شوخی با جنگ و مالیخولیای هجرت در آثار حمید بهرامی

حمید بهرامی، طراح، تصویرساز و کاریکاتوریست برجسته ایرانی است. آثار اخیر او رگهای از طنز، بهتزدگی و هراس را در خود دارند؛ در این آثار میتوان نوعی سوررئالیسم را دید که تلاش دارد از سیاهی واقعیت به سوی سبزی خیال پل بزند.
جنگ ایران و عراق بر سالهای کودکی و نوجوانی این هنرمند زادهٔ خرمشهر سایه انداخت؛ سایهای که تا امروز در آثار او باقی است، گرچه اکنون در انتهای چهارمین دهه زندگی آثارش شیرینی طنز و تلخی تراژدی را یکجا دارد.
او که سالهاست در آتلانتای جورجیا در ایالات متحده زندگی میکند، هنوز پیوندهای عاطفی و کاری استواری با ایران دارد. حمید بهرامی از جهان کاریکاتور، تصویرسازی و انیمیشن میآید که شاید تداعیگر فانتزیهای شاد باشند، اما حضور جنگ در کارهای اخیرش بیش از پیش به چشم میخورد.
شوخی با جنگ؛ پیشگویی هنرمندانه یا سایهای از هراس گذشته؟
نوعی پیشگویی هنرمندانه از دلهرهٔ جنگ در آثار اخیر حمید بهرامی به چشم می خورد، هراسی که روز به روز با تشدید تنشهای میان ایران و آمریکا بیشتر میشود.
این نقاش ایرانی ماهها پیش از آنکه ایران یک پهپاد آمریکایی را در خلیج فارس هدف قرار دهد، تصویری از پرواز پهپادی از همان مدل را در آسمان نقش کرده بود. برخی مناظر مشابه که در آثار اخیر بهرامی به چشم میخورد عبارتند از: ورود تانک به منظرهای سبز، سربازان در لباسهای مختلف، حضور سربازان بیگانه در کوچههای قدیمی ایران، و غیره.
اما در آثار بهرامی، گویی نوجوانی سرکش میخواهد با نیروی زندگی، بازیگوشی و شوخطبعیاش بر وحشت از سایه جنگ پیروز شود و یا دستکم پنجرهای از امید بهروی آینده باز کند.
شگفتزدگی و شگفتزده کردن برای بسیاری از هنرمندان، جوهرهٔ کار هنری به شمار میرفته است و بهرامی نیز از آن دسته است. او میگوید: «احساس میکنم نقطه جذاب زندگی انسانی این عُجب است. این عُجب را دوست دارم و یکی از دلایل اینکه در کارم عناصر مأنوس را در ترکیبی نامأنوس کنار هم میچینم همین است.»
هنر چهلتکه؛ مالیخولیای مهاجرت روی بوم
آمیزش فرهنگی نیز در آثار این هنرمند مهاجر رویهای پررنگ دارد. نمادها و شمایلهای زندگی آمریکایی، در تقابل با سمبلها و کاراکترهای جهان ایرانی، دستمایه بسیاری از آثار او است.
رویارو کردن کاراکترها و عناصر کولتِ این دو فرهنگ، در فضایی مالیخولیایی بازتابی است از تأثیر مهاجرت بر ذهن هنرمند؛ واکنشی که تأثیر زیستن چندین ساله او در فضای میانفرهنگی آمریکاست. کشوری که زیست چندفرهنگی خصیصه آشکار آن است.
به تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
آخرین نمایشگاه بهرامی، چندی پیش، درگالری همای تهران با نام «کروماکی» برگزار شد. این نمایشگاه، کلاژهایی بود از شخصیتهای مختلف که در روی پسزمینهای سبزرنگ کنار هم قرار گرفتهاند.
او میگوید که فضای مالیخولیایی همیشه برایش همیشه فضای جذابی بوده است: «مالیخولیای توأم با سوررئالیسم که از دلش چندان وحشت برداشت نمیشود اما در کُنه آن ممکن است کمی هم بترسیم.»
