«اگر ایرانی بودم الان تمام پولم را از ریال به ارز دیگری تبدیل میکردم»؛ این توصیه یک مشاور سرمایهگذاری به مخاطبان پادکست یا سمینار سرمایهگذاریش نیست. این جملات را اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده روز پنجشنبه در باشگاه اقتصادی نیویورک به زبان آورد.
اظهارنظری کمسابقه از یک مقام سیاسی و رسمی در دولت آمریکا که شاید به دلیل پیشینه کاری آقای بسنت گفته شده باشند. اسکات بسنت پیش از رسیدن به صندلی وزارت خزانه داری آمریکا در دولت دونالد ترامپ، سالها در شرکت مدیریت سرمایهگذاری سوروس به عنوان مدیر فعالیت میکرد. او پس از آن صندوق پوشش ریسک خود را به راه انداخت و در شرکت کی اسکوئر گروپ موفقیت چشمگیری به دست آورد.
با این که بسنت به عنوان مدیری اقتصادی شناخته شده است اما نوع فعالیتهایش در حوزه سرمایهگذاریهای جهانی و مدیریت ریسک و علاقه شخصی آقای وزیر به حوزه سیاسی، همواره مسیر حرکت او را بر مرزی از سیاست و اقتصاد قرار داده است.
به نظر میرسد توصیه او به ایرانیان نیز برگرفته از همین حد مشترک فعالیتهای اقتصادی و سیاسی او ناشی میشود که در چارچوب اتخاذ استراتژی فشار حداکثری دولتی که او وزیر خزانهداری آن است در کنار فشار برای تحریم جریان صادرات نفت ایران، بسنت را از توجه به بازارهای آشفته ارز ایران غافل نمیگذارد.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
وزیر خزانه داری آمریکا، در همان سخنرانی هدف از تحریمهای دونالد ترامپ علیه ایران را تعطیل کردن صنعت نفت این کشور و فروپاشی اقتصاد به گفته او «کمر خمیده آن» عنوان کرد.
توصیه او به ایرانیان برای اینکه سرمایه و دارایی خود را از ریال به ارزی دیگر بدل کنند در چارچوب همین هدفگذاری، آسانتر فهمیده میشود، به ویژه آنکه به گفته بسنت دولت ایالات متحده از این سیاست «تاثیر حداکثری فوری» را دنبال میکند.
سه بازوی فشار بر اقتصاد ایران
سه رویکرد در این هدفگذاری اعلام شده که البته بیارتباط با هم نیستند، فشار برای قطرهچکانی کردن صادرات نفت ایران، قطع دسترسی تهران به سیستم مالی بینالمللی و بالاخره فشار تقاضا برای تبدیل ریال به ارزهای دیگر یا طلا.
البته واقعیت آن است که مردم ایران خیلی منتظر توصیه وزیر خزانهداری آمریکا نمانده بودند و از سالها قبل در هر دورهای از بالاگرفتن فشارهای سیاست خارجی و افزایش ریسکهای سیاسی، در بازارهای مختلف دارایی به دنبال تبدیل ریالهای خود به داراییهای دیگر بودند که دلار و یورو و دیگر ارزها یکی از این مقاصد است.
دوره جدید شکل گرفتن انتظارات تورمی و تلاش ایرانیان برای تبدیل سرمایههای ریالی به دیگر اشکال دارایی از پیش از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری این کشور آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
قیمت دلار در بازار آزاد در مقطع اعلام پیروزی دونالد ترامپ در میانه آبانماه ۱۴۰۲، کمتر از ۷۰ هزار تومان بود و حال چهار ماه پس از آن تغییرات، قیمت دلار در کانالی بالاتر از ۹۰ هزار تومان در نوسان است که به معنای افزایش تقریبا ۳۰ درصدی ارزش دلار در این دوره زمانی است.
بازدهی طلایی سرمایهگذاری روی طلا
از ابتدای امسال تا پایان بهمن ماه، طلای ۱۸عیار با بازدهی ۱۰۲درصدی بالاترین سود را در میان داراییهای مختلف، نصیب سرمایهگذاران کرده است. افزایش قیمت دلار در بازارهای داخلی همزمان با رشد قیمتی طلای جهانی عامل اصلی کسب این بازدهی قابل توجه بوده است.
دلار بازار آزاد نیز در این دوره زمانی ۱۱ ماهه، بازدهی ۵۳ درصدی را ثبت کرد که پس از انواع سکه و طلا در رتبه چهارم بالاترین بازدهی قرار گرفت، دلار بازار آزاد در بهمنماه ۱۳.۵درصد، بازدهی نصیب سرمایهگذاران کرد.
بررسی تغییرات ارزش دلار در بازار آزاد نشان میدهد که قیمتها در بازار آزاد ارز و طلا بیش از هر عاملی با هر مصاحبه، سخنرانی و اظهار نظری از سوی مقامهای سیاسی دو کشور واکنش نشان میدهد.
کما اینکه همین توصیه آقای وزیر و اخبار مربوط به نامهنگاری ترامپ به آیتالله خامنهای و واکنش ایران، قیمت دلار را که آخر هفته گذشته در محدوده کمتر از ۸۹ هزار تومان آرام گرفته بود با ۳ هزار تومان افزایش مواجه کرد و تا یک قدمی ۹۲ هزار تومان افزایش داد.
میتوان انتظار داشت که توصیههای کمسابقه اسکات بسنت به ایرانیان برای اینکه داراییهای ریالی خود را به ارزی دیگر بدل کنند، جریان شکلگیری تقاضای احتیاطی و سفتهبازی در این بازارها را شتاب بیشتری بخشد.
از طرفی، با توجه به اینکه دو رویکرد دیگر دولت آمریکا در قالب فشار حداکثری، فروش و صادرات نفت ایران را دشوارتر کرده و دسترسی به اندک درآمدهای ارزی را محدودتر میسازد، دولت و بانک مرکزی برای پاسخگویی به تقاضاهای جدید، محتاطانهتر خواهد بود که به احتمال زیاد منجر به عطش بیشتر در بازار و افزایش قیمتها میشود.
آمار و ارقامی از ارزش معاملات بازار آزاد ارز ایران در دست نیست تا بتوان به استناد آن ارقام، تاثیر سخنان اسکات بسنت در بازارهای دارایی در ایران را ارزیابی کرد، تنها بر اساس تحولات قیمتی، صفهای فروش و میزان تقاضای ارز و طلا در روزها و هفتههای آتی، میتوان قضاوت کرد که این سخنان تا چه اندازه در راستای هدف فشار حداکثری بر اقتصاد ایران موفق عمل کرده است.