«علیه متاستاز» نام نمایشی است به کارگردانی علیاصغر دشتی که با انگیزۀ راه اندازی یک کمپین برای جلب توجه عمومی به بیماران سرطانی و همراهان آنها اجرا می شود. این نمایش که در تهران روی صحنه است به شهرستانها نیز خواهد رفت.
متاستاز (Metastasis) به معنی گسترش و مهاجرت سلولهای سرطانی از یک بافت به بافتهای دیگر بدن از طریق لنفها و جریان خون است. در سالهای اخیر، بیماری سرطان در ایران گسترش زیادی یافته و قربانیان زیادی گرفته که در میان آنها نویسندگان و هنرمندان زیادی هم بوده اند. به گفتۀ علی اصغر دشتی، کارگردان نمایش «علیه متاستاز»، آمار مبتلایان سرطان در ایران به ۴۰۰ هزار نفر می رسد که اگر برای هریک از اینها فقط سه نفر همراه یا همپا درنظر بگیریم با حدود ۱۲۰ هزار انسانی مواجه میشویم که مستقیما درگیر بیماری سرطان اند.
نمایش «علیه متاستاز»، بیانگر دغدغهای اجتماعی است و موضوع آن همدردی با همراهان بیماران سرطانی است. علیاصغر دشتی در مورد هدف خود از اجرای این نمایش گفت: «متاسفانه طی سالیان اخیر از همپایان مبتلا به سرطان غفلت کردیم و اینها تنها به عنوان انتقال دهنده اخبار مربوط به احوال بیماران تلقی شدند؛ در حالی که از این ماجرا لطمه زیادی میبینند.»
دشتی، کار خود در این نمایش را فراتر از یک تئاتر و اجرای معمولی می داند و به همین دلیل از آن به عنوان یک «پروژه» یا «کمپین- تئاتر» نام برده و امیدوار است این پروژه بتواند منجر به تقویت حس همدردی با همراهان بیماران مبتلا به سرطان در جامعه شود. به گفتۀ این کارگردان، او و گروهش هیچ قصدی برای جمعآوری پول ندارند و هدفشان تنها «تلنگر زدن به عواطف جامعه» است.
در شب افتتاحیۀ این نمایش، علیرضا نادری، نمایشنامه نویس و کارگردان مطرح تئاتر ایران که چندی پیش پسر جوانش را به خاطر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد، دربارۀ همدردی با همراهان بیماران سرطانی گفت: «من هفت سال درگیر بیماری سرطان بودم. پسرم به این بیماری اهریمنی دچار بود و من هم کنار او زجر کشیدم. گاهی کلماتی مثل «خوب میشه ایشالا» و «آخی، بمیرم» و بسیاری دلداریها نیز اهریمنی هستند. برای کسی که بار همپا بودن را به دوش میکشد، بسیاری از دلداریها زخم است.»
نادری که بعد از مرگ دردناک فرزندش، به روشنگری در مورد بیماری سرطان پرداخته، در مورد «متاستاز» گفت: «وقتی فکر میکنی همه چیز خوب پیش میرود، میگویند متاستاز اتفاق افتاده! متاستاز یعنی بازی را باختی. من تشکر میکنم از اصغر دشتی که به چه نکتهای دقت کرد. موضوعِ همراهان بیماران مبتلا به سرطان یا همان «همپا» که پیش از این، هیچ وقت به آنها توجه نشده بود.»
به گفتۀ نادری، نمایش «علیه متاستاز»، نمایشی است که باعث می شود ما به بیمار و همپایان بیمار که مدام به دنبال این قرص و آن دارو هستند، فکر کنیم: «وقتی فکر کنیم، پیوند برقرار میکنیم. مسئله نمایش، پیوند با موضوع است. همپاهای بیماران، نیازمند کمک مالی برای تأمین هزینهها نیستند، بلکه نیازمند روح هستند.»
علیاصغر دشتی، کارگردان این نمایش در مورد شیوۀ اجرایی آن می گوید: «ما کار خود را با ماجرای مستند دختری جوان آغاز میکنیم که خواهرش به سرطان خون مبتلا شده و او تمام زندگی و جوانی خود را صرف نگهداری و مراقبت از خواهرش میکند. پروژه متاستاز تمایل دارد در اجتماع تلنگری به وجود بیاورد تا لحظهای به همدردی و همراهی با این همپایان توجه کنیم.»
