این یادداشت با استفاده از مقایسه نتایج انتخابات در ایالتهای شرقی آلمان، پارلمان فدرال این کشور و پارلمان اروپا نشان میدهد که آلمان بیش از اینکه با یک حزب راستگرا در نزاع و رقابت باشد با مشکل «آلمان شرقی» روبروست.
رکورد آرای حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» در ایالت زاکسن با ۲۷ درصد شکسته شد. این حزب توانست در ایالت براندنبورگ نیز بیش از ۲۳ درصد از آرا را به خود اختصاص دهد. بدون احتساب ایالت تورینگن که انتخابات آن در ماه اکتبر برگزار میشود، حزب «آلترناتیو برای آلمان» در تمام مناطق شرقی موفق به کسب بیش از ۲۰ درصد از آرا شده است.
برای بسیاری از تحلیلگران این سوال پیش میآید که آیا این حزب کاملا غیر قابل مهار است یا چالشهای سیاسی دولت فدرال در آلمان تنها معطوف به رشد این حزب خواهد بود؟
این یادداشت با استفاده از مقایسه نتایج انتخابات در ایالتهای شرقی آلمان، پارلمان فدرال این کشور و پارلمان اروپا نشان میدهد که آلمان بیش از اینکه با یک حزب راستگرا در نزاع و رقابت باشد با مشکل «آلمان شرقی» روبروست. بنابراین راه غلبه بر راستگرایی و افراط گرایی، حل مشکلات ریشهای آن در شرق است، جایی که خاستگاه اغلب احزاب راستگراست.
بازگشت به نقطه پیروزی؛ چرا انتخابات شرق آلمان به اندازه آلمان فدرال اهمیت دارد؟
سال ۲۰۱۹ آلمان در انتظار دو رویداد بسیار مهم انتخاباتی بود؛ ابتدا انتخابات پارلمان اروپا در ماه مِی و دیگری انتخابات ایالتهای شرقی زاکسن، براندنبورگ و تورینگن. نتایج این انتخابات برای پیشبینی و درک روند کنونی و آینده سیاست در آلمان حائز اهمیت هستند.
پس از شکست سنگین احزاب بزرگ در انتخابات پارلمانی فدرال در سال ۲۰۱۷ و ورود حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان (AfD) با کسب ۱۳ درصد از آرا در این پارلمان، معادلات سیاسی آلمان به طور کلی تغییر کرد و آن را با چالشهای جدیدی از جمله بحران تشکیل ائتلاف روبرو ساخت.
حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» از زمان ورود رسمی خود (سال ۲۰۱۴) به پارلمانهای آلمان و اروپا با فراز و فرودهای زیادی روبرو بوده است. موفقیت مجدد و بسیار چشمگیرتر آنها در دو ایالت زاکسن و براندنبورگ (که اولین ایالتهایی به شمار میروند که احزاب راستگرا به آن ورود پیدا کردند) پیامدهایی دارد که میتواند در آینده دولت مرکزی آلمان و جامعه این کشور را با دردسرهای بیشتری روبرو کند.
حزب آلترناتیو برای آلمان رکورد موفقیت خود را در نقطه یا منطقهای شکست که راه خود را از آنجا آغاز کرده بود. این حزب توانست تقریبا ۲۷ درصد از آرای زاکسن (دور قبل در سال ۲۰۱۴ بیش از ۹ درصد) و حدودا ۲۴ درصد از آرای براندنبورگ (دور قبل در سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۲ درصد) را تصاحب کند. از میان پنج ایالت شرقی در آلمان، راستگرایان در دو ایالت زاکسن آنهالت و مِکلِنبورگ فورپومن نیز به ترتیب از ۲۴ و ۲۰ درصد آرا برخوردار هستند. طبق نظرسنجیها «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات آتی تورینگن که در ماه اکتبر برگزار میشود نیز حداقل ۲۰ درصد از آرای این ایالت را بدست خواهند آورد. با وجود این راستگرایان در انتخابات پارلمانی اروپا که ماه مِی گذشته برگزار شد، تنها به ۱۱ درصد از آرا دست یافتند. همچنین آرای آنها در انتخابات پارلمان فدرال آلمان بیش از ۱۳ درصد نبود.
