معضل خودکشی در ایران
به گزارش سایت سازمان بهزیستی کشور، یکی از استراتژیهای بهزیستی در سال ۹۵ گسترش اورژانس اجتماعی بوده است. بیش از یک میلیون نفردرسال ۹۴ در تهران با سامانه ۱۴۸۰ در بهزیستی تماس حاصل کردهاند. انوشیروان محسنی بندپندچی معاون وزیر و رئیس سازمان بهزیستی می گوید: «ما تنها قادر به پاسخگویی ۵۰۵ هزار نفر بودهایم. همکاران ما در اورژانس توانستهاند با اقدام به موقع خود ۴۵۰۰ نفر را از مرگ نجات دهند.» وی تاکید می کند با اینکه میزان خودکشی در کشور ما کم است ولی برای کشوری با این آموزههای مذهبی زیاد است، بنابراین باید برنامهای جهت اقدام، عمل و مداخله برای پیشگیری ایجاد کنیم. پرسش اصلی اینجاست که چرا در ایران بنا برهمان آمار به روز نشده و پراکنده، شاهد افزایش میزان خودکشی هستیم؟
خودکشی پدیدهای مدرن؟
در پاسخ به این پرسش برخی از جامعه شناسان از جمله دکتر فرزین وحدت جامعه شناس براین باورند که تنها موجودی دست به خودکشی می زند که دارای یک خود و نفس باشد. به همین دلیل در دوران ما قبل مدرن مردم عادی به ندرت دست به خودکشی می زدند. وی در گفتگو با یورونیوز ادامه میدهد: «اصولا در آن دوران خود و منیت زیادی نداشتند که بخواهند آنرا از بین ببرند. در ثانی اعتقاد به آموزههای مذهبی، قسمت و قضا و قدر، هر چند شرایط سخت بود، به ندرت به فکر خودکشی می افتادند. از اینرو بیشتر در دوران مدرن است که انسانها دست به خودکشی می زنند.»
با توجه به اینکه جامعه ایران در حال گذار از جامعه سنتی به مدرن است، این موضوع میتواند توضیح دهنده یکی از عوامل خودکشی باشد. دورکهایم جامعه شناس فرانسوی تاکید میکند بیماری روانی، تنها عامل تعیین کننده در عمل فردی انتخار نیست، بلکه در زمانها و مکانهایی که افراد دچار کمبود روابط اجتماعی و هنجارهای اخلاقی هستند، میزان خودکشی از همه بالاتراست. حالا انسان درحال گذار جامعه ما میان سنت و مدرنیته در نوسان است. دکتر فرزین وحدت تاکید می کند، از یک سو انسان نیمه مدرن به اندازه کافی احساس منیت و خود بودن را دارد که قضا و قدری نباشد و با شرایط سخت و بحرانهای شخصی و اجتماعی کنار بیاید و در عین حال می افزاید: «از سوی دیگر انسان نیمه مدرن دارای شخصیت نسبتا متزلزلی است که او را به سوی معضلهای اجتماعی مانند بیماری روانی، اعتیاد و خود کشی سوق میدهد.» پر واضح است که خودکشی تنها با یک عامل قابل توضیخ نیست و دلایل متعددی در آفرینش آن نقش بازی می کنند.
آمارهای به روزنشده
اگر نگاهی به سایت سازمانهای رسمی کشور بیاندازید، تنها با آمار کسانی روبرو می شوید که بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده اند، نه کسانی که اقدام به خودکشی کردهاند. در حالیکه در سال ۹۵ بسر می بریم، آمار این سایت مربوط به ۴ ماهه اول سالهای ۹۰، ۹۱ و۹۲ است که در آن نشان میدهد آمار سال ۹۲ نسبت به ۹۰ و ۹۱ تغییر فاحشی کرده است. در سال ۹۲ شمسی ۱۴۰۸ نفر جان خود را از دست دادهاند که ۲۰۰ نفر بیش از سالهای قبل از خود بوده است. با وجود نبود آمارهای به روز شده چگونه می توان از مسئولان و سیاستگذاران انتظار داشت چاره ای برای این معضل اجتماعی بیاندیشند. اما آمارهای پراکنده از این مسئول و آن مسئول نیز گه گاه در رسانهها منتشر می شود.
عوامل خودکشی
خودکشی دارای عوامل متعدد فردی و اجتماعی است. در پیوند با عوامل فردی می توان از اختلافات خانوادگی، شکست در عشق و ازدواج و تحصیل، اختلالات روحی و روانی و احساس نا امیدی نام برد. به این موارد می توان عوامل اجتماعی مثل فقر و تنگدستی، عدم وجود احساس همبستگی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر را اضافه نمود. دکتر فرزین وحدت معتقد است نباید علت و معول را باهم اشتباه کرد. شکی نیست که عوامل ژنتیک در بوجود آوردن اختلالات روانی نقش بازی می کند. وی در گفتگو با یورونیوز می افزاید: «اما این مسائل اجتماعی هستند که بر عوامل ژنتیکی تاثیر می گذارند و آنها را به سوی اختلالات روانی سوق می دهند. شرایط سخت و تلاطم های سیاسی و اجتماعی را می توان باعث و بانی عوامل متعدد دانست.» افزون بر آن دسترسی آسان به وسایل خودکشی آمار انتحار را افزایش می دهد.