به گفتۀ دشتی، ایدۀ اولیۀ نمایش «علیه متاستاز» هنگام برگزاری کارگاهی دربارۀ عواطف اجتماعی در تئاتر معاصر به ذهن او رسیده است. او در این باره گفت: «ما در کارگاه مونولوگهایی درباره تجربه همراهی دو نفر از هنرجویان که نزدیکان آنها به سرطان مبتلا بودند داشتیم. ابتدا احساس کردیم درباره تجربه سخت دو نفر از اعضا با یکدیگر صحبت میکنیم اما رفته رفته جریان تمرینها و برگزاری کارگاه تغییر کرد. در ادامه با ۲۰ نفر از طبقات اقتصادی و اجتماعی مختلف به گفتگو پرداختیم و با مشکلاتی که در زمینه همراهی با مبتلایان سرطان پشت سر گذاشته بودند؛ مواجه شدیم.»
آرش وفاداری، تهیه کنندۀ نمایش «علیه متاستاز» که خود نیز زمانی مبتلا به بیماری سرطان بوده، در مورد انگیزهاش برای تهیۀ این نمایش می گوید: «۲۰ سال قبل به سرطان مبتلا شدم و در تمام مدت بیماری خانوادهام با من همراهی کردند. وقتی با سوژه این نمایش آشنا شدم به دلم نشست و به همین دلیل این همراهی برایم یک شانس است. از طرف دیگر حضور اصغر دشتی که پیشینه هنری او نیازی به تعریف ندارد؛ شانس دیگر من به حساب میآید.»
به گفتۀ وفاداری، گروه او، تئاتر را به عنوان بستری برای شروع یک تلنگر اجتماعی در نظر گرفته و امیدوار است که اجرای این نمایش به گسترش توجه به همپایان بیماران مبتلا به سرطان کمک کند.
حسن محمودی، قصه نویس، بعد از دیدن نمایش «علیه متاستاز» در مجموعۀ آزادی تهران، در یادداشت کوتاهی در مورد آن در صفحۀ فیس بوک خود نوشته است: « امشب به تماشای نمایشی از علی اصغر دشتی رفتم… کارهای قبلی دشتی را تجربههای درخور و ارزشمندی یافته بودم و امشب امیدوار بودم باز هم در تماشای کاری قابل تامل شریک شوم. آن هایی که بیمار سرطانی داشته اند با شنیدن کلمه ی متاستاز تنشان می لرزد و زمین و زمان بر سرشان خراب می شود… وقتی درگیر این بیماری باشی، تازه می فهمی پزشکی در ایران نه یک علم و حرفه، بلکه بازار مکاره یی است که بیمار را به عنوان خرواری از پول می بیند. خدا نکند کسی درگیرش شود تا به عمق ماجرا پی ببرد. یک پت اسکن ساده که تنها دو تا دستگاهش در ایران است، هر بار مبلغ ۵ میلیون دریافت می کند. بیماری که دچار سرطان می شود، دست کمش باید چیزی حدود ۱۰۰ میلیون خرج دارو و درمانش کند. تازه هم معلوم نیست که عمرش به چند سال قد بدهد. از همه اینها بدتر همراه بیمار است که به آن همپا می گویند. او و دیگران نزدیک به بیمار اوضاع و احوال ناگواری پیدا می کنند. همین موضوع را اصغر دشتی دستمایه نمایش جدید خود قرار داده است.»
به گفتۀ محمودی، سهمیم شدن هنر با مسائل اجتماعی روز و تلاش برای شکل دادن یک کمپین از طریق هنر نمایش، هدف اصلی کار جدید اصغر دشتی است.
محمودی در مورد ارزش هنری و نمایشی کار دشتی می نویسد: « گرچه کار به قوت نمایشهای دیگر دشتی نمی رسد و ضعفهای مشهودی دارد، اما به لحاظ تعهدی که به جامعهاش دارد، به شدت قابل ستایش است و ضرورت دارد از آن حمایت کرد. در روزگاری که دولتمردان از اوضاع مردمان غرق در رنج غافل هستند، این تعهد هنری واقعا ستودنی است.»
علی اصغر دشتی گفته است که قصد دارد نمایش «علیه متاستاز» را بعد از ۵۴ بار اجرا در تهران، در شهرستانها نیز اجرا کند.