نگاهی به شانزدهم آذر و جنبش دانشجویی ایران

شانزدهم آذر که در تقویم خورشیدی ایران «روز دانشجو» نام گرفته، فرصتی است برای بیان مطالبات دانشجویی و سنجنش وضعیت جنبشی که همواره در جمهوری اسلامی ایران و به ویژه پس از روی کارآمدن محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ با فراز و نشیب بسیاری هموار بوده است. مراسم گرامیداشت روز دانشجوی امسال نیز، دوشنبه در حالی برپا شد که شماری از فعالان دانشجویی از جمله بهاره هدایت همچنان در زندان به سر میبرند.
در غیاب تجمعهای دانشجویی و برپایی مراسمهایی مستقل از حضور و نقش دولتمردان، از سه فعال دانشجویی پیشین و آشنا با تاریخ جنبش دانشجویی ایران پرسیدیم که اهمیت این روز در چیست و جنبش دانشجویی ایران در کدام مقطع از حیاتش قرار دارد.
پیمان عارف درباره اهمیت ۱۶ آذر به یورونیوز میگوید: «هر جنبش اجتماعی متکی بر یک گفتمان است. گفتمانها خود منظومهای از دلالتها، دالها و مدلولها هستند. در این راستا نمادها بخش جداناپذیر گفتارهای سیاسی هستند. طبیعی است که این نمادها از جمله نمادهای زمانی مثل ۱۶ آذر یا ۱۸ تیر دلالتهای سترگی دارند. کما اینکه ۱۶ آذر فقط یک روز نیست بلکه روزی است که در آن قدرت سیاسی وارد حریم دانشگاه شده و برای نشان دادن مشت آهنین خود دستش به خون سه دانشجوی معترض به کودتای ۲۸ مرداد آلوده شده است. اگر ما ۱۶ آذر را نداشتیم، یک کلان دلالت را نداشتیم و منظومهای از مفاهیم، تاریخ و سنت را از دست میدادیم و همه اینها است که گفتمانی را ساخته که جنبش دانشجویی را معتبر ساخته و حمایت میکند.»
مهدی عربشاهی، دبیر پیشین دفتر تحکیم وحدت نیز با این مقدمه که «هرسال در ۱۶ آذر دانشجویان تلاش میکنند تا یاد دانشجویانی را که در سال ۱۳۳۲ کشته شدند زنده نگه دارند و این در مبارزات دانشجویی ایران تبدیل به یک سنت شده است» میگوید: «این اتقاق ادامه یافته تا بعد از انقلاب و فرصتی بوده تا دانشجویان و تشکلات دانشجویی در یک روز خاص نیروهای خود را سازماندهی کنند و اگر حرف و مطالبهای دارند بیان کنند. در دهه شصت تقریبا جریان دانشجویی منتقد در دانشگاهها وجود نداشت و همه جریانهای منتقد در انقلاب فرهنگی حذف شده بودند و باقی ماندگان هم صرفا حامی حکومت بودند ولی از دهه ۷۰ خورشیدی به بعد آرام آرام، جریانهای منتقد شکل میگیرد و بخشی از این دانشجویان در دفتر تحکیم وحدت فعال میشوند، دفتری که در دهه شصت حامی تمام عیار حکومت بود. بنابر این روز دانشجو دوباره پر رنگ میشود. مسوولان سعی میکردند برخوردی رسمی با این روز داشته باشند.»
آقای عربشاهی در پاسخ به اینکه اگر چنین روزی در تقویم ایران بود، میافزاید: «اگر این روز نبود، اینکه توجه تمام نیروها برای روزی خاص متمرکز شوند وجود نداشت. من در دورهای که فعالیت میکردم به یاد دارم که از یکی دو هفته پیش از فرارسیدن این روز، جنب و جوشی در میان تشکلات دانشجویی با گرایشهای متفاوت پدید میآمد تا از این فرصت استفاده کنند. طبیعی است ما که جزو دانشجویان منتقد بودیم تلاش میکردیم تا وجه آزادی خواهانه این روز را پر رنگتر کنیم. گروههایی که نزدیک به اصولگرایان بودند سعی میکردند وجه مبارزه با جریانهای استعماری را پر رنگتر کنند.»
عارف: روحانی میخواهد استقلال دانشگاه را احیا کند
یکی از شعارهای حسن روحانی، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ معطوف به بازشدن فعالیت دانشجویی در دانشگاهها بود. آقای روحانی که عمر دولتش از نیمه گذشته تا چه اندازه موفق شده است تا به این وعده عمل کند. این پرسش را با پیمان عارف، عضو جبهه ملی ایران مطرح کردیم. آقای عارف برای تحلیل شرایط امروز به سیاست دولت آقای احمدینژاد اشاره میکند.