مقایسه نتایج آرا در ایالتهای شرقی، پارلمان فدرال و پارلمان اروپا نشان میدهد که انتخابات در شرق آلمان و تحرک حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» در این منطقه، به یکی از فاکتورهای اصلی در اثرگذاری بر روند سیاسی و انتخابات در آلمان تبدیل شده است. راستگرایان بدون ایالات شرقی و موجی از نارضایتی و مشکلاتی که در آن وجود دارد، کمتر میتوانند به آینده سیاسی خود خوشبین باشند. آنها اهمیت شرق را به خوبی درک کرده و تمرکز زیادی بر برنامهریزی و سازماندهی در این منطقه دارند. بنابراین دولت آلمان و احزاب بزرگ نیز باید بیش از اینکه به رقابت با این حزب و حذف آن فکر کنند، راهی برای مشکلاتی که راستگرایان بر آن تکیه زده اند پیدا کنند.
چالشهای آلمان در شرق؛ از بیگانه ستیزی و اسلام ستیزی تا نوستالژی شرق
مدتهاست مشکلات در شرق آلمان گریبانگیر ائتلافهای محلی و دولت فدرال شده است. این مشکلات سال ۲۰۱۵ پس از ورود موج عظیمی از پناهجویان به آلمان شدت یافت.
همین امر نیز نقطه عطفی در رشد چشمگیر حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» به شمار میآید. آنها توانستند به تمام پارلمانهای آلمان راه یابند و در برخی از آنها نتایج تاریخی را رقم بزنند.
راستگرایان خود را به جنبشهای افراطی مانند پگیدا (که بیشتر در ایالت زاکسن و شهر درسدن فعال بودند) ملحق کردند. تا سال گذشته گفتمان اسلام ستیزی و بیگانه هراسی مهمترین شعار اصلی آنها در انتخابات به شمار میآمد. با کاهش تعداد پناهجویان شعارهای این حزب کمی تغییر پیدا کرد و نارضایتی از مشکلات ساختاری دوباره مطرح شدند.
ایالتهای شرقی یکی از بهترین مناطق برای طرح این مسئله و ایجاد کمپین سیاسی در آن محسوب میشوند. در آستانه سی سالگی فروپاشی دیوار برلین شرق آلمان با این سوال روبروست که اتحاد مجدد تا چه اندازه در زندگی افراد تأثیرگذار بوده است؟
پس از سال ۱۹۸۹ حدود پنج میلیون نفر از مردم شرق آلمان به ایالتهای غربی مهاجرت کردند. این در حالی است که تنها سه میلیون نفر از غرب به شرق منتقل شدهاند. تراکم جمعیتی در مناطق شرقی به ویژه مناطق غیرشهری با کاهش چشمگیری روبرو شده است. کاهش جمعیت در عدم توسعه امکانات زیرساختی تأثیر بسزایی داشت.
افزایش متوسط سن افراد در شرق را نیز باید به این مشکلات اضافه کرد. جوانان رغبت کمتری برای ادامه زندگی در مناطق شرقی نشان میدهند.
علاوه بر این، روندهای دیگری نیز وجود دارند که تنها مخصوص شرق نیستند. ایالتهای شرقی مانند برخی از ایالتهای غربی آلمان با چالش تغییر منابع انرژی روبرو هستند. صنعت ذغال سنگ یکی از صنایع مهمی است که خانوادههای بسیاری را در شرق آلمان تحت پوشش خود دارد. در صورت تعطیلی این صنعت در آینده مناطق شرقی با چالشهای بیشتری روبرو خواهند شد.
در انتخابات اخیر حزب «آلترناتیو برای آلمان» توانست با طرح چنین موضوعاتی رای دهندگان زیادی را به سمت خود جذب کند. بی توجهی دیگر احزاب به این مشکلات نیز در رشد راستگرایان تأثیر قابل توجهی داشته است.
