تأثیر تداوم کاهش قیمت نفت در گفتگو با محسن صفایی فراهانی و احمد شیرزاد

تأثیر تداوم قیمت پائین نفت بر برنامههای اقتصادی دولت حسن روحانی چیست و اگر این وضع تا پایان سال جاری ادامه پیدا کند، چه تأثیری بر دستاورد اقتصادی دولت و موقعیت حسن روحانی در انتخابات سال ۹۶ خواهد داشت؟ محسن صفایی فراهانی در گفتگو با یورونیوز میگوید که یکی از توفیقات دولت حسن روحانی تلاش برای کاهش وابستگی به نفت است. احمد شیرزاد اما معتقد است که کاهش قیمت نفت به معنای کاهش درآمد دولت و به تبع آن کاهش قدرت اقتصادی است که در کوتاهمدت برای حسن روحانی مشکل ساز است.
عمده درآمدهای ارزی ایران از فروش نفت حاصل میشود اما با کاهش صادرات نفتی این کشور از حدود ۲.۵ میلیون بشکه به یکمیلیون بشکه به دلیل اعمال تحریمهای امریکا و اتحادیه اروپا و همچنین تحریم سیستم بانکی جهانی که ایران را در استفاده از درآمدهای نفتی حواله شده به بانکها دچار مشکل میکرد فشارهای اقتصادی شدیدی متوجه ایران شد. با به نتیجه رسیدن گفتگوهای ایران و کشورهای گروه ۵+۱ و برجام و برداشته شدن تحریمهای ایران هم اما درآمد این کشور از صادرات نفتی به دلیل سقوط قیمت نفت چندان تفاوتی نکرد.
پیشتر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور ایران اعلام کرده بود که در بیش از یک دهه گذشته اقتصاد ایران با درآمدهای ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلاری تنظیم میشد و درآمدهای نفتی کشورمان با نفت ۱۰۰ تا ۱۴۰ دلار تنظیم میکردند و این درآمد قابلتوجه یکی از مشخصههای دولتهای ۱۰ سال گذشته بود. اما امروز نفت ایران به چیزی حدود ۳۰ دلار رسیده است. موضوعی که هیچ موسسه علمی و هیچ کارشناسی در حوزه نفت و انرژی چنین شرایطی را پیشبینی نکرده بود.
ایران حالا در شرایطی با افزایش بیش از ۵۰۰ هزار بشکه بر صادرات نفتی خود به بازار جهانی نفت بازگشته که اعلام کرده با افزایش دو برابری این میزان درصدد است به میزان صدور نفت پیش از تحریمها بازگردد. عربستان اما از کشورهای صادرکننده نفت خام خواسته است که میزان تولید نفت خود را در سطح فعلی نگاه دارند.
کاهش وابستگی به نفت، توفیق دولت روحانی
محسن صفایی فراهانی، نماینده سابق مجلس و تحلیل گر مسائل اقتصادی که قائممقامی وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی و صنایع سنگین و عضویت در هیئت نمایندگی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران را در کارنامه خود دارد در گفتگو با یورونیوز میگوید که کاهش قیمت نفت در در کشورهایی که وابستگی به صادرات نفت دارند و بخش عمدهای از درآمدشان از این راه است بههرحال تأثیر میگذارد منتهی یکی از توفیقاتی که میتوانیم به طور نسبی بگوییم دولت آقای روحانی داشته این است که تلاش میکند وابستگی خود را به نفت کاهش دهد و همین فرصتی است که واقعاً اگر استفاده شود میتواند مؤثر باشد. یعنی اگر وابستگی بودجه جاری ایران از نفت قطع شود و نفت صرفاً در سرمایهگذاریهای ملی استفاده شود نوسانات قیمت درست است که میزان سرمایهگذاری را تغییر میدهد ولی من تصور میکنم فرصت خوبی را برای کشورهای مشابه ایران پیش آورده که هم جمعیت قابل توجهی دارند و هم مشکلات اقتصادی، از طرفی هم وابستگی خیلی شدیدی به نفت دارند از این جهت که بتوانند خود را از زیر بار نفت خارج کنند. به گفته او با شرایطی که پیش آمده و دولت آقای روحانی توانسته تعامل نسبی با غرب برقرار کند و رفتوآمدهای زیادی که در طول این شش – هفت ماه چه از سوی آقای روحانی و چه دولتهای غربی به ایران صورت گرفته همه نشان میدهد فرصتی برای ایران پیش آمده که به سمت سرمایه گذاری و استفاده از سرمایههای غیرنفتی برود. یعنی سرمایه گذاری خود را متکی به نفت نکند.
