روایت پناه جُستن؛ ماجرای احمد، نقاش اهل حلب در آنتورپ

روایت پناه جُستن؛ ماجرای احمد، نقاش اهل حلب در آنتورپ
Copyright euronews
Copyright euronews
نگارش از Anelise Borgesیورونیوز فارسی
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو:Copy to clipboardCopied

«من بارها چنین لحظاتی را به چشم دیدم. مثلا لحظه‌ای که مدرسهٔ بچگی خودم را بمباران کردند. اما سخت‌ترین‌شان تصویر فرار خانوادهٔ خودم بود که در ذهنم حک شده، این تصویر به‌هیچ وجه از یادم نمی‌رود.»

آگهی

مجموعهٔ «روایت پناه جُستن»، هربار نگاهی می‌اندازد به گذشته و حال یکی از پناهجویانی که در سال‌های اخیر راهی اروپا شده است.

احمد شیر، معلم نقاشی اهل حلب ناگزیر شد پس از جنگ سوریه از کشورش بگریزد. او که با الهام از تابلوی معروف گرنیکا، اثر پیکاسو، تابلویی را دربارهٔ جنگ سوریه کشیده است دربارهٔ آن می‌گوید: «این تابلو، گرنیکای سوریه است. من این نقاشی را در سال ۲۰۱۷ کشیدم. اثر معروف پیکاسو یعنی گرنیکا را در بستر جنگ سوریه نشان دادم. شاهکار پیکاسو شگفت‌انگیز است. او به شیوهٔ خاص خودش بُهت و رنج انسانی را به‌شکل قدرتمندی جذب و منعکس می‌کرد.»

بُهت و رنجی که احمد در سوریه متحمل شده همچنان در هنرش بازتاب دارد. این معلم نقاشی ۴۰ ساله نمی‌خواست کشورش را ترک کند تا سرانجام یک روز بر سر این دوراهی قرار گرفت که یا باید بجنگد یا بگریزد.

یورونیوز
احمد شیر، معلم و نقاش سورییورونیوز

احمد ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند: «من که معلم بودم روزی در اتوبوس نشسته بودم. در بین راه ماشین متوقف شد و یک افسر ارتش بالا آمد و از همه مدارک خواست. بعد از من پرسید در خدمت سربازی چقدر آموزش نظامی دیده‌ام. من نمی‌خواستم از سوریه بروم. اما این که درگیر جنگ بشوی حرف دیگری است. این کار از من بر نمی‌آید.»

درگیری‌های سوریه پیچیده‌ترین نزاعی بود که در نتیجهٔ بهار عربی به راه افتاد، بازیگران منطقه‌ای وارد کار شدند و هرکس هیزمی در آتش این جنگ ریخت.

شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران از رژیم اسد حمایت کردند و کشورهای عربی خلیج فارس از جبههٔ مخالف؛ اما روسیه که هدف دیگری داشت از سپتامبر ۲۰۱۵ مداخلهٔ نظامی در سوریه را آغاز کرد. احمد دو ماه پیش از کشور خارج شده بود.

یورونیوز
احمد شیر معلم و نقاش سورییورونیوز

احمد با مشاهدهٔ تصاویر جنگ سوریه خاطرات تلخ خود را این‌گونه به یاد می‌آورد: «من این تصاویر را زندگی کردم. مثلا لحظه‌ای که مدرسهٔ بچگی خودم را بمباران کردند. من بارها چنین لحظاتی را به چشم دیدم. اما سخت‌ترین‌شان تصویر فرار خانوادهٔ خودم بود که در ذهنم حک شده، این تصویر به‌هیچ وجه از یادم نمی‌رود.»

احمد از مسیر ترکیه خود را به یونان رساند و بعد راهی شمال اروپا شد و سرانجام از بلژیک سر در آورد؛ او حالا هویتی تازه پیدا کرده و به نام دیگری خوانده می‌شود: پناهجو.

به توییتر یورونیوز فارسی بپیوندید

او می‌گوید دوران تازه‌ای برایش آغاز شده است که نه منفی است و نه مثبت. فقط دوران جدیدی است که در آن او بی‌وطن است یا شاید بشود گفت برای خود و خانواده‌اش دنبال وطن تازه‌ای می‌گردد.

او در انتها می‌افزاید: «مشکل اینجاست که نمی‌دانم آیا مُهر پناهجویی تا ابد بر پیشانی‌اش خورده یا نه؟ منظورم این است که حتی اگر ملیّت یک کشور اروپایی را هم بگیرم، آیا باز هم پناهنده به‌شمار می‌آیم؟ یا شهروند واقعی خواهم بود؟ راستش در دلم نمی‌دانم که آیا این دوران، گذراست یا بناست همیشگی باشد.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

روایت پناه جُستن، سرگذشت محمد؛ از درعا تا مادرید

اسلواکی توافق مهاجرتی اتحادیه اروپا را اجرایی نمی‌کند

اتحادیه اروپا طرح اعزام پناهجویان به کشورهای ثالت را مدنظر دارد