دموکراسی و زبان مادری، ایران و خرده فرهنگ ها

فرزاد پورمرادی
همگونی فرهنگی میتواند در تقویت و تداوم نهادهای دموکراتیک موثرباشد. معمولا یکی از شرایط مطلوب برای دموکراسیها عدم تکثرخرده فرهنگها و کشمکشهای متأثر از آن است. البته این بدان معنا نیست دموکراسی در شرایط تکثر فرهنگی موفق نباشد.
ایران یکی از همان کشورهایست که از تنوع زبانی؛ دینی وهویتهای قومی برخورداراست. بی تردید در چهار دهه اخیر با ایستارها و باورهای ایدئولوژیک و عدم توسعه متوازن جغرافیایی و به دلیل گستردگی و پراکندگی خرده فرهنگ ها بارها شاهد اختلافاتی بوده که حول تمایزات فرهنگی و دینی بوده شکل گرفته اند. هر چند همزیستی مسالت آمیز کم سابقه ای را نیز در پیش رو داشته است .
راه حل ممکن برای کاهش نقش منفی اینگونه تعارضات و تضادها؛ جاری سازی دموکراسی به همراه تربیت شهروندانی دموکرات است. این رویدادی فوری و با تغییرات آنی نیست بلکه زمانبر و با اعمال شرایطی است .
دموکراسی ضمن فراهم ساختن فرصت مشارکت واقعی و درک روشن سیاستها از خودکامگی قدرت جلوگیری کرده و حقوق اولیه و برابری سیاسی را برای جامعه به ارمغان میآورد. ازهمین جاست که افراد، فارغ از تعلقات وابسته بعنوان شهروند تعریف می شوند و حقوق خود را در دموکراسی و آزادی طلب می کنند.
نباید از نظر دور داشت که دموکراسی در کشورهایی چون ایران با موانع متعدد داخلی و خارجی همراه است و راه حل کاهش فاصله از آن، نه یکسانسازی حکومتی و نه تجزیه و تفاوت سازی از سوی دیگری است. نباید پنداشت که در این نفی و فرار دو سویه، یکپارچگی مصنوعی و دموکراسی برای خرده فرهنگها تحقق یابد بلکه با فراهم شدن شروط لازم و مطلوب است که نتایج دموکراتیزاسیون مثبت خواهد بود .
مطالب یورونیوز را در واتساپ دریافت کنید
در ایران همانگونه که در پیشگفته آمد به دلیل حضور ایدئولوژی، با یک قانون اساسی فاقد اصول تضمینی برابری سیاسی سر و کار داریم. بسیاری از نهادهای تأسیسی نیز در مسیر ممانعت یا برهم زدن آن حرکت می کنند که با رجوع به آنها نمی توانیم کارنامه موفقی در ادغام تنوعات و اعتماد ملموسی از بالا به پایین در خصوص موزاییک های فرهنگی کشور شاهد باشیم .
بدلیل نبود شرایط برابر، حسن روحانی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری بیانیه موسوم به اقوام و مذاهب را منتشر کرد و ادعای لغو یا کاهش بسیاری از تبعیضات و ادغام سیاسی اقلیت ها در بدنه دولت و حکومت را مطرح کرد . وی همچنین بر اجرای اصل ١۵ قانون اساسی تأکید کرد.
بر اساس این اصل «زبان و خطِ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
جمهوری اسلامی در خصوص اجرای این اصل مورد انتقاد فراوان جامعه هدف قومی -زبانی نقاط مختلف کشور است. فراتر از این، بسیاری از نهادهای مدنی و یا جریانهای مخالف سیاسی بواسطه همین کشمکشهای اجتماعی متولد شده اند.
صد البته ایران بشکل حادی درگیر این شرایط نیست اما در برابر سئوالات فراوانی قرار دارد که نباید رها و بی جواب بمانند. هر چند تاکنون هم صدمات فراوانی را متحمل شده است.
میهن دوستی و منازعات فرهنگی
در کلیت موضوع با توجه به پویایی و ارتباطات گسترده جهانی و نقش اساسی رسانه ها در جامعه پذیری ملل هرچه حکومتها با سرکوب، بی توجهی و تبعیض، تنوعات قومی مذهبی زبانی و … را نادیده بگیرند در عوض زمینههای وابستگی سرزمینی مردمانشان را کاهش داده و جغرافیای خود را مستعد رشد تنازعات و کاهش میهندوستی می کنند .
آنچه به نام تجزیهطلبی سرزمینی در کشورهای دارای کشمکشهای اینچنینی عنوان میشود در واقع ماحصل تجزیه انسانی مردمان همان جوامع توسط حکومتهایشان است که تلاش دارند با بهرهگیری از ناسیونالیسم سنتی خاک خود را حفظ کنند.
فرار مغزها، مهاجرت و درگیری های ناشی از رشد نزاع های فرهنگی و مذهبی را باید در بستر کاهش میهن دوستی سنتی و اجباری بررسی نمود. میهنی که گرچه مبدأ تولدشان بوده اما مقصد آمال و آرزوهایشان نیست. از همین رو تبعیضات فرهنگی و نتایج حاصل از آن نقش ملموسی در کاهش وابستگی عامل سرزمینی بازی می کند.
این برعکس دموکراسیهای پویا است که با وجود مسئله مهاجرت با ضریب بالای میهندوستی عقلانی همراه بوده و مهاجران به بخشی از فرهنگ و خاک آن کشورها تعلق و وابستگی یافته و اگر هم چنین نشود خاک کشورهای مبدأ خود را مناسب رشد و آزادیهای خود نمی دانند لذا تن به مهاجرت میدهند.
جهان امروز به ما می گوید کشورهای پایدار در دموکراسیهای پایداری بسر می برند که از شهروندان و رهبران مدافع ارزشها ؛رویه ها و فرایندهای دموکراتیک برخوردارند و در این راه به رفع نواقص دموکراسی شان می پردازند و با تیشه ریشه ها را قطع نمی کنند .