آقای صفایی فراهانی میگوید: من فکر میکنم فشاری که از این ناحیه میآید با توجه به شرایط اشتغال و رکود، عملاً دولت را وادار میکند بپذیرد با روش تعاملی هم به سرمایهگذاری داخلی فرصت بدهد هم برای سرمایهگذاری منطقهای جایگاهی باز کند و هم تسهیلاتی برای سرمایهگذاران خارجی به وجود بیاورد و در این جهت وقتی ستادی در سطح معاون رئیسجمهور تشکیل میشود که شرایط را برای سرمایهگذاری آسانتر کند همه ناشی از همین مسئله قیمت نفت است یعنی اگر امروز هم صد میلیارد ایران درآمد نفتی داشت شاید خیلی راحت به این مسائل نمیپرداخت اما پایین آمدن درآمد نفتی و جمعیت زیاد و مشکلاتی که در اقتصاد است نهایتاً دارد وادارشان میکند که دندان از نفت بکشند و بروند سراغ مکانیزمهای دیگری که باثبات و پایدار است و کشور را از وابستگی به نفت دور میکند.
محسن صفایی فراهانی
او در پاسخ به این سؤال یورونیوز که این مسئله زمانبر است و در فرصت فعلی که تنها ۱۵ ماه به انتخابات باقی است نتیجهای ملموس برای مردم نخواهد بود بهخصوص که دولت تحتفشارهای مالی و سیاسی قرار گرفته شما فکر میکنید این مسئله در سرنوشت دولت و انتخابات آتی تأثیر نخواهد گذاشت؟ میگوید: مردم در همین انتخابات اسفند ۹۴ هم تمایل خود را نشان دادند که بههرحال یادمان نرود در ایران سالیانه یکمیلیون فارغالتحصیل از دانشگاهها بیرون میآید و در حال حاضر بین ۱۲ تا ۱۳ میلیون تحصیلکرده دانشگاهی در ایران است و اگر به تعداد خانوار تقسیمشان بکنید میبینید که در هر خانواری یک یا دو فارغالتحصیل دانشگاهی است که نگاه اینها و میزان اطلاعاتی که دست اینها میرسد به مسائل روزمرهشان خلاصه نمیشود. همین انتخابات اخیر نشان داد که علیرغم رکود شدیدی که در سال ۹۴ در اقتصاد ایران بود که عملاً رشد اقتصادی ایران صفر یا اگر بانک مرکزی آمار را اعلام کند حداکثر نیم بوده و به یک هم نمیرسد اما نگاه مردم، نگاه کوتاهمدت نبود و نیست و اگر دولت بتواند برود به سمت اینکه نشان دهد شرایط را دارد تغییر میدهد و ساختارها را دارد اصلاح میکند بهصورتی که امکان تحرک و رقابت به وجود بیاید اگر امیدش را هم در مردم به وجود بیاورد به نظر من کافی است و نیاز نیست حتماً به ثمر برساند نتایج را. چون واقعاً مشکلاتی که در اقتصاد ایران در دولت نهم و دهم به وجود آمده طوری است که امکان اینکه در یک دولت ۴ ساله این مشکلات را مرتفع کرد وجود ندارد منتهی مهم نگاه دولت است. آیا نگاه دولت میرود به سمت اینکه روز به روز مشکلات را کم بکند و امید را ایجاد بکند و سرمایه گذاری و تحرک در بخش خصوصی را آحاد جامعه ببینند؟ این میتواند انتخابات ۹۶ را کاملاً پوشش دهد.