راستگرایان اهمیت مناطق غیرشهری را به خوبی درک کردند و به سمت مناطقی رفتند که بیشترین نارضایتی در آنها وجود دارد.
ائتلاف حاکم در دولت فعلی آلمان، هر چند دیر توانست یک بسته چهل میلیارد یورویی را برای رفع این مشکلات (تا سال ۲۰۳۸) تهیه کند. از سوی احزاب، اندیشکدهها و دانشگاهها نیز پیشنهادهای متعددی برای رفع مشکلات مناطق شرقی در نظر گرفته شده است. اولویت اغلب افراد رفع مشکلات زیرساختی (دسترسی به وسائل نقلیه بخصوص قطار، پوشش تلفن و اینترنت، بهبود کیفی و کمی امکانات عمومی از جمله مدارس، مهدکودکها و بیمارستانها)، ایجاد رونق زندگی از طریق انتقال مراکز اداری، پژوهشی و دانشگاهی به شهرها و مناطق کوچکتر و همچنین تامین نیروی کار و ایجاد اشتغال بوده است.
آیا راستگرایان به راحتی قابل حذف یا شکست خواهند بود؟
خیر. با توجه به روندهای گذشته و مشکلات بزرگی که در بین احزاب بزرگ آلمان وجود دارد، کمتر کسی امید به از میان برداشتن حزب «آلترناتیو برای آلمان» خواهد داشت.
دو حزب بزرگ سوسیال دموکرات (SPD) و محافظه کاران مسیحی (CDU/CSU) مدتهاست دچار بحران رهبری، تفاوت سلیقه و نظر در درون خود و مسئله فردی شدهاند. آنها آرای بسیاری را از دست دادند. یکی از دلایل رشد راستگرایان به اعتقاد رای دهندگان و کارشناسان، دلسردی افراد از احزاب محافظه کار مسیحی است. این افراد همچنین سیاست مهاجرتی مرکل را یکی از عوامل اصلی این مسئله میدانند.
مشکلات زیرساختی در شرق آلمان نیز در کوتاه مدت به راحتی قابل حل نیستند. این پروسه نیازمند زمانی طولانی است. علاوه بر این حتی اگر مشکلات بیرونی مانند بحران پناهجویان آلمان را با چالش روبرو نکند، مسائل یاد شده به اندازه کافی دولتهای حاکم در ایالتها و دولت فدرال را برای مدت طولانی به خود مشغول میکنند.
پیامدهای آتی رشد راستگرایان برای آلمان
مهمترین چالش اساسی برای احزاب و ائتلافها، مشکل ساختاری است که در پی افزایش آرای راستگرایان به وجود خواهد آمد.
افزایش آرای «آلترناتیو برای آلمان» کار احزاب برای تشکیل ائتلاف را سختتر میکند. در هر ایالت ممکن است طیف حاکم متنوعتر شود. با افزایش تعداد احزاب در ائتلافها تفاوت نظر و اختلافها بین احزاب حاکم نیز بیشتر خواهد شد.
از سوی دیگر احزاب محافظه کار با چالش گفتمانی روبرو خواهند بود. گفتمان و شعارهای این احزاب باید بتواند با شعارهای راستگرایان افراطی مقابله کند و آرای ناراضی را به سوی خود بازگرداند.
همچنین راستگرایان با ورود به پارلمانهای ایالتی و فدرال فرصت این را یافتهاند که صدای طیف ناراضی که ممکن است در برنامه هیچ کدام از احزاب گنجانده نشده باشد را از طریق تریبونهای رسمی سیاست منتقل کنند. فرقی نمیکند که مقابله با اسلام باشد یا مقابله با نهادهای فراملی مانند اتحادیه اروپا.
رشد راستگرایان در انتخابات میتواند به قیمت حذف سایر احزاب نیز تمام شود. حضور پر قدرت راستگرایان به نحوی انتخابات را دوقطبی کرده و احزاب کوچکتر مانند حزب چپها (Die Linke) که از قدرت کمتری در مقابله با راستگرایان برخوردار هستند، ممکن است در اثر دو قطبی شدن گفتمانها در انتخابات از صحنه رقابت کنار روند.