کاظم ملکوتی روانپزشک معتقد است که سه عامل دست به دست هم می دهند و فرد را به سمت خودکشی هدایت می کند، ریسک فاکتور بهداشت روانی (افسردگی اضطراب، وسواس و غیره)، عوامل ژنتیکی و همچنین ریسک فاکتور اجتماعی. ملکوتی در میزگردی که به مناسبت روز جهانی خودکشی دهم سپتامبر امسال در تهران برگزار شد، گفت: «میزان خودکشی در ایران۶ در صد هزار نفراست که نسبت به آمار جهانی بالا نیست. اما بطور مشخص در استانهایی مانند ایلام، همدان، لرستان و برخی استان های غربی کشور میزان خودکشی حتی از اروپا بالاتر است. در خرم آباد، کوهدشت، نهاوند و کرج میزان خودکشی به ۱۱ در صد هزار نفر و گاهی به ۱۵ و ۳۰ در صدهزار نفر رسیده است.»
در مقایسهٔ بین استانهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافتهٔ کشور شاهد این هستیم که نسبت طلاق در استانهای کمتر توسعه یافته مثل ایلام و لرستان نسبت به استانهای توسعه یافتهتر مثل گیلان و تهران پایینتر است. اما در عوض اقدام به خودکشی و خودسوزی زنان بالاتر است. این به آن مفهوم است که عوامل اقتصادی، بیکاری و فقر از فاکتورهای مهم خودکشی در استانهای توسعه نیافته کشور است که نیاز به بازبینی جدی از سوی سیاست گذاران اقتصادی و توسعه دارد. نبود همبستگی اجتماعی
دورکهایم در کتاب «خودکشی» ادعا می کند مهمترین عامل در خودکشی فروپاشی همبستگی اجتماعی است. دکتر فرزین وحدت جامعه شناس در گفتگو با یورونیوز استدلال می کند: «تحت شرایط عدم وجود همبستگی اجتماعی رفتار افراد کمتر منظم و قانونمند است و این افراد محدودیت کمتری برای خواستهها و انتظارات خویش قائل هستد.» به این ترتیب میزان رضایتمندی شان در زندگی کمتر است. این عامل نیز می تواند توضیح دهنده تعداد بیشتری از زنان که اقدام به خودکشی می کنند باشد.
اقدام به خودکشی زنان بیش از مردان اما مرگ مردان بیش از زنان
در ایران آمارهای متعدد در سالهای مختلف نشان داده است که اقدام به خودکشی زنان بیش از مردان است. زنان از روشهایی مثل خودسوزی و خوردن قرص استفاده می کنند. مردان از روشهایی مثل خود زنی، سقوط از ارتفاع و استفاده از قرص برنج بهره می برند. اما میزان مرگ و میر مردان بر اثر خودکشی بیشتر است. این به آن مفهوم است که مردان از روشهای مطمئن تری برای خودکشی استفاده می کنند. در بیمارستان لقمان تهران به گزارش یکی از بهیاران آمبولانس «روزانه ۷۰ تا ۸۰ نفر دست به خودکشی می زنند و به این بیمارستان منتقل می شوند. زنان بسیاری بر اثر خوردن قرص برنج جان خود را از دست می دهند.» پس از خوردن این قرص زمان بسیار کوتاهی برای نجات بیمار وجود دارد و احتمال مرگ در صورت خوردن این قرص بسیار بالاست و ایجاد مسمومیت می کند. رییس سازمان بهزیستی توصیه می کند که قرص برنج با این ساختار و فرمولی که دارد، حذف شود.
نقش رسانهها در انتقال ناامیدی
برنامههای رسانههای داخل کشور آنقدر ملال آور و بی نشاط است که داد خود مسئولان را نیز درآوردهاست. تا آنجا که حسین اسد بیگی رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی بهزیستی در گفتگو با ایرنا گفته است: «از خبرهای مختلف صدا و سیما فقط بوی مرگ و نا امیدی می آید.» وی خواهان این شده است که در برنامههای صدا و سیما نشاط اجتماعی ایجاد شود. اما در نظامهای تمامیتخواه که مردم نقش چندانی در ساختار قدرت ندارند، چنین خواستی قابل تحقق به نظر نمی آید. دکتر فرزین وحدت در گفتگو با یورونیوز می گوید: «جامعه ایران در ۴ دهه گذشته تجربه دیسیپلین همراه با عبوسی، تلخی و ترشرویی را داشته است. به هرحال نظامی که یکی از مبانی اصولی اش تولید دیسیپلین از بالا و با زور است، به سختی می تواند برنامههای واقعا شاد را برتابد. نگاه کنید به برنامههای خنک و لوس صدا و سیما و فیلمهای سفارشی.»