آقای صفایی فراهانی میگوید که دولت حسن روحانی نباید مشی خود را تغییر دهد: اگر دولت آقای روحانی مشی خود را عوض نکند و همان چیزی که دو سال و نیم گذشته دنبالان بوده ادامه دهد و بتواند روی آزادیها و حقوق مردم کار منظمی که میکرده را ادامه دهد و عقب نشینی نکند من تصور نمیکنم که مردم در سال ۹۶ برگردند به اینکه ببینند همه چیز حل شده یا نه، جهت گیریهای دولت اگر جهت گیریهای مثبتی است این شناخت را در جامعه میشود دید. در انتخابات اسفند ماه هم شرایط اینطور نبود که بستر کاملاً آمادهای از همه نظر فراهم شده بود که مردم استقبال کردند و به کاندیداهای معتدل نزدیک به دولت رأی دادند و.. این نشان دهنده این است که نگاه مردم داخل ایران تغییر کرده.
اگر برجام نبود
حسن روحانی ۱۶ فروردینماه طی سخنانی و در واکنش به منتقدان برجام اعلام کرد که «اگر برجام نبود امروز نمیتوانستیم حتی یک بشکه نفت صادر کنیم.»
روزنامه کیهان با مدیرمسئولی حسین شریعتمداری که از منتقدان و مخالفان دولت حسن روحانی است یک روز بعد در تیتر اول خود عنوان کرد که «اگر برجام نبود نقت ۱۲۰ دلار بود». محسن صفایی فراهانی میگوید: کسانی که ادعا میکنند برجام اگر نبود نفت ۱۲۰ دلار میشد اصلاً با دلیل بالا رفتن و پایین آمدن قیمت نفت آشنایی ندارند. مشکل بازارهای نفتی، رشد اقتصادی دنیا است که کاهش پیدا کرده. رشد اقتصادی چین از ۱۰ درصد به حدود هفت درصد رسیده اقتصادی که تقریباً میشود گفت در سبد صندوق بینالمللی پول، اقتصاد تعیینکننده بوده و سطح اقتصاد آسیا را بالا نگاه میداشت وقتی کاهش پیدا کرده تأثیرگذار است. حرف آقای روحانی درست است که اگر برجام اتفاق نمیافتاد مطمئناً نگوییم صفر میشد اما مطمئناً شرایط ایران بدتر از ۹۳ هم میشد و به سمت بدتری میرفتیم.
احمد شیرزاد، نماینده سابق مجلس و استاد دانشگاه صنعتی اصفهان اما در گفتگو با یورونیوز میگوید: حرف کیهان معنای بسیار زشتی دارد و کاملاً به نفع سعودیها است در واقع میخواهد کاهش قیمت نفت را بر سر صادرات ایران بیندازد. تنها در صورتی قابلقبول است اگر برجام نبود قیمت نفت ۱۲۰ دلار بود که بپذیریم به خاطر افزایش صادرات ایران قیمت نفت پایین آمده. در حالی که این اصلاً با فکت های اقتصادی نمیخواند. حالا فرض بگیریم قیمت نفت ۱۲۰ دلار یا حتی بالاتر از این بود ولی سودش را چه کسانی میبردند؟ عربستان و قطر و.. سود به ایران نمیرسید و نمیدانم چه لذتی این برای آقای شریعتمداری دارد.
او میافزاید: اگر فرض کنیم تحریمها ادامه پیدا میکرد و برجام امضا نمیشد نفت ممکن بود قیمت بالاتری اندکی از این که است میبود اما همان مقدار هم سود عاید ایران نمیشد به دلیل اینکه روند تحریمهای ایران کمربندی بود که درجه به درجه تنگتر میشد و هرسال وزارت دارایی امریکا این کمربند را تنگتر میکرد و صادرات ما روز به روز کمتر میشد. همینالان هم ما داریم چوب همان سیاستها را میخوریم. ادامه آن سیاست به حذف کامل ایران از بازار نفت منجر میشد.
