسی تبیین سیاستهای نظام برعهده احزاب نیست. گاهی کسانی در صحنه انتخابات ظاهر میشوند که نه سیاستی را میتوانند تغیر دهند و نه برنامهای برای اداره کشور دارند. فعالیت احزاب در این شرایط دشوار است.»
به نظر می رسد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای شهر و روستا، بیش از پیش جای خالی احزاب و تشکلهای سیاسی و مدنی پایدار و برخوردار از برنامههای سیاسی و اجتماعی مشخص در ایران را برجسته میکند.