رویای ناتمام بادبادکباز کابل

صدور فرمان کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان به ۲۵۰۰ نفر و دیدار هفته گذشته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده با نمایندگان طالبان در قطر، نشانگر اراده دولت دونالد ترامپ برای بستن پرونده جنگی است که دقیقا ۱۹ سال پیش و با سرنگونی برقآسای دولت امارت اسلامی افغانستان آغاز شد.
در آغاز هزاره جدید، یک سره کردن کار طالبان، بسیاری از ناراضیانِ حکام تمامیتخواه، «متحجر» و «مرتجع» در خاورمیانه را امیدوار کرد. این پروسه دو سال بعد و با اشغال عراق به اوج خود رسید. همان سالی که خالد حسینی رمان بادبادکباز را منتشر کرد؛ تاریخ دو دهه جنگ داخلی، جنایت، استیصال و آوارگی در افغانستان. روایت هولناک دوران حاکمیت طالبان در بادبادکباز، در سال ۲۰۰۳ میلادی ماجرایی مربوط به گذشته به نظر میرسید: قرار بود سرنگونی امارت اسلامی، آغاز دورهای جدید و روشن در تاریخ افغانستان باشد.
۱۹ سال پس از «آزادی افغانستان» و شکست پروژه خاورمیانه بزرگ بوش پسر و کاندولیزا رایس، طالبان اینبار نه با پیکاپهای مجهز به تیربار و محاصره کابل که میخواهند از پشت میز مذاکرات دوحه و مسکو به قدرت بازگردند.
دو دهه اخیر جنگ داخلی در افغانستان با صدها هزار کشته، اگرچه مطابق خواست ایالات متحده القاعده از افغانستان بیرون رانده شد، اما عملا گامی برای حل چالشهای عظیم این جامعه برداشته نشد: بمبگذاری و کشته شدن هفتگی و بعضا روزانه غیرنظامیان بیپناه در این کشور آن قدر به امری روزمره بدل شده که در بسیاری موارد رسانههای بسیاری از کشورها زحمت «پوشش خبری» آن را به خود نمیدهند، یا حداقل در مقایسه با حملات مشابه در غرب، به حملات خونبار افغانستان آنگونه که باید نمیپردازند.
از سوی دیگر، دولت اسلامی ولایت خراسان، باوجود آنکه چند بار با حملات نیروهای دولتی و متحدان جهانی «ریشهکن» شده است، همچنان «کفار و زنادقه» را در خیابانها و حسینیه و دانشگاه میکشد. در بسیاری از ولایات نیز حکام شرع طالبان احکام کیفری شرع انور را درباره مجرمان و گناهکاران اجرا میکنند.
طالبان از زمان آغاز مذاکرات صلح، با افزایش حملات علیه اهداف نظامی و غیرنظامی، قدرت خود را به مخالفان گوشزد میکند و نشان میدهد که نپذیرفتن این گروه، بسیار پرهزینه است.
بسیاری از «شهروندانی» که امیدی به تغییر این «جهنم» ندارند، ترک وطن و آوارگی را به ماندن در مرزهای خانه پدری ترجیح میدهند. شمار بالای پناهجویان افغان در اروپا، منجر به تنظیم توافق بروکسل در سال ۲۰۱۶ شد که براساس آن، اتحادیه اروپا به بهانه امن بودن کابل در قبال عودت مهاجران به افغانستان، به دولت وحدت ملی کمک مالی میکرد.
احتمالا بخشهای مرتبط با «بچهبازی» طالبان و فجایعی که مقدسمابآن امارت اسلامی بر سر سهراب، پسر حسن میآورند، تکان دهندهترین بخش بادبادکباز خالد حسینی است. ادامه این فرهنگ منحط و ناتوانی جمهوری اسلامی افغانستان از مقابله با این پدیده و حفاظت ابتدایی از حقوق آسیبپذیرترین اتباع خود نشان از شکست پروژه دولت مدرن ساخت ایالات متحده در این کشور دارد. این رسوایی آنچنان بالا گرفت که اداره بازرسی ویژه برای بازسازی افغانستان (سیگار) در سال ۲۰۱۷ گزارشی را درباره سوءاستفاده جنسی سیستماتیک از کودکان در پلیس افغانستان و همکاری مقامهای محلی برای ارتکاب این جنایت به کنگره ایالات متحده تحویل داد.
بسیاری از ناظران تحولات افغانستان فساد سیستماتیک و ناکارآمدی دولت را یکی از دلایل گرایش بخشهایی از جامعه به طالبان میدانند. از یاد نباید برد که در سپتامبر ۱۹۹۶، طالبان برای پایان دادن به جنگ مغلوبه مجاهدین ناتوان از اداره کشور وارد کابل شدند.
فراتر از همه این انتقادها، مشخص نیست نسل جدید افغانستان که در سالهای منهای طالبان رشد کرده و «رهبران جوان» به جامعه تحویل داده، در جامعه تحت حاکمیت یا تحت اعمال نفوذ و یا تاثیرگذاری طالبان چه میکند؟ جامعهای که حتما حقوق زنان در آن از امروز محدودتر خواهد بود و آزادیهای سیاسی و اجتماعی دو دهه گذشته به شدت به محاق خواهند رفت.
رویای آزادی و پیشرفت و بهروزی با مداخله بشردوستانه ایالات متحده البته منحصر به افغانستان نبود؛ در ایران، جایی که میان دو کشور آزاد شده «خاورمیانه بزرگ» بود، کم نبودند «شهروندان» و نیروهای سیاسی که به سرنوشت افغانستان غبطه میخوردند. شعار «چه کابل، چه تهران، مرگ بر طالبان» از اعتراض دانشجویی به کیفیت غدای ناهارخوری گرفته تا مراسم استقبال از شیرین عبادی به گوش میرسید.
احتمالا شماری از خوانندگان جمله متکبرانه و از سر حسرت «از این به بعد ما باید برای کار به افغانستان برویم» را به یاد دارند. در تمام سالهای دهه ۱۳۸۰ خورشیدی تا زمان به قدرت رسیدن باراک اوباما و جمع شدن پروژه مداخلات بشردوستانه، «توجیه مبانی اخلاقی» این جنگهای آزادبیخش نقل محافل و مقالات بسیاری از دانشجویان و استادان در ایران بود؛ بیانیه «بهار بغداد» دفتر تحکیم وحدت اشتیاق بزرگترین نهاد دانشجویی ایران برای تکرار تجربه موفق افغانستان و عراق را نشان میداد.
بهنظر میرسد روند بازگشت طالبان به قدرت، این بار با مداخله و مذاکره ایالات متحده آمریکا برای جوانان تحولخواه و بهویژه زنان این کشور هزینههای بسیاری را در بر داشته باشد و دستاوردهای دو دهه تلاش جامعه مدنی را به شدت زیر ضرب برد.
طالبان، دو دهه پس از اخراج از قدرت آماده بازگشت به عرصه سیاست افغانستان میشود. متحجران سنگدل بادبادکباز کابل، دیگر نه امری تاریخی و مربوط به گذشته، که از این پس و این بار با مشروعیت مذاکره و توافق و صلح، شاید دوباره به یکی از پایههای رسمی و طرف حساب جامعه افغانستان بدل شوند.