در کوتاهمدت مشکلساز، در درازمدت مثبت
احمد شیرزاد درباره تأثیر تداوم کاهش قیمت نفت بر برنامهای اقتصادی دولت حسن روحانی میگوید: در کوتاهمدت مشکلساز است. کاهش قیمت نفت به معنای کاهش درآمد است و کاهش درآمد دولت هم قدرت اقتصادی دولت را پایین میآورد و هم میتواند تأثیرات سیاسی بگذارد و از نظر سیاسی علیه دولت استفاده شود. اما در درازمدت واقعاً نمیتواند تأثیرات اش خیلی منفی باشد. چون ما به نوعی مثل همه کشورها از کاهش قیمت نفت استفادههایی هم میکنیم اینطور نیست که فقط ضررش عاید ما شود. البته روشن است که ضرر کاهش قیمت نفت به کشورهای تولیدکننده نفت بیشتر خواهد رسید. اما برای اولین بار همانطور که در هفته گذشته اعلام شد در تراز تجاری ایران وزنه به سمت صادران سنگینتر شده به عبارت دیگر حدود یک میلیارد دلار صادرات غیر نفتی ما از واردات بیشتر بود. این درست است که افزایش در برابر واردات است و کاهش قدرت خرید ایران ولی اگر چنین وضعیتی را بشود برای مدتی حفظ کرد و ایران بتواند یک تراز تجاری مثبتی را بدون نفت ایجاد کن آن زمان درآمد نفت به عنوان سهم اصلی درآمد دولت کنار گذاشته خواهد شد و هر موقع قیمت نفت خوب باشد میتوانیم صرف سرمایهگذاریهای بنیادی بکنیم و هر زمان هم که خوب نباشد لطمه جدی نخواهیم دید. این در دراز مدت به نظر من امر خیلی منفی نیست. خود افزایش سطح صادرات غیر نفتی در اقتصاد ایران میتواند عامل خیلی مثبتی باشد اما روشن است که ظرف یکی دو سال دست و پای دولت بسته خواهد شد.
احمد شیرزاد
آقای شیرزاد در پاسخ به این سؤال که از عمر دولت آقای روحانی همین یکی دو سال که می گویید باقی مانده و این بسته شدن دست دولت چه تأثیری در دستاوردهای اقتصادی دولت بهخصوص در انتخابات آتی خواهد گذاشت؟ میگوید: همینالان اگر یک مقایسه منصفانه بین وضعیت اقتصادی این دولت با دولت گذشته شود هنوز هم من فکر میکنم بیشتر نمره به دولت آقای روحانی داده میشود. درواقع روشهای آقای احمدینژاد را مردم تجربه کردهاند از این نوع که یک دفعه یک پولی دست مردم ریخته میشود و به دنبال آن نابسامانی اقتصادی، بههمریختگی، تورم بسیار بالا و بی ثباتی اقتصادی است. در حال حاضر اقتصاد از ثبات خوبی برخوردار است هرچند در رکود به سر میبریم ولی میتواند ثبات، نمره بیشتری به کارنامه اقتصادی دولت بدهد به طوری که فعالان اقتصادی تا جایی که به سیاستهای دولت مربوط میشود احساس ثبات میکنند، این انگیزه سرمایه گذاری را بالا میبرد.
به گفته او نکتهای که در فضای رکود مؤثر بوده کاهش تقاضا است: تقاضا را هم دولت نمیتواند خیلی نقشی داشته باشد این تصمیم جامعه است جامعه به هر حال در شرایطی قرار گرفته که به هر دلیلی خریدهایش را به تأخیر میاندازد و سبد تقاضایش را محدود میکند. در هرحال من فکر میکنم باید توجه داشته باشیم اصولاً در ایران و هر کشور دیگری اقتصاد چیزی نیست که دولت به تنهایی بتواند در مورد آن تصمیم گیری بکند. خود جامعه هم بسیار مؤثر است. جامعه در یک شرایطی ممکن است در وضعیت رشد قرار بگیرد تولید را بالا ببرد فرهنگ کار رونق بیشتری داشته باشد بنابراین پارامترهای اجتماعی هم خیلی مؤثر است. حالا تا جایی که به پارامترهای اقتصادی دولت میتوان نمره داد درمجموع نمره دولت آقای روحانی خیلی خیلی بالاتر از نمره احمدینژاد است چون این روزها هم صحبت آمدن احمدینژاد است و حتی برخی همکاران او قول سوبسید ۲۵۰ هزار تومانی به خانوادهها و چنین روشهایی را میدهند فکر میکنم اگر رأی گیری آزاد بین روشهای احمدینژاد و روشهای آقای روحانی بشود مردم، ثبات و آرامش اقتصادی دولت آقای روحانی را بیشتر میپسندند هرچند که انتظارات خیلی بالاتر بود و مردم احساس میکردند به خصوص اگر در بحث برجام به نتیجهای برسیم یک دفعه همه چیز خوب خواهد شد. این اتفاق نیفتاد به خاطر بخشی از دلایل که در داخل ایران است و بخشی در خارج از ایران.