وی میگوید: «در دولت آقای احمدینژاد، دو سیاست را در قبال ۱۶ آذر شاهد بودیم. سیاست اول مربوط به قبل از سال ۱۳۸۸ بود که حکومت رویکردی مصادره گرایانه به ۱۶ آذر داشت. در واقع رویکرد آن مصادره به مطلوب بود. آنجا که به رویکرد ضد استبدادی و آزادی خواهانه این روز مربوط بود را نمیپذیرفت و در کنارش، رویکرد ضدآمریکایی یا به تعبیر گفتمان رسمی، رویکرد ضد استکباری را برجسته میکرد. در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ چنین تلقی را از رفتار حاکمیت میتوان داشت. پس از سال ۱۳۸۸ حکومت دید که با ۱۶ آذر هیچ کاری نمیتواند بکند و پروژه مصادره به مطلوب کردن آن، هم چاره کار نیست. از این رو از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ حکومت با رویکردی کاملا ناظر به حذف، طرد و سرکوب وارد صحنه شد.»
این فعال پیشین جنبش دانشجویی درباره وضعیت نهاد دانشگاه در دولت روحانی میگوید: «دولت در سال ۱۳۹۲ در واقع یک سنگر سوخته را در عرصه دانشگاه تحویل گرفت. نهادی را تحویل گرفته بود که چیزی از آن باقی نمانده بود. از همان سال، در سخنرانیهای آقای روحانی در روز دانشجو، آدمی حس میکند بیشتر به عنوان یک فعال اپوزیسیون یا یک فعال جنبش دانشجویی دارد سخن میگوید. آقای روحانی با عنوان کردن اینکه چرا دانشگاهیان درباره پرونده هستهای حرف نمیزنند، میخواست زبان بسته شده آنان را باز کند. امروز هم خواهان استقلال دانشگاه از نهاد دولت شده است. این حرف رئیس دولت است و بسیار معنی دارد. میبینیم که دولت تلاش دارد تا زمین سوخته نهاد دانشگاه را احیا کند و استقلال مطلقا از دست رفته را بازآفریند.»
آقای عارف البته در ادامه یادآور میشود آنچه را که در عمل روی داده، از نظر دور نگه نداشته است: «اینکه در عمل چه اتفاقی میافتد البته موضوع دیگری است. مثل استیضاح آقای فرجی دانا یا تن دادن دولت به وزارت علوم آقای دکتر فرهادی. آقای فرهادی مقاومتی در برابر ستاره دار شدن دانشجویان و فشار نهادهای بیرون دانشگاه نمیکند. به هر روی رئیس دولت خواهان استقلال دانشگاه از دولت است.»
از نظر پیمان عارف جنبش دانشجویی جسدی است که در حال گرفتن جانی تازه است. وی میگوید: «جنبش دانشجویی را پس از سال ۱۳۸۸ نابود کردند و در این دو سال گذشته با یک حیات حداقلی رو به رو هستیم. این جنبش را به مثابه جسدی باید در نظر گرفت که در دست احیا است و رگها و نبضهایش به جنبش درآمده است. هنوز در عمل فضا خیلی عوض نشده است ولی آنچه میبینیم در حد دیدن دلالتهایی از حیات جنبش دانشجویی است. اگرچه اجازه ورود دکتر ابراهیم یزدی به دانشگاه تهران داده نشد ولی همین که عکسهایی از مهندس بازرگان و دکتر شریعتی در دست دانشجویان است و هنوز سالن دانشکده فنی پر میشود، حایز اهمیت است.»
عربشاهی: وضع از دولت اول احمدینژاد هم بدتر است
مهدی عربشاهی درباره وضعیت جنبش دانشجویی در دولت روحانی نظری متفاوت دارد. این بازداشت شده عاشورای ۱۳۸۸ میگوید: «در مقایسه با دولت اول آقای احمدینژاد، شرایط امروز دولت روحانی پایینتر است. در دوره اول آقای احمدینژاد من در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بودم؛ اگرچه دولت تلاش میکرد تا ما را محدود کند ولی ما این نیرو و فرصت را داشتیم تا دردانشگاه حرفهای انتقادی تندی را بیان کنیم. حتی اگر لازم بود با شکستن درهای دانشگاه تهران، تجمع برگزار میکردیم.»
با این حال حشمت الله طبرزدی، مدیرمسوول هفته نامه توقیف شده پیام دانشجو بر این باور است که: «جنبش دانشجویی در دوره آقای احمدینژاد، هنوز تحت تاثیر فعالیتهای پیشین مثل ۱۸ تیر و دوره آقای خاتمی بود. جنبش دانشجویی هنوز جانی داشت. وضعیتی که امروز شاهدش هستیم در دورهای چند ساله به وجود آمده است. آقای روحانی شعار از بین بردن فضایی امنیتی را سر داد ولی نتوانست به آن عمل کند.»