و میافزاید: «اما منظور من ترساندن نبوده بلکه بیشتر یک رفتار فانتزی و کمیک داشتهام. نه برای خنداندن. بلکه به این مفهوم که زندگی جاهایی برای بقا و قابل تحمل شدن نیاز به تصاویر کارناوالی، و شوخ و شنگ دارد. اینها سوپاپ اطمینان هنرمند هستند، مثل قرصی که سر درد را کمتر میکند.»
روبرو کردن مخاطب با رفتار سیاسی
حمید بهرامی که، سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر را برای انیمیشن مسافر افق، با موضوع مقاومت فلسطین دریافت کرد، معتقد است که سیاست، نقشی کلیدی در زندگی امروز دارد.
او میگوید: «دوست دارم مخاطبانم را با یک رفتار پلیتیکال (سیاسی) روبرو کنم.» و میافزاید: «خیلیها ممکن است بگویند سیاست اصلا برای ما جریانی جدی نیست. به نظر من در این حرف نوعی خود گول زدن وجود دارد. نقش سیاست، گاه بسیار جدیتر از خیلی از افرادی است که در زندگی ما نقش مستقیم دارند. بنابراین وقتی آرتیست هستی، نمیتوانی آن را نادیده بگیری.»
این هنرمند ایرانی ساکن آمریکا درباره تأثیر رفتارهای سیاستمداران بر کار هنری خود میگوید: «وقتی (دونالد) ترامپ با یک امضا از یک پیمان خارج میشود، و با یک حرکت زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر میگذارد نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. نه اینکه نمیتوانی، بلکه چنین چیزی میآید و وارد زندگیات میشود و تو با تکتک سلولتهایت درکش میکنی. پس در تصاویر جهان ذهنی تو هم تأثیری از این رویدادها وارد میشود.»
بهرامی میگوید که روزش را با تماشای اخبار شروع میکند و میافزاید: «اینطوری احساس میکنم در جریان قرار میگیرم و زندگی را به روزمرگیام تزریق میکنم. به واسطه همین جمعآوری اخبار است که گاهی کاری را اجرا میکنم که در آن دونالد ترامپ هم هست. این رفتار شاید ژورنالیستیترین نوع برخورد با هنرهای تجسمی باشد.»
هنر؛ پادزهری برای واقعیت تلخ
کار هنری، در تمامی شکلهای خود، نوعی بازتاب جامعه از دریچه ذهن هنرمند است، کاری که همزمان در بر دارنده واکنش هنرمند است نسبت به آنچه در پیرامون وی میگذرد.
حمید بهرامی خود جزو چند هنرمند برجسته دوران طلایی کاریکاتور بعد از انقلاب ایران بود. دورانی که نشریات در فضای پس از دوم خرداد بیش از پیش به بیان هنری کاریکاتورگونه روی آوردند.
بهرامی دربارهٔ نقش هنر در زندگی خود میگوید: «فضای جامعه هرچه سخت و تاریک باشد برای حل این مشکل تو باید راه حلی داشته باشی و برای من این راه حل، وارد شدن به جهان غیرواقعی بوده است. نمیتوانم بگویم از چه زمانی، اما برای خود من در مجموع، طراحی کردن نوعی تراپی (فرآیند درمانی) بوده است.»
او درباره تأثیر رویدادهای کودکی بر شخصیت حرفهای خود میگوید: «کودکی من همزمان با دو اتفاق بزرگ بود که خاورمیانه را تکان داد یعنی اول انقلاب ایران و دوم جنگ ایران و عراق. بنابراین مسألهٔ زندگی و مرگ بود، اینکه آیا فردا هستی یا نه؟!»
و در نهایت میافزاید: «برای چنین سمهایی که در سلولهایت منتشر شده باید پادزهری پیدا کنی. برای هر کسی این اتفاق به نوعی میافتاد، و برای من اینطور بود که در اوج استرس، با نقاشی کشیدن، آرام میشدم. ما در کار هنری جهان آرمانیمان را بنا میکنیم و به آن گریز میزنیم.»