آقای شیرزاد در توضیح این دلایل میگوید: ایران تا حدی توانست تنش در سیاستهای خارجیاش را مهار بکند و از یک کشوری که در معرض تحریمها و انزوای بینالمللی قرار داشت تا حدی به عادیسازی اقدام بکند و تبدیل به کشور قدرتمند منطقهای بشود که در جایگاه سیاست بینالمللی جایگاه خودش را دارد اما متأسفانه این روند به دلیل مخالفتهایی که در داخل امریکا از طرفی و در داخل ایران از طرف دیگر بود تا حدی راکد ماند درواقع انتظاری که در ماههای پایانی سال ۹۴ داشتیم و هیئتهای متعدد اقتصادی که از کشورهای اروپایی راهی ایران میشدند نشان میداد که ایران به سرعت دارد در بازار جهانی فعال میشود اما مخالفتهای جمهوری خواهان داخل امریکا به خصوص مخالفتهایی که اخیراً در مقابل دولت اوباما نشان دادند و اجازه ندادند ایران بتواند در مبادلات تجاریاش از دلار استفاده کند و سنگهایی که سر راه سرمایهگذاران غیر امریکایی انداختند باعث شد این انتظارات به تأخیر بیفتد. همه شرکتهای اروپایی و غیر امریکایی از ترس اینکه احتمالاً مجازاتهای اقتصادی امریکا را به دنبال داشته باشند پا جلو نمیگذارند و وارد بازار ایران نمیشوند. یعنی ایجاد یک حرکت جدید در اقتصاد ایران که نیازمند سرمایهگذاران خارجی است وقتی امکانپذیر است که اطمینان جدیتری از سوی امریکا داده شود. تا جایی که به لحاظ قوانین مربوط به شورای امنیت و موافقتنامه برجام است این موانع برداشته شده ولی به این اکتفا نمیشود و انتظار تضمینهای بیشتری است. در این مرحله سنگاندازی های جمهوری خواهان امریکا و مخالفان اوباما یک مقداری راه را بسته و دولت امریکا بیش از این نمیتواند جلو بیاید.
او اما میگوید که موانع فقط در خارج از ایران نیست بلکه: در داخل ایران هم یک عدهای بیشتر این فضا را غبارآلود میکنند. یعنی سعی میکنند با ایجاد تحریکهایی دوباره فضای تخاصم میان ایران و امریکا را دامن بزنند اهداف آنها این است که دولت آقای روحانی نتواند فضای فعال اقتصادی به وجود بیاورد و اینها بتوانند بهرهبرداری سیاسی بکنند. به دلیل منافع جناحی خودشان حاضر هستند اقتصاد کشور و منافع عموم مردم را فدا بکنند و این اتفاقی است که دارد میافتد. روشن است تحریکاتی که در زمینه مسائل سیاسی بین ایران و امریکا از سویی و بین ایران و کشورهای منطقه از سوی دیگر اتفاق میافتد همه به ضرر اقتصاد ایران است و کسانی این کار را انجام میدهند با پررویی تمام مدعی میشوند که دولت روحانی نتوانست فضای فعال اقتصادی به وجود بیاورد. قربانی تمام این سیاستهای غرض ورزانه مردم ایران هستند که استحقاق زندگی بهتری را دارند.