آقای عربشاهی در بررسی شرایط دانشگاه پس از جنبش سبز خاطرنشان میشود: «در دوره دوم آقای احمدینژاد و پس از سرکوب جنبش سبز به هر حال آن نیرو در دانشگاه هم فروکش کرد و سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ سالهای سکوت و رکود با فضایی به شدت پلیسی- امنیتی بود. پس از آمدن آقای روحانی شاید کمی این فضای پلیسی- امنیتی کاهش یافته باشد ولی از نظر من اصلا در حد انتظار نبوده است. آقای روحانی نیروی سازمان یافتهای ندارد که حمایتش کند و اگر بدنه دانشگاه به حرکت درآید در بسیاری از موارد مورد اختلاف بین آقای روحانی و مخالفان او، سمت آقای روحانی میایستد. ما این حساسیت را نسبت به دانشگاه ندیدهایم.»
آقای عربشاهی یادآور میشود که «شخص آقای خامنهای حسایست خاصی نسبت به نهاد دانشگاه دارد. سخنان متعددی که از او میشنویم در حد موضوع مختلط بودن اردوهای دانشجویی، میتواند یکی به دلیل شخصیت وی باشد و دیگر اینکه میداند اگر دانشگاه فعال شود، پتانسیلی آزاد میشود که به طور قطع به سود آنان نخواهد بود.»
به باور وی «تنها بستری که برای فعالیت در ۱۶ آذر وجود دارد همین حضور آقای روحانی یا کسانی مثل آقای عارف در دانشگاه است؛ اما اینکه تشکلها و اتحادیههای دانشجویی شکل گرفته باشند و مثل گذشته بتوانند به طور مستقل در صحن دانشگاه تجمع برپا کرده و اگر لازم باشد مردم به آنها بیپوندند، را نمیبینیم. صرفا آقای روحانی به دانشگاه میآید. به شمار زیادی از دانشجویانی که تریبون داده میشود، از حامیان جریانهای اقتدارگرا هستند. مثل دفتر جعلی تحکیم وحدت طیف شیراز که تریبون میگیرد و تندترین حرفها را علیه خود آقای روحانی میزند.»
طبرزدی: راهی طولانی پیش روست
حشمت الله طبرزدی، از فعالان پیشین جنبش دانشجویی براین باور است که هرگز در هیچ مقطعی از جنبش دانشجویی پس از انقلاب ۵۷، این جنبش به اوج خود یعنی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بازنگشته است. وی که در تهران است درباره قیاس دوران آقای احمدینژاد و دو سال گذشته به یورونیوز میگوید: «اوج جنبش دانشجویی ایران ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود که به شدت سرکوب شد. من آن زمان در بازداشگاه توحید شاهد بودم که با دانشجویان چه کردند. پس از آن جنبش دانشجویی ادامه یافت ولی پس از آن سرکوب شدید، میتوانم ادعا کنم هیچگاه به مقطع سال ۱۳۷۸ برنگشت. در دوره آقای احمدینژاد هم فضا بسیار امنیتی شد، بسیاری از دانشجویان اخراج یا ستاره دار شدند و شماری نیز زندانی شدند و این شرایط متاسفانه در دوران آقای روحانی بهبودی نیافت.»
وی میافزاید: «امروز هیچ تشکل دانشجویی مستقلی امکان فعالیت ندارد. آن زمان ما در جبهه متحد دانشجویی فعال بودیم و دفتر تحکیم وحدت نیز فعال بود ولی امروز هیچکدام امکان فعالیت آزادانه ندارند؛ تنها چند انجمن اسلامی وجود دارد که عمدتا وابسته به دولت هستند و فعالیت خاصی ندارند.»
آقای طبرزدی ضمن آنکه به آینده جنبش دانشجویی امیدوار است ولی تاکید میکند که باید زمان زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب سپری شود. به گفته وی «در بلندمدت فضای دانشگاه نمیتواند امنیتی باقی بماند و جنبش دانشجویی به عنوان یک جنبش پیشرو که حاکمیت به شدت از آن وحشت دارد به ویژه با نزدیک شدن به انتخابات مجلس نمیتواند در رکود باقی بماند. حکومت ناچار است با توجه به انتخابات پیش رو، یک مقدار فضا را باز کند و فکر میکنم دوباره و به مرور جنبش دانشجویی فعال خواهد شد. نکته این است که به دلیل سرکوب طولانی مدت و از بین بردن تشکلها، تا رسیدن به یک نقطه مطلوب زمان زیادی نیاز است.»