موضوع توافق قزاقستان بر سر دریای خزر، خشم عجیبی را در میان افکار عمومی ایرانی برانگیخته است. اما این خشم تا چه اندازه درست و دقیق است؟
مناقشه تعیین خط بستر و سهم آبی کشورها در دریای خزر سالهاست که به یک چالش جدی میان کشورهای حاشیه این دریا بدل شده است. مسئلهای که به ویژه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و تغییر وضعیت بازیگران حاضر در این مجادله از ۲ به ۵ شرایط پیچیدهتری را پدید آورده است.
اما موضوع امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر، بهویژه در روزهای گذشته به یک مساله ناسیونالیستی نزد بسیاری از شهروندان ایران بدل شده است؛ جایی که آنها حکومت را بازی خورده روسیه تلقی میکنند و نگرانند که دولت نتواند از حقوق «ملت» در دریای خزر دفاع کند.
صرف نظر از اسناد حقوقی و تاریخی و ادعاهای تخصصی که از سوی کارشناسان درباره این مساله مطرح شده، موضوع به شکل غیر عادیای عمومیت پیدا کرده است؛ به این معنا که افراد صرف نظر از تخصص، دانش و میزان مطالعه، خود را در جایگاه مدعی قرار میدهند و مذاکره کنندگان، دیپلماتها، وزارت خارجه، دولت و حتی کل نظام سیاسی ایران را به اتهام آنچه آنها «خیانت علیه منافع ملی ایران زمین» میخوانند به باد انتقاد تهمت و دشمنام میبندند.
مذاکراتی که در آکتائو قزاقستان میان ۵ کشور ساحلی یعنی ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان شکل گرفت اما هیچ ارتباطی به تعیین خطوط بستر و تقسیم دریای خزر نداشت و موضوعاتی کلانتر از جمله عدم حضور کشور خارجی در این دریاچه مورد توافق قرار گرفته است.
محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، که بسیاری از مواضع خود را در توییتر منتشر میکند، از پیشروان این مسیر بود.
این نماینده مجلس از ۱۱ تا ۱۳ اوت همین ماه یعنی در ۴۸ ساعت ۹ توییت با ادبیات مختلف در این خصوص منتشر کرد؛ احتمالا ابراز نگرانی یک مقام بلندپایه در دل حاکمیت، بسیاری از شهروندان نگران و بیاعتماد به نظام سیاسی را در دلواپسیهایشان محق میدانست.
بسیاری از رسانههای داخل و خارج ایران هم در ساعتهای قبل و بعد از امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر، با انتشار تحلیل و مصاحبه و کارتون و کاریکاتور، خشم خود را نسبت به «آب رفتن سهم ایران در دریای خزر» ابراز کردند.
این موج اما محدود به کاربران عادی فضای مجازی و رسانهها نبود. جعفر پناهی، کارگردان شناخته شده ایرانی از این جمله بود که ۲۲ مرداد در پستی در صفحه اینستاگرام خود، با استناد به یک مصاحبه تلویزیونی نتیجه گیری کرد که جمهوری اسلامی به «ایران زمین» خیانت کرده است.
این در حالیست که به عنوان مثال جمشید ممتاز، عضو سابق کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل متحد بحث ها بر سر درصد مالکیت را کم اهمیت میداند: «ممکن است کشوری درصد بیشتری داشته باشد، اما فاقد منابع در آن محدوده باشد، مسئله اصلی در تمام مذاکرات نحوه دسترسی به منابع در زیربستر است.»
در نتیجه هیچ اشارهای در قراردادهایی که برخی از ایرانیان به آن استناد میکنند به موضوع تقسیم دریای خزر به سهم ۵۰- ۵۰ نشده است و صرفا بحث حق آزاد کشتریانی میان دو کشور طرح و توافق شده است.
از آن گذشته، مراجعه به متن توافق آکتائو نشان میدهد هیچ اشارهای به بحث تقسیم دریای خزر و تعیین درصد و تقسیم زیربستر نشده است و قرار است این موضوع در اجلاسهای آتی کشورهای ساحلی که نخستین آن، آنطور که جمشید ممتاز میگوید قرار است در نوامبر ۲۰۱۸ در باکو برگزار شود، مورد بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
داستان امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و بحثهای حاشیهای آن شاید پیش از هرچیز نشانگر یک واقعیت خطرناک برای حاکمیت جمهوری اسلامی باشد؛ واقعیتی که نشان میدهد افکار جامعه ایرانی تا اندازه زیادی اعتماد خود را به سیستم و تمام آنچه سیستم انجام میدهد از دست داده است. بسیاری از شهروندان ایرانی حاضرند به نقل قول یک فرد روسی - تاجیک که به زبان فارسی صحبت میکند اعتماد کنند، اما تاکیدهای چندین باره وزارت خارجه و رئیس جمهوری و دیگر مقامات و کارشناسان را وقعی ننهند. روندی که در صورت استمرار میتواند هزینههای بسیاری برای حاکمیت سیاسی داشته باشد. چرا که در این صورت، جامعه به سادگی شایعات را باور میکنند و تنها کافیست با تاکید بر انگارههای ضد حکومتی، بر اذهان و افکار و رفتار جامعه ایران اثر گذاشت.